این ارسال پرطرفدار است. RoseRain ارسال شده در November 3, 2022 این ارسال پرطرفدار است. اشتراک گذاری ارسال شده در November 3, 2022 بنام خدای مهربون اولین و آخرین مجله روزانه من در آرساکیا..بابت طولانی بودنش عذرمیخوام مرسی که وقت میذارید و میخونید -------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- ساعت از نیمه شب گذشته بود... در یکی از شب های سرد زمستان دقیقا زمانی که جشن هالووین تمام شده بود وقتی که ماه کامل شد از مقبره خود بیرون اومد بله "دراکولا" بود! در سطح شهر کمین میکرد و قربانی های خود را به طرز وحشتناکی به قتل میرساند وحشیانه از خون انسان ها تغذیه میکرد و بیرحمانه رهایشان میکرد... دخترکی که از جشن هالووین به خانه باز میگشت متوجه ی این قضیه ی مشکوک شده بود از شدت ترس..دستانش میلرزید و یک گوشه پنهان شد دراکولا که حال خوشی نداشت و بشدت گرسنه و خسته بود دقیقا جایی تصمیم گرفت استراحت کنه که... دخترک قایم شده بود! دراکولا که بوی ترس و خون به مشامش میرسید..ناگهان دخترک را که در گوشه ای پناه برده بود, دید! دراکولا سعی کرد دخترک را شکار کند! دختر به شدت ترسید و جیغ زنان به سمت ماشین فرار کرد و از بخت بدش انتهای جاده به دریاچه ختم میشد..! دخترک از ماشین پیاده میشه و پا به فرار میزاره ولی از اونجایی که سرعت دراکولا بیشتر بود دختر بخت برگشته را, گوشه ای از کوچه ی تنگ و تاریک خفت کرد! و زمانیکه سعی میکنه شکارش کنه دخترک بر ترسش غلبه میکنه و از خودش دفاع میکنه (بهش لگد میزنه [Ekick 1/] ) دراکولای گرسنه خشمگین تر از قبل میشه و از جاش بلند میشه که دخترک را یک لقمه کند(هاااااام) که ناگهان دخترک داد میزنه: نهه نههه, خواهش میکنم!!! دراکولا بعد از شنیدن صدای دخترک ناگهان به خودش اومد به چشمان دختر زل زد و به اشتباهش پی برد سپس پا به فرار گذاشت! دخترک که هنوز شوکه بود خود را به ساحل رساند.. گریه کنان با خدای خود درد و دل میکرد (دراکولا سایه به سایه دخترک را تعقیب میکرد و از دور مراقبش بود ) در تلاش بود که به دختر نزدیک بشه... {نه به قصد اذیت} دخترک متوجه صدای قدم های کسی میشه... همین که برگشت و با صحنه ی پشت سرش رو به رو شد جیغ بنفشی زد وهمزمان دراکولا نزدیک شد و دختر یک قدم عقب رفت (دخترک بخت برگشته میوفته توی دریا) {دراکولا با خودش گفت این وحشی بازیا چیه } دخترک درمانده بود شنا بلد نبود, از ترسش حاضر نبود خودش رو به خشکی برسونه که مبادا دست دراکولا بهش برسه! اما با دیدن دستان دراکولا که به قصد کمک به سمتش دراز شده بود کمی جا خورد! دراکولا روبروی دخترایستاد و ماسک شیطانیش رو برداشت و گفت: معذرت میخوام نمیخواستم بهت.... {شیطان درونش هی بهش وحی کشتن دختره میداد} دختر گیج ومبهوت فقط نظاره گر بود... اما دراکولا که نمیتونست تشنگی خودش رو کنترل کنه پا به فرار میذاره که آسیبی به دخترک نزنه دختر که گیج شده بود, کنجکاو شد و سعی کرد تعقیبش کنه...(کرم از خود درخته) ..توی راه متوجه شد مسیر قبرستونه... ! دختر که پشت دیوار پنهان شده بود و کنجکاو بود که میخواد چیکار کنه..؟دراکولا چند دقیقه ای به آسمون و ماه خیره شد و با ناخن های تیز و بلندش انقدر به خودش صدمه زد تا اینکه مرد.....! {بله درسته, دراکولا انقدر عاشق و دلباخته ی دختر شده بود که بخاطر صداهای شیطانیه درونش, خودش رو فدا کرد که بهش آسیب نزنه} + پایان. ------------------------------------------------------------------------------------------------------------- مخفی کننده @ArSaCiA @Alireza @CaKe @Markeloff @Pokers @ORTEGA @Nate @Palycity @Intact @AmuMasih @SaLiMaRoNi @3epeR @MmliX @Forget @Asall @BourBoN @SajjiLey نویسنده و کارگردان: Setayesh بازیگران: Masoume و Setayesh 21 1 1 نقل قول ─────────•· · · · · · ⌞⌝ · · · · · ·•───────── ???? ?????? ???? لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری...
