SWAT

در زندگی خود هیچ وقت چهار چیز را نشکنید اعتماد قول ارتباط و قلب شکسته شدن آنها صدایی ندارند ولی دردناک است نمیدونم از کی ?

?عجله داشتم تند تند راه میرفتم محکم به چیزی خوردم آدم بود! منتظر بود بگویم کوری؟! دستش را به طرفم دراز کرد بامن دست داد... لبخندی زد به گمانم انسان بود! _________________2_________________ ? گوزنی بر لب آب چشمه ای رفت تا آب بنوشد. عکس خود را در اب دید، پاهایش در نظرش باریک و اندکی کوتاه جلوه کرد. غمگین شد اما شاخ های بلند و قشنگش را که دید شادمان و مغرور شد در همین حین چند شکارچی قصد او کردند. گوزن به سوی مرغزار گریخت و چون چالاک میدوید، صیادان به او نرسیدند اما وقتی به جنگل رسید، شاخ هایش به شاخه درخت گیر کردو نمیتوانست به تندی بگریزد. صیادان که همچنان به دنبالش بودند سر رسیدند و او را گرفتند. گوزن چون گرفتار شد با خود گفت: دریغ پاهایم که ازان ها ناخشنود بودم نجاتم دادند،اما شاخ هایم که به زیبایی آن ها می بالیدم گرفتارم کردند! چه بسا گاهی از چیزهایی که از آنها گله مندیم و ناشکر پله ی صعودمان باشد و چیزهایی که در رابطه با آنها مغروریم مایه ی سقوطمان باشد..!

‏در ‎مصر باستان برای جلوگیری از تعرض دوستان علاقمند به افراد مرده؛ یعنی همان مرده‌خواهان (Necrophiles) ، جسد زنان زیبا قبل از مومیایی کردن، برای ۳ تا ۴ روز رها می‌شده تا پوسیده و فاسد شوند !

‏مذهبیون انسان هایی هستند که هر لذتی را برخود حرام میدارند بجز لذت دخالت کردن در لذت بردن دیگران ! - برتراند راسل

