-
تعداد ارسال ها
2806 -
تاریخ عضویت
-
آخرین بازدید
-
روز های برد
15
نوع محتوا
نمایه ها
تالارهای گفتگو
ثبت نام ها
فروشگاه
وبلاگها
تقویم
تمامی مطالب نوشته شده توسط Fayez
-
میتونید حدس بزنید این شبیه چیه؟
اول به جواب فکر کنید بعد به جواب زیر نگاه کنید
مخفی کنندهاحسنتم، این شبیه قسمت کاربران آنلاین انجمن خودمونه!

هر روز یک صفحه رنگی نقاشی جدیدی میسازه

یکم خاموش کنید این رنگارو چشم درد گرفتیم بمولاو
-
فکرشو کن...
داخل یه World دیگه باشی...
با رفیقات شل بگیری...
میبینی جمع همش خودی نبوده

سیگارتو به من بده رفیق دو کام من بزنم


- نمایش دیدگاه های قبلی بیشتر 8
-
@HemosO درست میگه من میتونم ثابت کنم: Expert

-
@HemosO داشی یکی باید به خودت بگه
میپرسی چرا؟ ( گزارش اعضای FBI , LSPD , SFPD , LVPD , NG ) رو چک کنین


-
-
رسم رفاقـــــــــــت اینه که
با رفیـــــق پیر شــــــــــــى
نه اینکه وســـــــــــط راه از رفیـــــق سیر شـــــــــــــى
-
توجه: این داستان بر اساس یک اتفاق واقعی می باشد
روزی روزگاری در شهر زیبای Los santos مردم از افزایش جمعیت بیش از حد و گرانی ها و شورش های پی در پی به مرز شدیدی از عصبانیت و اعتصاب زدند؛ برای نمایش نارضایتی های خود اقدام به ارتکاب جنایت های فراوان از جمله قتل و دزدی و... کردند.
متأسفانه هم تعداد افسران برای مقابله با افراد شورشی کافی نبود و همیشه مجرمین در شهر پخش بودند.
ستاد حفظ امنیت شهری با دیدن این اتفاقات اقدام به عملی خلاقانه جهت حفظ مجدد امنیت شهر کردند.
آنها تصمیم گرفتن میزان پذیرش نیرو های نظامی خود را به شدت افزایش دهند تا به این کار به همه مجرمین رسیدگی شود و درآمد بسیاری از شهروندان تأمین شود.
این برنامه را اجرا کردند و نتیجه بسیار خوبی گرفتند از جمله کاهش بسیار فراوان مجرمین.
تا اینکه روزی...
متوجه یک اتفاق بسیار عجیب شدند.
در یک از روز های عادی....
یک افسر گارد ملی که در حالت انجام وظیفه در صف خریدن نان بربری بود...
ناگهان متوجه حمله یک جنایتکار به او می شود که قصد گرفتن جان او را دارد.
مردم از صف فرار کردند و در مکان های نزدیک پناه گرفتند و افسر هم مشغول درگیری با فرد جنایتکار شد.
پس از اینکه توسط مجرم آسیب دید، گزارش او را انجام داد و فرد درجه تحت تعقیب دریافت کرد.
سپس در سعی و تلاش برای فرار از مجرم شد.
به سختی توانست در یکی از سنگر های نزدیک پناه بگیرد.
گوشی خودش را در آورد و با آن مشغول به کار شد که ناگهان یکی از شهروندان نزدیک به او با فریاد و پرخاشگری او را خطاب کرد که:
- هوی تو!!!!!!!!!
- این میخواد مارو بکشه بعد تو نشستی سلفی میگیری با گوشی؟!!!!!
افسر: داداش صبر کن بخدا دارم چک میکنم که این وانتده منه بتونم بزنمش یا نه!!!!!!!
+ فیلم بردار هم ندارم بخوام ثابت کنم داشتم از خودم دفاع میکردم اگه کشتمش




کیا مثل اون افسر جون این مشکلو دارن؟

- نمایش دیدگاه های قبلی بیشتر 4
-
اون همه کاپ اومد باز ما راب رو داخل ۵ دقیقه تموم میکنیم @Danth مگه نه علی؟
-
-
همه داستانت به کنار
ولی اعتصاب کردنا رو میشه به چشم دید
الان کارمندای بانک LV از دیروز ساعت 7 صبح وقتی توش راب بیگ بنگ زدن، اعتصاب کردن
@LordMeysam