ORTEGA ارسال شده در November 3, 2022 اشتراک گذاری ارسال شده در November 3, 2022 داستان جالبی بود اخرش چه رمانتیک تموم شد خسته نباشید 1 نقل قول Nᴜᴍʙᴇʀ Oɴᴇ Fᴀᴍɪʟʏ لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری...
SaIeh ارسال شده در November 3, 2022 اشتراک گذاری ارسال شده در November 3, 2022 جالب بودتوقع داشتم تهش با هم ازدواج کنن (معمولا اینجوریه) خسته نباشین 2 نقل قول Silence is the most powerful Scream لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری...
SepeR ارسال شده در November 3, 2022 اشتراک گذاری ارسال شده در November 3, 2022 (ویرایش شده) بسیار هم عالی ولی اگر ازدواج میکردن باحال تر بود *عالی بود خسته نباشید +در ضمن چرا آخری؟! ویرایش شده November 3, 2022 توسط 3epeR نقل قول ??????????????? لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری...
DrDep ارسال شده در November 3, 2022 اشتراک گذاری ارسال شده در November 3, 2022 عالی بود نقل قول در تاریخ بنویسید مارو در اذان صبح اعدام می کنند در اذان شب به گلوله می بندند کسانی که خدایشان رحمان پیامبرشان مهربان و امامشان مظلوم بوده http://agsa.arsacia.ir/players/bars/Dr.Dep.png http://agsa.arsacia.ir/players/bars/_FaRZaD.png لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری...
Wardan ارسال شده در November 3, 2022 اشتراک گذاری ارسال شده در November 3, 2022 چه رمانتیک خسته نباشی نقل قول برما گذشت آنچه نباید میگذشت. لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری...
iliya ارسال شده در November 3, 2022 اشتراک گذاری ارسال شده در November 3, 2022 عالی بود و خیلی رمانتیک خسته نباشی نقل قول ??????? ?????? ???? لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری...
Wulf ارسال شده در November 3, 2022 اشتراک گذاری ارسال شده در November 3, 2022 @RoseRain مجله شما تایید شد. جهت دریافت پاداش در جلسه هفتگی حضور داشته باشید. 1 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری...
MaslhKhan ارسال شده در November 3, 2022 اشتراک گذاری ارسال شده در November 3, 2022 در 2 ساعت قبل، RoseRain گفته است: بنام خدای مهربون اولین و آخرین مجله روزانه من در آرساکیا..بابت طولانی بودنش عذرمیخوام مرسی که وقت میذارید و میخونید -------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- ساعت از نیمه شب گذشته بود... در یکی از شب های سرد زمستان دقیقا زمانی که جشن هالووین تمام شده بود وقتی که ماه کامل شد از مقبره خود بیرون اومد بله "دراکولا" بود! در سطح شهر کمین میکرد و قربانی های خود را به طرز وحشتناکی به قتل میرساند وحشیانه از خون انسان ها تغذیه میکرد و بیرحمانه رهایشان میکرد... دخترکی که از جشن هالووین به خانه باز میگشت متوجه ی این قضیه ی مشکوک شده بود از شدت ترس..دستانش میلرزید و یک گوشه پنهان شد دراکولا که حال خوشی نداشت و بشدت گرسنه و خسته بود دقیقا جایی تصمیم گرفت استراحت کنه که... دخترک قایم شده بود! دراکولا که بوی ترس و خون به مشامش میرسید..