? در مدرسه ابتدایی بودم ؛ مدتی بود تعدادی از بچه‌ها را برای یک سرود آماده می‌کردم . به نیّت اینکه آخر سال مراسمی گرفته شود برایشان .. پدر و مادرشان هم برای مراسم دعوت شده بودند و بچّه‌ها در مقابل معلّمان و اولیاء سرود را اجرا خواهند کرد .. چندین بار تمرین کردیم و سرود رو کامل یاد گرفتند . روز مراسم بچه‌ها را آوردم و مرتبشان کردم .. باهم در مقابل اولیاء و معلّمان شروع به خواندن سرود کردند ... ناگهان دختری از جمع جدا شد و بجای خواندن سرود شروع کرد به حرکت انجام دادن جلوی جمع . دست و پا تکان می‌داد و خودش رو عقب جلو می‌کرد و حرکات عجیبی انجام می‌داد .. بچه‌ها هم سرود را می‌خواندن و ریز می‌خندیدند ، کمی مانده بود بخاطر خنده‌شان هرچه رشته کرده بودم پنبه شود .! سرم از غصه سنگین شده بود و نمی‌تونستم جلوی چشم مردم یک تنبیه حسابیش هم بکنم ... خب چرا این بچّه این کار رو می‌کنه ؟! چرا شرم نمی‌کنه از رفتارش؟! این که قبلش بچّه ی زرنگ و عاقلی بود !! نمونه ای خوب و تو دل بروی بچّه‌ها بود !! رفتم روبرویش ، بهش اشاراتی کردم ، هیچی نمی‌فهمید ... به قدری عصبانی‌ام کرده بود که آب دهانم را نمی‌توانستم قورت دهم . خونسردی خود را حفظ کردم ، آرام رفتم سراغش و دستش را گرفتم ، انگار جیوه بود خودش را از دستم رها کرد و رفت آن طرف‌تر و دوباره شروع کرد .! فضا پر از خنده حاضران شده بود ، همه سیر خندیدند ... نگاهی گرداندنم ؛ مدیر را دیدم .. رنگش عوض شده بود ، از عصبانیت و شرم عرق‌هایش سرازیر بود . از صندلیش بلند شد و آمد کنارم ، سرش را نزدیک کرد و گفت : فقط این مراسم تمام شود ، ببین با این بچه چکار کنم ؟! اخراجش می‌کنم ، تا عمر دارد نباید برگردد مدرسه ... من هم کمی روغنش را زیاد کردم تا اخراج آن دانش‌آموز حتمی شود .. حالا اون کسی که کنارم بود ، مادر بچّه بود ، رفته بود جلو و تمام جوگیر شده بود .. بسیار پرشور می‌خندید و کف می‌زد ، دخترک هم با تشویق مادر گرمتر از پیش شده بود .. همین که سرود تمام شد پریدم بالای سن و بازوی بچه را گرفتم و گفتم : چرا اینجوری کردی؟! چرا با دوستانت سرود را نخواندی؟! دخترک جواب داد : آخر مادرم اینجاست ، برای مادرم این ‌کار را می‌کردم !! معلّم گفت : با این جوابش بیشتر عصبانی شده و توی دلم گفتم : آخر ندید بَدید همه مثل تو مادر یا پدرشان اینجاست ، چرا آنها اینچنین نمی‌کنند و خود را لوس نمی‌کنند ؟! چشمام گرد شد و خواستم پایین بکشمش که گفت : خانم صبر کن بگذار مادرم متوجه نشود ، خودم توضیح می‌دهم ؛ مادر من مثل بقّیه مادرها نیست ، مادر من "کرولال" است ، چیزی نمی‌شنود و من با آن حرکاتم شادی و کلمات زیبای سرود را برایش ترجمه می‌کردم ... تا او هم مثل بقّیه ی مادران این شادی را حس کند .! این کار من رقص و پایکوبی نبود ، این زبان اشاره است ، زبان کرولال‌ها همین که این حرف‌ها را زد از جا جهیدم ، دست خودم نبود با صدای بلند گریستم ، و دختر را محکم بغل کردم !! آفرین دختر ، چقدر باهوش ، مادرش چقدر برایش عزیز ، ببین به چه چیزی فکر کرده ؟!!! فضای مراسم پر شد از پچ‌پچ و درگوشی حرف زدن و ... تا اینکه همه موضوع را فهمیدند ، نه تنها من که هرکس آنجا بود از اولیا و معلّمان همه را گریاند !! از همه جالبتر اینکه مدیر آمد و عنوان دانش‌آموز نمونه را به او عطا کرد !!! با مادرش دست همدیگر را گرفتند و رفتند ، گاهی جلوتر از مادرش می‌رفت و برای مادرش جست و خیز می‌کرد تا مادرش را شاد کند !! درس اخلاقی زود عصبانی نشو ، زود از کوره در نرو ، تلاش کن زود قضاوت نکنی ، صبر کن تا همه‌ی زوایا برایت روشن شود تا ماجرا را درست بفهمی !!..

کاملا درسته، رنکه ۳ گارد جاسوسی میکرد چه برسه به به مدیکه لول 5!! واقعا هیچ فایده ای نداره فقط حالته نمادین داره C-16 هم که تا بیان وانتدارو زدیم تموم شده

عکس بخش "اطلاعات کاربری" در UCP:   - آیا شما مطمئن هستید که می خواهید از اقلیت خارج شوید؟ بله  - برای چه از اقلیت استعفاء می دهید؟ لانچر بیاد بک میدیم  - پیشنهادات و انتقادات خود را راجع به اقلیت و Leader آن بنویسید: بهترین لیدری که دسته متوسط ها میتونن داشته باشن Hayula هستش

