شورش انتخاباتی 1

[RadiuM]

هُو الغَنی

 

با سلام خدمت دوستان عزیزم ممنونم که وقت عزیزتون رو برای مطالعه ی یک داستان دیگر می گذارید

 

روزی روزگاری در شهر انتخابات جدید زمستان 1403 شروع شده بود 

و مردم کلی بحث میکردند که به کی رای بدن 

 

تا اینکه چند نفر به دلایل نامعلومی میخواستن جلوی این انتخابات رو بگیرن

 

داخل شهر تمام مردم شورش داشتن میکردن و اونایی که نمیخواستن رای بدن به اونایی که میخواستن رای بدن تیر اندازی میکردن

و هم دیگه رو به قتل میرسوندن

فرقی هم نداشت کی بود زن و مرد با هم شورش میکردن

 

روز رای گیری فرا رسید و یگ گروهی به نام گروه شورشی رای گیری رفتن جلوی محلی که رای گیری میکردن

 

و این افراد تمام کسانی رو که میومدن رای میدادن رو میکشتن

 

اونها حتی با پهباد هم به کسایی که میخواستن رای بدن هم حمله میکردن

 

این کار تا جایی ادامه پیدا کرد که پلیس ها متوجه شدن و خیلی سریع پیگیری کردن

خودشون رو زود رسوندن به محلی که در اونجا شورش میکردن

 

سجاد به تنهایی تا دقایقی جلوی شورش گران ایستادگی کرد 

اما تیر کافی نداشت و شهید شد

 

قبل از اینکه شهید بشه درخواست نیروی کمکی کرده بود

و بالاخره نیروها رسیدن و تمامی افرادی که تسلیم نمیشدن رو کشتن

 

بقیه کسایی هم که نمیخواستن کشته بشن تسلیم شدن!!!

 

بقیه افراد هم کل افرادی که مونده بودن رو دستگیر کردن

و به زندان انداختند

 

اما اینجای کار داستان تموم نمیشه

کسایی که توی این گروه بودن همه از یک لیدر دستور میگرفتن اون لیدر هم در حال حاضر فراری هستش

 

و پایان قسمت اول

با تشکر از شما که وقتتون رو برای مطالعه ی این داستان گذاشتید 

به زودی قسمت جدید این داستان و ادامه ی ماجرای شورش انتخاباتی گذاشته میشه

ممنون از صبوریتون یا حق

 

ممنون از بازیگران:

نقل قول

@Yasiiinn @HarleenQuinzel  @Markel @Massimo @New @SajjiLey @FriendOfGod @Alparo و بقیه دوستانی که جا موندن 

 

نقل قول

@Ali @Kamyab @ORTEGA @AdmBoT @Fayez @EdwiN @Opener @Abolfaazl @Alarm @BuTleR @Magnet @Ara@KINGBATMAN @SubUrbaN @Buff @AliExpert @LiN @Semtex @Toofan @AssassiN @Azure @SuperMaN @SFC @Automat @DawN @Fail @Robert @Pooriya @ZakharAsli @Mohny @Rha @SinaHarD @Olden @Slap @TuTun @DrDep @Rockey @EnDWaY @Buff @Arda@M0STAFA

 

[Abolfaazl]

بسیار عالی

دست خوش دادا

[Loner]

درود شباهت زیادی به ایران خودمون داشت موفق باشید.

[WeapoN]

2 دقیقه قبل، Loner گفته است:

درود شباهت زیادی به ایران خودمون داشت موفق باشید.

طنز تلخ 

[Cambyses]

خسته نباشید.

[Melia]

17 ساعت قبل، RadiuM گفته است:

هُو الغَنی

 

با سلام خدمت دوستان عزیزم ممنونم که وقت عزیزتون رو برای مطالعه ی یک داستان دیگر می گذارید

 

روزی روزگاری در شهر انتخابات جدید زمستان 1403 شروع شده بود 

و مردم کلی بحث میکردند که به کی رای بدن 

 

تا اینکه چند نفر به دلایل نامعلومی میخواستن جلوی این انتخابات رو بگیرن

 

داخل شهر تمام مردم شورش داشتن میکردن و اونایی که نمیخواستن رای بدن به اونایی که میخواستن رای بدن تیر اندازی میکردن

و هم دیگه رو به قتل میرسوندن

فرقی هم نداشت کی بود زن و مرد با هم شورش میکردن

 

روز رای گیری فرا رسید و یگ گروهی به نام گروه شورشی رای گیری رفتن جلوی محلی که رای گیری میکردن

 

و این افراد تمام کسانی رو که میومدن رای میدادن رو میکشتن

 

اونها حتی با پهباد هم به کسایی که میخواستن رای بدن هم حمله میکردن

 

این کار تا جایی ادامه پیدا کرد که پلیس ها متوجه شدن و خیلی سریع پیگیری کردن

خودشون رو زود رسوندن به محلی که در اونجا شورش میکردن

 

سجاد به تنهایی تا دقایقی جلوی شورش گران ایستادگی کرد 

اما تیر کافی نداشت و شهید شد

 

قبل از اینکه شهید بشه درخواست نیروی کمکی کرده بود

و بالاخره نیروها رسیدن و تمامی افرادی که تسلیم نمیشدن رو کشتن

 

بقیه کسایی هم که نمیخواستن کشته بشن تسلیم شدن!!!