ناگهان دخترک را که در گوشه ای پناه برده بود, دید! دراکولا سعی کرد دخترک را شکار کند! دختر به شدت ترسید و جیغ زنان به سمت ماشین فرار کرد و از بخت بدش انتهای جاده به دریاچه ختم میشد..! دخترک از ماشین پیاده میشه و پا به فرار میزاره ولی از اونجایی که سرعت دراکولا بیشتر بود دختر بخت برگشته را, گوشه ای از کوچه ی تنگ و تاریک خفت کرد! و زمانیکه سعی میکنه شکارش کنه دخترک بر ترسش غلبه میکنه و از خودش دفاع میکنه (بهش لگد میزنه [Ekick 1/] ) دراکولای گرسنه خشمگین تر از قبل میشه و از جاش بلند میشه که دخترک را یک لقمه کند(هاااااام) که ناگهان دخترک داد میزنه: نهه نههه, خواهش میکنم!!! دراکولا بعد از شنیدن صدای دخترک ناگهان به خودش اومد به چشمان دختر زل زد و به اشتباهش پی برد سپس پا به فرار گذاشت! دخترک که هنوز شوکه بود خود را به ساحل رساند.. گریه کنان با خدای خود درد و دل میکرد (دراکولا سایه به سایه دخترک را تعقیب میکرد و از دور مراقبش بود ) در تلاش بود که به دختر نزدیک بشه... {نه به قصد اذیت} دخترک متوجه صدای قدم های کسی میشه... همین که برگشت و با صحنه ی پشت سرش رو به رو شد جیغ بنفشی زد وهمزمان دراکولا نزدیک شد و دختر یک قدم عقب رفت (دخترک بخت برگشته میوفته توی دریا) {دراکولا با خودش گفت این وحشی بازیا چیه } دخترک درمانده بود شنا بلد نبود, از ترسش حاضر نبود خودش رو به خشکی برسونه که مبادا دست دراکولا بهش برسه! اما با دیدن دستان دراکولا که به قصد کمک به سمتش دراز شده بود کمی جا خورد! دراکولا روبروی دخترایستاد و ماسک شیطانیش رو برداشت و گفت: معذرت میخوام نمیخواستم بهت.... {شیطان درونش هی بهش وحی کشتن دختره میداد} دختر گیج ومبهوت فقط نظاره گر بود... اما دراکولا که نمیتونست تشنگی خودش رو کنترل کنه پا به فرار میذاره که آسیبی به دخترک نزنه دختر که گیج شده بود, کنجکاو شد و سعی کرد تعقیبش کنه...(کرم از خود درخته) ..توی راه متوجه شد مسیر قبرستونه... ! دختر که پشت دیوار پنهان شده بود و کنجکاو بود که میخواد چیکار کنه..؟دراکولا چند دقیقه ای به آسمون و ماه خیره شد و با ناخن های تیز و بلندش انقدر به خودش صدمه زد تا اینکه مرد.....! {بله درسته, دراکولا انقدر عاشق و دلباخته ی دختر شده بود که بخاطر صداهای شیطانیه درونش, خودش رو فدا کرد که بهش آسیب نزنه} + پایان. ------------------------------------------------------------------------------------------------------------- نمایش محتوا مخفی @ArSaCiA @Alireza @CaKe @Markeloff @Pokers @ORTEGA @Nate @Palycity @Intact @AmuMasih @SaLiMaRoNi @3epeR @MmliX @Forget @Asall @BourBoN @SajjiLey نویسنده و کارگردان: Setayesh بازیگران: Masoume و Setayesh کیفیت خدا بود عالی خیلی حال کردم هم نوع نوشته هم نوع نثر و متن نقل قول ¸¸♫·¯·♪¸¸♩·¯·♬¸¸ Legedns Also Die ¸¸♫·¯·♪¸¸♩·¯·♬¸¸ لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری...
SinaHarD ارسال شده در November 3, 2022 اشتراک گذاری ارسال شده در November 3, 2022 عالی بود نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری...
Markeloff ارسال شده در November 3, 2022 اشتراک گذاری ارسال شده در November 3, 2022 عالی واقعا بنازم خسته نباشید جفتتون ایولا 1 1 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری...
Pokers ارسال شده در November 3, 2022 اشتراک گذاری ارسال شده در November 3, 2022 عالی ،خیلی زیبا کیفیتم که نگم دیگه ... خسته نباشید. 1 نقل قول Be a voice, not an echo I am not a player…I’m the game لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری...
Aboll ارسال شده در November 3, 2022 اشتراک گذاری ارسال شده در November 3, 2022 عالی بود نقل قول ============================================================================================ نگران فردایت نباش خدای دیروز و امروز، خدای فردا هم هست ما اولین بار است بندگی می کنیم ولی او بی زمانی است که خدایی می کند اعتماد کن به خدایی اش ================================================================================= لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری...