عکس سایز کوچک از "اطلاعات کاربری" از طریق کنترل پنل: • سن واقعی: 14 • اسم واقعی: محمد • در 30 کلمه خود را توصیف کنید: من آدم خون سرد و مهربان و با محبت هستم و همیشه احترام میزارم به همه. • روزانه چقدر بازی می کنید؟ 2ساعت یا 4ساعت • در چه ساعت هایی بازی می کنید؟ (مثلا 08:00 - 12:00): 6:00 - 3:00 • چرا شما فکشن قبلی را ترک کردید:چون قصد داشتم بیام دسته متوسط • برای چه می خواهید به این فکشن بیایید؟ (حداقل 30 کلمه): چون فکشن عالیه وخیلی هم اسکین هاش جالب و قشنگه لیدری عالی داره و ساب لیدرش عرشیا سوات هستش (کبیر) ? • چرا فکر می کنید که این فکشن جای مناسبی برای شما هست؟ چون خیلی دوسش دارم و لیدرش عالیه میگن. • روزانه چند بار انجمن را چک می کنید؟ 4بار (به دلیل عدم دسترسی صاحب اکانت با این آیدی قرار داده شد)

عکس سایز کوچک از "اطلاعات کاربری" از طریق کنترل پنل: • سن واقعی: 19 • اسم واقعی: اسی • در 30 کلمه خود را توصیف کنید: ۲ تا گوش دارم به دهن و چیزای دیگه • روزانه چقدر بازی می کنید؟ 2-3 ساعت • در چه ساعت هایی بازی می کنید؟ (مثلا 08:00 تا 20:00): 16:00 تا 22:00 • چرا شما فکشن قبلی را ترک کردید: نبودم • برای چه می خواهید به این فکشن بیایید؟ (حداقل 30 کلمه): یک اقلیت میخواستم • چرا فکر می کنید که این فکشن جای مناسبی برای شما هست): میخوام دکتر شم • روزانه چند بار انجمن را چک می کنید؟ 2

عکس سایز کوچک از "اطلاعات کاربری" از طریق کنترل پنل: • سن واقعی: 18 • اسم واقعی: فرهاد • در 30 کلمه خود را توصیف کنید: داریم بیل و کلنگ، داریم تیر و تفنگی، داریم تیغ و سرنگ • روزانه چقدر بازی می کنید؟ 5 _ 6 ساعت • در چه ساعت هایی بازی می کنید؟ (مثلا 08:00 - 12:00): 14 تا 20 • چرا شما فکشن قبلی را ترک کردید:من در فکشنی نبوده ام • برای چه می خواهید به این فکشن بیایید؟ (حداقل 30 کلمه): علاقه فراوان به تدریس و معلمی و رنکه 2 • چرا فکر می کنید که این فکشن جای مناسبی برای شما هست؟ چون خوبه • روزانه چند بار انجمن را چک می کنید؟ 20 بار

• عکس سایز کوچک از "اطلاعات کاربری" از طریق کنترل پنل: • سن واقعی: 15 • اسم واقعی: امیرحسین • در 30 کلمه خود را توصیف کنید: مهربان، ارزشمند، جذاب، باهوش، راننده • روزانه چقدر بازی می کنید؟ ۳ ساعت • در چه ساعت هایی بازی می کنید؟ (مثلا 08:00 - 12:00): 18:00-24:00 • چرا شما فکشن قبلی را ترک کردید: کیک شدم • برای چه می خواهید به این فکشن بیایید؟ (حداقل 30 کلمه): نداشتن مقامه ۲ دسته ملایم • چرا فکر می کنید که این فکشن جای مناسبی برای شما هست؟ علاقه دارم • روزانه چند بار انجمن را چک می کنید؟ 10 بار به دلیل عدم دسترسی صاحبه اکانت به انجمن بنده قرار دادم.

