داستان های منو بابام

[AliTP]

‏پارسال خونه مجردی داشتم.

ظهرا مامانم میومد ناهار میذاشت و شبا هم بابام میومد پیشم میموند

وقتی هم که خودشون نبودن داداشم رو میفرستادن پیشم

بزرگوارا درک درستی از خونه مجردی نداشتن

مجبور شدم برگردم به کانون گرم خانواده :)))

[AliTP]

اسمه بابام اکبره.. بعد چند روزه با مامانم دعواش شده 

الان مامانم  سرنماز بجای "الله اکبر" میگه "الله بعضیا" 

بله دیگه خب حق داره میدونی قهرن قهر :))))

[AliTP]

سوم راهنمایی انشا انگلیسی نوشتم تیترش بود: "Imam Ali "H
معلممون گفت: اون H چیه؟

گفتم مخفف Hello to him یا همون علیه‌السلامه.
مدرسه منحل شد ://

[AliTP]

منو ﺑﺮﺩﻥﺩﺍﺩﮔﺎﻩ، ﻗﺎﺿﻲ ﮔﻔﺖ: ﺧﺎﮎتو سرت این چهارمین باره که میارنت اینجا
.

بابام گفت خاک تو سر خودت که همیشه اینجایی

 
بابامم گرفتن

[AliTP]

یه بار میخواستم خودکشی کنم بابام رسید نذاشت بغلش کردم گفتم میدونستم دوستم داری 

گفت احمق اینا ژلوفنه خودمون لازم داریم بیا بهت طناب بدم

[Mobster]

داستان های جالبی بود 

[AliTP]

رفته بودم حموم 
بابام اومده پشت در صدام میزنه
میگم：بله
میگه：حمومی
میگم：نه اینجا لندنه صدای منو از رادیو بی بی سی دارید

میگه：در زدم بهت بگم خانمت اومده رفته سر گوشیت داره تلگرامت رو نگاه میکنه

لباس و حولت رو هم از پشت در بر میدارم که امشب تو لندن بمونی تا بفهمی درست جواب پدرت رو بدی احمق

[Refigh]

[LeYt0M2]

عالی

[AliTP]

رفیقم باباش میمیره داشت گریه میکرد،تلفنش زنگ میخوره ،
جواب که میده یهو گریه هاش بیشتر میشن...
میگن کی بود جریان چیه!؟؟

میگه پشت سر هم داریم بد میاریم! خواهرم بود...اونم باباش مرده

[jjvvaaddii]

در در ۱۳۹۸/۶/۲۶ در 04:44، AliTP گفته است:

رفیقم باباش میمیره داشت گریه میکرد،تلفنش زنگ میخوره ،
جواب که میده یهو گریه هاش بیشتر میشن...
میگن کی بود جریان چیه!؟؟

میگه پشت سر هم داریم بد میاریم! خواهرم بود...اونم باباش مرده

عالی بود 

شادم کردی

[jjvvaaddii]

 

یه مدتی بود همش فکر می کردم من بچه سرِ راهی هستم

تا اینکه یکی از عکس های بچگیامو بردم به بابام نشون دادم برگشته میگه: آخِی، چه نازه، کیه?

الان دیگه مطمئن شدم ://

[jjvvaaddii]

 

بابا گفت یه چند وقتیه میای خونه بوی سیگار نمیدی جدیدا بوی الکل میدی قضیه چیه؟

گفتم تاکسیمو عوض کردم

پشماش فر خورد

 

[Soheil]

عالی بود

[iNViSiBIe]

در در ۱۳۹۸/۶/۸ در 02:26، AliTP گفته است:

منو ﺑﺮﺩﻥﺩﺍﺩﮔﺎﻩ، ﻗﺎﺿﻲ ﮔﻔﺖ: ﺧﺎﮎتو سرت این چهارمین باره که میارنت اینجا
.

بابام گفت خاک تو سر خودت که همیشه اینجایی

 
بابامم گرفتن

[iNViSiBIe]

در در ۱۳۹۸/۶/۱۷ در 14:45، AliTP گفته است:

رفته بودم حموم 
بابام اومده پشت در صدام میزنه
میگم：بله
میگه：حمومی
میگم：نه اینجا لندنه صدای منو از رادیو بی بی سی دارید

میگه：در زدم بهت بگم خانمت اومده رفته سر گوشیت داره تلگرامت رو نگاه میکنه

لباس و حولت رو هم از پشت در بر میدارم که امشب تو لندن بمونی تا بفهمی درست جواب پدرت رو بدی احمق

ویرایش شده October 13, 2019 توسط MiNViSiBle

[Think]

[jjvvaaddii]

 

به بابام میگم بیل گیتس و زاکبرک هم از دانشگاه انصراف دادن ولی موفقن

میگه نکبت اونا از هاروارد انصراف دادن نه از پیام نور

 

[SardarQasem]

تربيت بچه ها تو خارج: 
پسرم اگر كسی اذيتت كرد تو سعی كن با شعور و شخصيت خودت بهش بفهمونی كه كارش اشتباه بوده هرگز با كسی دعوا نكن 

تربيت بچه ها تو ايران: 
پخمه نباش یه جوری بزن  صدای سگ بده

[SardarQasem]

ﺩﻭﺳﺘﻢ ﺗﺎﺯﻩ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﮐﺮﺩﻩ ، ﯾﻪ ﻣﺎﻩ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻋﺮﻭﺳﯽ
ﺑﭽﺶ ﺑﺪﻧﯿﺎ ﺍﻭﻣﺪ . ﺑﻬﺶ ﻣﯿﮕﻢ ﺟﺮﯾﺎﻥ ﭼﯿﻪ؟؟؟؟.

