-
تعداد ارسال ها
985 -
تاریخ عضویت
-
آخرین بازدید
-
روز های برد
2 -
حمایت مالی
0 تومان
نوع محتوا
نمایه ها
تالارهای گفتگو
ثبت نام ها
فروشگاه
وبلاگها
تقویم
Articles
پاسخ های دیدگاه ها ارسال شده توسط Alarm
-
سلام امروز اومدم بهترین کسانی که به سرور ارساکیاگیم کمک میکنند معرفی کنم از جونشون مایه میزارن تا ما بهترین بازی داشته باشیم
@Ali @Kamyab @HajAbdollah @Meli @Roya @Javad @Martyn @Ara @Xfactor85 @XFaCToR
-
یادش بخیر
یه زمانی پول نداشتیم می رفتیم فیش میگرفتیم
یه زمانی حوصلمون سر رفته بود میرفتیم چهارراه
یه زمانی با کسی دعوا داشتیم با گنگ و کلن ها میرفتیم می کشتیمش
یه زمانی با رفیقامون کل سرور رو می گشتیم مخصوصا کوه چیلیاد
یه زمانی ...
2020
-
@AdmBoT صداشو در نیار
-
-
یادش بخیر
یه زمانی پول نداشتیم می رفتیم فیش میگرفتیم
یه زمانی حوصلمون سر رفته بود میرفتیم چهارراه
یه زمانی با کسی دعوا داشتیم با گنگ و کلن ها میرفتیم می کشتیمش
یه زمانی با رفیقامون کل سرور رو می گشتیم مخصوصا کوه چیلیاد
یه زمانی ...
2020
-
لذت بخش ترین قسمت UCP من در این ماه :
-
@Blank یاد میگیرم
-
-
میریم پاسگاه میزنیم بعد گفت و گو املت
-
اقا دوباره این کوعسته داره میادااا
-
فکت: اینایی که وضعیت این یارو رو اکسپت میزنن عامل اصلی وضعیت کنونی ارساکیان
-
اونایی که میان میگن 10k میدی؟
https://uploadkon.ir/uploads/bcc324_24Stories-•-Instagram-8.mp4
-
وا قعا نمیدونم چرا cnn sf خیلی بهتر از ال اس و ال ویه
فکر کنم از نظر من شلوغ نبودنشه
کسایی که ارامش تو بازی می خوان به سوی شهر اس اف
-
اگه شکایت کردن پول میداد
الان یعنی میلیاردر بودم ؟
-
خنده رسوا مینماید پسته بی مغز را
چون نداری مایه، از لاف سخن خاموش باش -
این دنیا چه ادمای چرت و پرتی داره!!!
به کمک کردم میگن پاچه خواری
به احترام می گن پا چه خواری
و حتی انسان برای گرفتن حق خودش به پاچه خواری متهم میشه
چقدر چرت و پرت
یعنی احترام و درست کاری از بین رفته؟؟؟
انسانیت چی؟
اون وقت بد بودن میشه کار درست
-
بزودی...
معمای جنایی همراه با جایزه.
طبق رول معماهای پیشین
شما با خواندن روایت مضنونین در بازجویی و بررسی صحنه جرم به حل این معمای مرموز به پلیس کمک خواهید کرد.
زمان: پنجشنبه شب..
-
آقای نتانیاهو با دکتر رپفا تماس بگیر چون فلو بمب داره قد نوار غزه حتما میتونه کمکتون کنه.
-
-
هرکی پشت سر من حرف میزنه راضیم ازش حق داره!
حال میده غیبت پشت سر کسی که آدم حسابت نمیکنه!
-
چرا ز اندیشهای بیچاره گشتی
فرورفتی به خود غمخواره گشتی
تو را من پاره پاره جمع کردم
چرا از وسوسه صدپاره گشتی
ز دارالملک عشقم رخت بردی
در این غربت چنین آواره گشتی
زمین را بهر تو گهواره کردم
فسرده تخته گهواره گشتی
روان کردم ز سنگت آب حیوان
به سوی خشک رفتی خاره گشتی
توی فرزند جان کار تو عشق است
چرا رفتی تو و هرکاره گشتی
از آن خانه که تو صد زخم خوردی
به گرد آن در و درساره گشتی
در آن خانه که صد حلوا چشیدی
نگشتی مطمئن اماره گشتی
خمش کن گفت هشیاریت آرد
نه مست غمزه خماره گشتی
-
اینو ببینید شکایتشو:
قبول کنید طنز پرداز ترین مردم دنیا هستیم، هر ایرانی یه طنز خاصی با هر نوع شخصیتی میتونه برای خودش داشته باشه.
-
سلام میگما گرونترین خونه ایالت میدونید کجاست؟
-
عه تولده بریم از فضای دوستانه ایونت لذت ببریم
ایونت:
-
جون و ما کندیم و اون یارو برنده میشه : )
-
معمای $100,000 دلاری
قانون: هر نفر فقط یک کامنت میتونه بزاره و تو همون کامنت شماره تصویر و دلیلش رو ذکرکنه! نفر اولی که شماره و دلیل درست رو بگه برندس!
مخفی کننده1-ایشان شیوا هستن شیوا در یک شرکت خانوادگی مشغول بکار است او بعد از آشنایی باهمسرش در دانشگاه، فعالیت خود را در سمت دستیار مدیر عامل در این شرکت آغاز کرده امروز دومین سالگرد ازدواج آنهاست سر راه به گلفروشی رفت و از گل های محبوب همسرش خرید و بسمت شرکت حرکت کرد جلوی شرکت کارگران مشغول کار بودند یکی از کارگران شیوا رو دید پیش او رفت و این روز خاص رو تبریک گفت ،شیوا از اینکه بهرام این روز رو یادش مونده کلی خوشحال شد و شاخه گلی رو با آرزو های زیبا بهش تقدیم کرد و گفت شب تو رستوران جشنی ترتیب دادن به موقع خودتو برسون و باهم خداحافظی کردن..