عکس سایز کوچک از "اطلاعات کاربری" از طریق کنترل پنل: • سن واقعی: 19 • اسم واقعی: اسی • در 30 کلمه خود را توصیف کنید: خونسرد و علاقه مند به RP • روزانه چقدر بازی می کنید؟ 2-4ساعت • در چه ساعت هایی بازی می کنید؟ (مثلا 08:00 - 12:00): 20:00 تا 22:00 یا 14:00 تا 16:00 • چرا شما فکشن قبلی را ترک کردید: علاقه نداشتم • برای چه می خواهید به این فکشن بیایید؟ (حداقل 30 کلمه): میشه باهاش نظم سرور رو برقرار کرد • چرا فکر می کنید که این فکشن جای مناسبی برای شما هست؟ چون اسکیلم بالا • روزانه چند بار انجمن را چک می کنید؟ 2 بار بیشتر

عکس سایز کوچک از "اطلاعات کاربری" از طریق کنترل پنل: • سن واقعی: 23 • اسم واقعی: عرشیا • در 30 کلمه خود را توصیف کنید: متعصب علاقه مند سخت کوش حرفه ای با تجربه • روزانه چقدر بازی می کنید؟ 3 الی 5 ساعت • در چه ساعت هایی بازی می کنید؟ (مثلا 08:00 - 12:00): 19 - 24 • چرا شما فکشن قبلی را ترک کردید: لیدر بودم • برای چه می خواهید به این فکشن بیایید؟ (حداقل 30 کلمه): شما علاقشو ولی ما سوادشو داریم • چرا فکر می کنید که این فکشن جای مناسبی برای شما هست؟ لیدرش عشقه • روزانه چند بار انجمن را چک می کنید؟ 15

@MohammadAli درخواست عضویت شما تایید شد برای تست آماده باشید موارد تست جهت مطالعه به شرح زیر می باشد: قوانین عمومی سرور قوانین عمومی دسته ویژه قوانین داخلی گارد ملی @erfan276 درخواست شما رد شد شما در فدرال مشغول به خدمت هستید @Scary درخواست عضویت شما رد شما از سرور محروم هستید. http://up.iranblog.com/uploads/AG-SA-0352.jpg

@fcalireza و @arash6382 درخواست استفاء شما عزیزان تایید شد با تشکر از زحماته شما در این مدت.

بر هر خان رفتیم خدا رزاق بود سلام، سلامی به پهنای دریا که وسعتش تمام مهربانی ها را در بر میگیرد... اعضای محترم گارده ملی ضمن ارز خدا قوت و خسته نباشید خدمت تمامیه شما عزیزان جلسه هفتگی "National Guard" در روز: جمعه، مورخ: 07-02-2020 ساعت 19:30:00 برگزار میشود. از افسر های مربوطه تقاضا میشود سر موقع و بدون کوچک ترین تاخیر تشریف فرما شوند در صورت حضور نیافتن در جلسه هفتگی اخطار اقلیت دریافت میکنید و حقوقی به شما پرداخت نمیشود.

@Sweet و @WeReWolF درخواست های عضویت هر دوی شما عزیزان تایید شد برای تست آماده باشید موارد تست جهت مطالعه به شرح زیر می باشد: قوانین عمومی سرور قوانین عمومی دسته ویژه قوانین داخلی گارد ملی

@KianRy درخواست عضویت شما رد شد شما در هیچ دسته ای سوابق کافی را کسب نکرده اید

@RoM1X درخواست عضویت شما قبول شد برا تست آماده باشید موارد تست جهت مطالعه به شرح زیر می باشد: قوانین عمومی سرور قوانین عمومی دسته متوسط قوانین داخلی گارد ملی

@Pooyx درخواست استفاء شما تایید شد با تشکر از زحماته شما در این مدت.

@ARTEMIA با سلام شکایت شما رد شد لطفا سعی در متشنج کردن جو نداشته باشید، در مدارک شما فقط افسری دیده میشود که انجام وظیفه کرده است، شما حق درخواست فیلم را ندارید زیرا جایی از قوانین نگاشته نشده است که افسران موظف به فیلمبرداری حین کشتن وانتد را دارند اگر فیلمی دارید که اثبات میکند افسر مربوطه از تقلب استفاده کرده در قسمت شکایات اعضاء ارسال کنید.

بازیکن @RoM1X درخواست شما برای پیوستن به National Guard به دلیله تکمیل بودنه ظرفیت رد شد

@azom شکایته شما قبول شد افسره خاطی اخطاره اقلیت دریافت کردند