. 
ﻣﯿﮕﻪ : ﮐﺎﺭ ﺧﺪﺍﺳﺖ ﺩﯾﮕﻪ ، ﺍﮔﻪ ﺑﺨﻮﺍﺩ ﺑﺪﻩ ﯾﻪ
ﺟﻮﺭﯼ ﻣﯿﺪﻩ ﮐﻪ ﻫﻤﻪ ﺗﻮ ﺣﮑﻤﺘﺶ ﺑﻤﻮﻧﻦ
ﻣﻦ:
حکمت:
ﺷﯿﻄﺎﻥ ﺭﺟﯿﻢ:
ﺣﻮﺭﯼ ﻫﺎﯼ ﺑﻬﺸﺘﯽ:
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
 *نظر فراموش نشه

[SuperMaN]

در 17 ساعت قبل، Hokm گفته است:

ﺩﻭﺳﺘﻢ ﺗﺎﺯﻩ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﮐﺮﺩﻩ ، ﯾﻪ ﻣﺎﻩ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻋﺮﻭﺳﯽ
ﺑﭽﺶ ﺑﺪﻧﯿﺎ ﺍﻭﻣﺪ . ﺑﻬﺶ ﻣﯿﮕﻢ ﺟﺮﯾﺎﻥ ﭼﯿﻪ؟؟؟؟.

. 
ﻣﯿﮕﻪ : ﮐﺎﺭ ﺧﺪﺍﺳﺖ ﺩﯾﮕﻪ ، ﺍﮔﻪ ﺑﺨﻮﺍﺩ ﺑﺪﻩ ﯾﻪ
ﺟﻮﺭﯼ ﻣﯿﺪﻩ ﮐﻪ ﻫﻤﻪ ﺗﻮ ﺣﮑﻤﺘﺶ ﺑﻤﻮﻧﻦ
ﻣﻦ:
حکمت:
ﺷﯿﻄﺎﻥ ﺭﺟﯿﻢ:
ﺣﻮﺭﯼ ﻫﺎﯼ ﺑﻬﺸﺘﯽ:
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
 *نظر فراموش نشه

[SardarQasem]

‏ی بار اومدم از موضع قدرت با بابام صحبت کنم برگشتم گفتم یا برام ماشین میخری یا من خونرو ترک میکنم

 برگشت گفت دمت گرم رفتی کلیدتم بزار سر اپن برا خواهرت

 

[Think]

[OpieWinston]

در در ۱۳۹۸/۶/۱۷ در 14:45، AliTP گفته است:

رفته بودم حموم 
بابام اومده پشت در صدام میزنه
میگم：بله
میگه：حمومی
میگم：نه اینجا لندنه صدای منو از رادیو بی بی سی دارید

میگه：در زدم بهت بگم خانمت اومده رفته سر گوشیت داره تلگرامت رو نگاه میکنه

لباس و حولت رو هم از پشت در بر میدارم که امشب تو لندن بمونی تا بفهمی درست جواب پدرت رو بدی احمق

 

در در ۱۳۹۸/۷/۲۷ در 19:47، SardarQasem گفته است:

ﺩﻭﺳﺘﻢ ﺗﺎﺯﻩ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﮐﺮﺩﻩ ، ﯾﻪ ﻣﺎﻩ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻋﺮﻭﺳﯽ
ﺑﭽﺶ ﺑﺪﻧﯿﺎ ﺍﻭﻣﺪ . ﺑﻬﺶ ﻣﯿﮕﻢ ﺟﺮﯾﺎﻥ ﭼﯿﻪ؟؟؟؟.

. 
ﻣﯿﮕﻪ : ﮐﺎﺭ ﺧﺪﺍﺳﺖ ﺩﯾﮕﻪ ، ﺍﮔﻪ ﺑﺨﻮﺍﺩ ﺑﺪﻩ ﯾﻪ
ﺟﻮﺭﯼ ﻣﯿﺪﻩ ﮐﻪ ﻫﻤﻪ ﺗﻮ ﺣﮑﻤﺘﺶ ﺑﻤﻮﻧﻦ
ﻣﻦ:
حکمت:
ﺷﯿﻄﺎﻥ ﺭﺟﯿﻢ:
ﺣﻮﺭﯼ ﻫﺎﯼ ﺑﻬﺸﺘﯽ:
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
 *نظر فراموش نشه

عالی بود.

[GodKinG]

خیلی خوب خوشم اومد