مخفی کننده2-شیوا در راه ناگهان رضا را دید رضا یکی از مدیران است و با شیوا در یک دانشگاه تحصیل کرده و سه سال است که همدیگر را میشناسند.از همان ابتدا برای این ساخته شده بودند در کنار هم در موفقیت ها بدرخشند رضا از دیدن شیوا خیلی ذوق کرده بود بعد از تبریک سالگرد و فهمیدن سورپرایز امشب! قرار شد باهم به جشن برن. شیوا شاخه گلی به او داد و با رضا خداحافظی کرد و به سمت دفتر مدیر عامل حرکت کرد
مخفی کننده3-او نیازی به هماهنگی با منشی ندارد زیرا او نور چشمی اوست و درهای دفتر مدیرعامل همیشه به روی او باز است! غفور مدیرعامل شرکت است وچندسالی میشد همسر او به رحمت خدا رفته بود. او شیوا رو خیلی دوست داشت،برایش مانند چراغی نورانی در تاریک ترین لحظات بود بعد از کلی حرف زدن با همدیگر وداع نمودند...
مخفی کننده4-بطرف دفتر کار پویان رفت... شیوا برای او مانند گوهری نایاب است. در دفتر پویان درمورد جلسات و ملاقات ها گفتگو شد و بعد از مدت زمانی باهم خداحافظی نمودند
مخفی کننده5-در پایان ساعات کاری رهسپار دفتر شیرین شد شیرین سنگ صبور و تیکه گاه روزهای سخت شیواست، رابطه آن دو مانند در و تخته است! شیوا ماجرای امشب رو برایش شرح داد و گفت جوری برنامه ریزی کن شب خودتو به جشن برسونی، عین پارسال اخر جشن بیایی واقعا مایه آبروریزیه و ازت دلخور میشم در آنجا با تمام همکاران خود بدرود گفت و بطرف منزل حرکت کرد.
بر این اساس کدوم شخصیت همسر شیوا است؟
-
@ElmiraKamrani58 غفور پدرشه و توی تابلو اتاق پدره عکس دختره با شوهرش هست پس شماره چهار شوهرشه
-
-
معمای $100,000 دلاری
قانون: هر نفر فقط یک کامنت میتونه بزاره و تو همون کامنت شماره تصویر و دلیلش رو ذکرکنه! نفر اولی که شماره و دلیل درست رو بگه برندس!
مخفی کننده1-ایشان شیوا هستن شیوا در یک شرکت خانوادگی مشغول بکار است او بعد از آشنایی باهمسرش در دانشگاه، فعالیت خود را در سمت دستیار مدیر عامل در این شرکت آغاز کرده امروز دومین سالگرد ازدواج آنهاست سر راه به گلفروشی رفت و از گل های محبوب همسرش خرید و بسمت شرکت حرکت کرد جلوی شرکت کارگران مشغول کار بودند یکی از کارگران شیوا رو دید پیش او رفت و این روز خاص رو تبریک گفت ،شیوا از اینکه بهرام این روز رو یادش مونده کلی خوشحال شد و شاخه گلی رو با آرزو های زیبا بهش تقدیم کرد و گفت شب تو رستوران جشنی ترتیب دادن به موقع خودتو برسون و باهم خداحافظی کردن..
مخفی کننده2-شیوا در راه ناگهان رضا را دید رضا یکی از مدیران است و با شیوا در یک دانشگاه تحصیل کرده و سه سال است که همدیگر را میشناسند.از همان ابتدا برای این ساخته شده بودند در کنار هم در موفقیت ها بدرخشند رضا از دیدن شیوا خیلی ذوق کرده بود بعد از تبریک سالگرد و فهمیدن سورپرایز امشب! قرار شد باهم به جشن برن. شیوا شاخه گلی به او داد و با رضا خداحافظی کرد و به سمت دفتر مدیر عامل حرکت کرد
مخفی کننده3-او نیازی به هماهنگی با منشی ندارد زیرا او نور چشمی اوست و درهای دفتر مدیرعامل همیشه به روی او باز است! غفور مدیرعامل شرکت است وچندسالی میشد همسر او به رحمت خدا رفته بود. او شیوا رو خیلی دوست داشت،برایش مانند چراغی نورانی در تاریک ترین لحظات بود بعد از کلی حرف زدن با همدیگر وداع نمودند...
مخفی کننده4-بطرف دفتر کار پویان رفت... شیوا برای او مانند گوهری نایاب است. در دفتر پویان درمورد جلسات و ملاقات ها گفتگو شد و بعد از مدت زمانی باهم خداحافظی نمودند
مخفی کننده5-در پایان ساعات کاری رهسپار دفتر شیرین شد شیرین سنگ صبور و تیکه گاه روزهای سخت شیواست، رابطه آن دو مانند در و تخته است! شیوا ماجرای امشب رو برایش شرح داد و گفت جوری برنامه ریزی کن شب خودتو به جشن برسونی، عین پارسال اخر جشن بیایی واقعا مایه آبروریزیه و ازت دلخور میشم در آنجا با تمام همکاران خود بدرود گفت و بطرف منزل حرکت کرد.
بر این اساس کدوم شخصیت همسر شیوا است؟
-
@ElmiraKamrani58 کم پیش میاد یک زن برای شوهرش گل بخره و از اونجایی که توی همه تصاویر گل وجود داشت بجز شماره ۴ از نظر بنده پویان همسر شیوا هست
-