CaKe ارسال شده در November 4, 2022 اشتراک گذاری ارسال شده در November 4, 2022 نقل قول ♫من رو تکرارم همش ❤ اسم تو میارم همش♫ ♥♥♥✿✿✿✿♕????????♕✿✿✿✿♥♥♥ لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری...
Elone ارسال شده در November 4, 2022 اشتراک گذاری ارسال شده در November 4, 2022 به قشنگیه ماه آسمون نقل قول 𝕲𝖔𝖗𝖌 𝕿𝖊𝖆𝖒 𝕬𝖑𝖜𝖆𝖞𝖘 𝖔𝖓 𝕿𝖔𝖕 لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری...
Palycity ارسال شده در November 4, 2022 اشتراک گذاری ارسال شده در November 4, 2022 ایده صد از صد نقل قول خیلیا خوبن ولی سلیقه ما نیستن http://agsa.arsacia.ir/players/bars/Palycity.png http://agsa.arsacia.ir/players/bars/Gulakh.png لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری...
Swdegh ارسال شده در November 4, 2022 اشتراک گذاری ارسال شده در November 4, 2022 لذتبردم? نقل قول Mersi Donya. لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری...
LoverBoy ارسال شده در November 4, 2022 اشتراک گذاری ارسال شده در November 4, 2022 عالی فک کردم آخر این دختره رو میخوره ایدشو از گرگ و میش گرفتی؟ نقل قول آنکـہ راخوبےکنیم هارےنگیرבآرزوستـ لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری...
Asall ارسال شده در November 4, 2022 اشتراک گذاری ارسال شده در November 4, 2022 بنازم خیلی خفن بود 1 نقل قول ...ᴛʜᴇʀᴇ'ꜱ ᴀʟᴡᴀʏꜱ ᴀ ʀᴀɪɴʙᴏᴡ ᴀᴛ ᴛʜᴇ ᴇɴᴅ ᴏꜰ ᴇᴠᴇʀʏ ʀᴀɪɴ. ════════════════════════════════════════════════════════════════ ════════════════════════════════════════════════════════════════ لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری...
Mohammadiliya ارسال شده در November 4, 2022 اشتراک گذاری ارسال شده در November 4, 2022 خسته نباشی عالی بود 1 نقل قول ============================================================================================ نگران فردایت نباش خدای دیروز و امروز، خدای فردا هم هست ما اولین بار است بندگی می کنیم ولی او بی زمانی است که خدایی می کند اعتماد کن به خدایی اش ================================================================================= لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری...
Brutalest ارسال شده در November 5, 2022 اشتراک گذاری ارسال شده در November 5, 2022 عالی بودخسته نباشید نقل قول Federal Bureau of Investigations لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری...
Fayez ارسال شده در November 5, 2022 اشتراک گذاری ارسال شده در November 5, 2022 عالی بود درود بر شما نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری...
Cheater ارسال شده در November 5, 2022 اشتراک گذاری ارسال شده در November 5, 2022 در در ۱۴۰۱/۸/۱۲ در 07:49، RoseRain گفته است: بنام خدای مهربون اولین و آخرین مجله روزانه من در آرساکیا..بابت طولانی بودنش عذرمیخوام مرسی که وقت میذارید و میخونید -------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- ساعت از نیمه شب گذشته بود... در یکی از شب های سرد زمستان دقیقا زمانی که جشن هالووین تمام شده بود وقتی که ماه کامل شد از مقبره خود بیرون اومد بله "دراکولا" بود! در سطح شهر کمین میکرد و قربانی های خود را به طرز وحشتناکی به قتل میرساند وحشیانه از خون انسان ها تغذیه میکرد و بیرحمانه رهایشان میکرد... دخترکی که از جشن هالووین به خانه باز میگشت متوجه ی این قضیه ی مشکوک شده بود از شدت ترس..دستانش میلرزید و یک گوشه پنهان شد دراکولا که حال خوشی نداشت و بشدت گرسنه و خسته بود دقیقا جایی تصمیم گرفت استراحت کنه که... دخترک قایم شده بود! دراکولا که بوی ترس و خون به مشامش میرسید..