خندههای کودکانه، مقر دوستی
صدای نَکره اون تَه
گفت نخند، بگو سیب
دستور ها تیز، درسخونا میخ
به تخته، سیب رو گفتی
دندونا ریخت
گفت درکش نکن
همین رو فرو کن توت
شروع کن کور
از همین افق، غروب کن زود
ولی من تو این فضای تحت نظارت
تجدید شدم تا واسه خودم وقت بذارم
اونی که منتظره تکلیفش رو بگن
از همین حالا ورقهای تقویمش رو بِکَن
محافظ خویشتن، تو حادثه نیستن
هر چی گل مچالهتر، رایحه بیشتر
ولی اون حرف رو
از اون جاکشه میشنید
که دیدش جز انعکاس تابش دیش نیست
شاهبیتهاشون غلام دربار
با ملکهی ذهنی که به سادگی
یه فاحشه بیش نیست
اون که به ابلهیت، جرأت میگه
بهش هویت میده
حرفش حجت میشه
نکتش اینه
بیرحم جلوه دادن این آدمها
داره برعکس بهشون
حس قدرت میده
(صحیح)
حریم اعتراض، پاره شد علنا
چون یه عده از واقعیت، واقشو بلدن
اونی که جیغتو میکشه، تَهتو ببینه
دیگه لزومی نداره
جلو لبت رو بگیره؟
میترسم و مینویسم عذابش نَمونه
چرا داد بزن
________________سوال مهم_____________
دوستان این شهاب مظفریه ...... چه اعتماد به سقفی داره ایا دیس یاس شو شندید چه انگیزه ای داشته از خوندن این ایا چجوری اعتماد به سقف دارن؟??