 

بقیه افراد هم کل افرادی که مونده بودن رو دستگیر کردن

و به زندان انداختند

 

اما اینجای کار داستان تموم نمیشه

کسایی که توی این گروه بودن همه از یک لیدر دستور میگرفتن اون لیدر هم در حال حاضر فراری هستش

 

و پایان قسمت اول

با تشکر از شما که وقتتون رو برای مطالعه ی این داستان گذاشتید 

به زودی قسمت جدید این داستان و ادامه ی ماجرای شورش انتخاباتی گذاشته میشه

ممنون از صبوریتون یا حق

 

ممنون از بازیگران:

 

 

[Wandy]

17 ساعت قبل، RadiuM گفته است:

هُو الغَنی

 

با سلام خدمت دوستان عزیزم ممنونم که وقت عزیزتون رو برای مطالعه ی یک داستان دیگر می گذارید

 

روزی روزگاری در شهر انتخابات جدید زمستان 1403 شروع شده بود 

و مردم کلی بحث میکردند که به کی رای بدن 

 

تا اینکه چند نفر به دلایل نامعلومی میخواستن جلوی این انتخابات رو بگیرن

 

داخل شهر تمام مردم شورش داشتن میکردن و اونایی که نمیخواستن رای بدن به اونایی که میخواستن رای بدن تیر اندازی میکردن

و هم دیگه رو به قتل میرسوندن

فرقی هم نداشت کی بود زن و مرد با هم شورش میکردن

 

روز رای گیری فرا رسید و یگ گروهی به نام گروه شورشی رای گیری رفتن جلوی محلی که رای گیری میکردن

 

و این افراد تمام کسانی رو که میومدن رای میدادن رو میکشتن

 

اونها حتی با پهباد هم به کسایی که میخواستن رای بدن هم حمله میکردن

 

این کار تا جایی ادامه پیدا کرد که پلیس ها متوجه شدن و خیلی سریع پیگیری کردن

خودشون رو زود رسوندن به محلی که در اونجا شورش میکردن

 

سجاد به تنهایی تا دقایقی جلوی شورش گران ایستادگی کرد 

اما تیر کافی نداشت و شهید شد

 

قبل از اینکه شهید بشه درخواست نیروی کمکی کرده بود

و بالاخره نیروها رسیدن و تمامی افرادی که تسلیم نمیشدن رو کشتن

 

بقیه کسایی هم که نمیخواستن کشته بشن تسلیم شدن!!!

 

بقیه افراد هم کل افرادی که مونده بودن رو دستگیر کردن

و به زندان انداختند

 

اما اینجای کار داستان تموم نمیشه

کسایی که توی این گروه بودن همه از یک لیدر دستور میگرفتن اون لیدر هم در حال حاضر فراری هستش

 

و پایان قسمت اول

با تشکر از شما که وقتتون رو برای مطالعه ی این داستان گذاشتید 

به زودی قسمت جدید این داستان و ادامه ی ماجرای شورش انتخاباتی گذاشته میشه

ممنون از صبوریتون یا حق

 

ممنون از بازیگران:

 

 

به به خیلی عالی بود

[SpoiLer]

عالی بود

ویرایش شده یک‌شنبه در 08:48 توسط SpoiLer

[UpRoaR]

زیبا بود 

خسته نباشی

[TheMatin]

زیبا بود

 

[DeJixo]

درود

پس سجاد شهید شد

[fered]

فقط vident که رو زمین افتاده

 

عالی بود داداش

[iPOWER]

عالی

[Enter]

بسیار عالی

بنازم

[Alonso]

خسته نباشی خوب بود

متن رو رنگی میکردی و از علائم نگارشی استفاده میکردی بهتر هم میشد. 

پ.ن: از هشت تا پلیسی که تو عکس بود چهارتاش WK ان

[NoVaGiRl]

4 ساعت قبل، Loner گفته است:

درود شباهت زیادی به ایران خودمون داشت موفق باشید.

تلخ ولی حقیقت

[Vinak]

داستان بسیار جذاب منتظر پارت بعدی هستیم

موفق باشی

 

[Mandi]

داستان جذابی بود

[Buff]

Nice

[moji]

عالی خسته نباشی

[AzhdAr]

با سلام و درود

خیلی عالی بود.ممنون از زحمتی که برای جمع آوری این مطالب کشیدی

[New]

امیر جان کارت عالیه ادامه بده