ناگهان دخترک را که در گوشه ای پناه برده بود, دید! دراکولا سعی کرد دخترک را شکار کند! دختر به شدت ترسید و جیغ زنان به سمت ماشین فرار کرد و از بخت بدش انتهای جاده به دریاچه ختم میشد..! دخترک از ماشین پیاده میشه و پا به فرار میزاره ولی از اونجایی که سرعت دراکولا بیشتر بود دختر بخت برگشته را, گوشه ای از کوچه ی تنگ و تاریک خفت کرد! و زمانیکه سعی میکنه شکارش کنه دخترک بر ترسش غلبه میکنه و از خودش دفاع میکنه (بهش لگد میزنه [Ekick 1/] ) دراکولای گرسنه خشمگین تر از قبل میشه و از جاش بلند میشه که دخترک را یک لقمه کند(هاااااام) که ناگهان دخترک داد میزنه: نهه نههه, خواهش میکنم!!! دراکولا بعد از شنیدن صدای دخترک ناگهان به خودش اومد به چشمان دختر زل زد و به اشتباهش پی برد سپس پا به فرار گذاشت! دخترک که هنوز شوکه بود خود را به ساحل رساند.. گریه کنان با خدای خود درد و دل میکرد (دراکولا سایه به سایه دخترک را تعقیب میکرد و از دور مراقبش بود ) در تلاش بود که به دختر نزدیک بشه... {نه به قصد اذیت} دخترک متوجه صدای قدم های کسی میشه... همین که برگشت و با صحنه ی پشت سرش رو به رو شد جیغ بنفشی زد وهمزمان دراکولا نزدیک شد و دختر یک قدم عقب رفت (دخترک بخت برگشته میوفته توی دریا) {دراکولا با خودش گفت این وحشی بازیا چیه } دخترک درمانده بود شنا بلد نبود, از ترسش حاضر نبود خودش رو به خشکی برسونه که مبادا دست دراکولا بهش برسه! اما با دیدن دستان دراکولا که به قصد کمک به سمتش دراز شده بود کمی جا خورد! دراکولا روبروی دخترایستاد و ماسک شیطانیش رو برداشت و گفت: معذرت میخوام نمیخواستم بهت.... {شیطان درونش هی بهش وحی کشتن دختره میداد} دختر گیج ومبهوت فقط نظاره گر بود... اما دراکولا که نمیتونست تشنگی خودش رو کنترل کنه پا به فرار میذاره که آسیبی به دخترک نزنه دختر که گیج شده بود, کنجکاو شد و سعی کرد تعقیبش کنه...(کرم از خود درخته) ..توی راه متوجه شد مسیر قبرستونه... ! دختر که پشت دیوار پنهان شده بود و کنجکاو بود که میخواد چیکار کنه..؟دراکولا چند دقیقه ای به آسمون و ماه خیره شد و با ناخن های تیز و بلندش انقدر به خودش صدمه زد تا اینکه مرد.....! {بله درسته, دراکولا انقدر عاشق و دلباخته ی دختر شده بود که بخاطر صداهای شیطانیه درونش, خودش رو فدا کرد که بهش آسیب نزنه} + پایان. ------------------------------------------------------------------------------------------------------------- نمایش محتوا مخفی @ArSaCiA @Alireza @CaKe @Markeloff @Pokers @ORTEGA @Nate @Palycity @Intact @AmuMasih @SaLiMaRoNi @3epeR @MmliX @Forget @Asall @BourBoN @SajjiLey نویسنده و کارگردان: Setayesh بازیگران: Masoume و Setayesh عالی بود خسته نباشید 2 نقل قول ن #حـسرت گـذشتـه# ن شـوق فـردا..! ᴺʷᴬ لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری...
H0sein ارسال شده در November 5, 2022 اشتراک گذاری ارسال شده در November 5, 2022 ایول قشنگ بود خسته نباشید نقل قول سلامتی اون پدری ک ساقی نبود اما هر روز عرق ریختو ما خوردیم هی پیر تر شد و ما مردیم.! لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری...
Chernobyl ارسال شده در November 6, 2022 اشتراک گذاری ارسال شده در November 6, 2022 عالی بود نقل قول 『』 ᴘᴀɪɴғᴜʟ ʟᴏᴠᴇ لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری...
ارسالهای توصیه شده
به گفتگو بپیوندید
هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید.
توجه: strong> مطلب ارسالی شما پس از تایید مدیریت برای همه قابل رویت خواهد بود.