DarKStaR ارسال شده در January 14, 2020 اشتراک گذاری ارسال شده در January 14, 2020 یه روز یکی با چهارتا زنش و بچه هاش میخوان سوار اتوبوس شن عموی پیرشم باهاشون بود اتبوس فقط جا واسه زنا و بچه ها داشت. مرد و عموش که مجبور بودن پیاده برن تو راه مرد از صدای تق تق صدای عصا عصبی شد گفت اااه یه لاستیک بزن سر اون لا مصب صداش دیوونم کرد. عموش با عصا زد تو سرش گفت خفه شو زر نزن تو هم اگه یه لاستیک میزدی سر اون لا مصب الان ما سوار اتوبوس بودیم لشتو جم کن گمشو!!! واقعا من که قانع شدم نقل قول رفاقت چیزی نیست که هرکسی KiYaRaSh.KiYaNi بتونه توش خوب باشه لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری...
EAZY ارسال شده در January 17, 2020 اشتراک گذاری ارسال شده در January 17, 2020 (ویرایش شده) ویرایش شده January 17, 2020 توسط AliWizarD نقل قول ▂▂▂▂▂▂▂▂▂▂▂▂▂▂▂▂▂▂▂▂▂▂▂▂▂▂▂▂▂▂▂▂▂▂▂▂▂▂▂▂▂▂ ▂▂▂▂▂▂▂▂▂▂▂▂▂▂▂▂▂▂▂???? ??????▂▂▂▂▂▂▂▂▂▂▂▂▂▂▂▂▂▂ لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری...
OpieWinston ارسال شده در March 2, 2020 اشتراک گذاری ارسال شده در March 2, 2020 در در ۱۳۹۸/۱۰/۲۴ در 20:31، DarKStaR گفته است: یه روز یکی با چهارتا زنش و بچه هاش میخوان سوار اتوبوس شن عموی پیرشم باهاشون بود اتبوس فقط جا واسه زنا و بچه ها داشت. مرد و عموش که مجبور بودن پیاده برن تو راه مرد از صدای تق تق صدای عصا عصبی شد گفت اااه یه لاستیک بزن سر اون لا مصب صداش دیوونم کرد. عموش با عصا زد تو سرش گفت خفه شو زر نزن تو هم اگه یه لاستیک میزدی سر اون لا مصب الان ما سوار اتوبوس بودیم لشتو جم کن گمشو!!! واقعا من که قانع شدم نقل قول Alireza لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری...
Tig ارسال شده در March 2, 2020 اشتراک گذاری ارسال شده در March 2, 2020 در در ۱۳۹۸/۱۰/۲۴ در 09:01، DarKStaR گفته است: یه روز یکی با چهارتا زنش و بچه هاش میخوان سوار اتوبوس شن عموی پیرشم باهاشون بود اتبوس فقط جا واسه زنا و بچه ها داشت. مرد و عموش که مجبور بودن پیاده برن تو راه مرد از صدای تق تق صدای عصا عصبی شد گفت اااه یه لاستیک بزن سر اون لا مصب صداش دیوونم کرد. عموش با عصا زد تو سرش گفت خفه شو زر نزن تو هم اگه یه لاستیک میزدی سر اون لا مصب الان ما سوار اتوبوس بودیم لشتو جم کن گمشو!!! واقعا من که قانع شدم نقل قول ✤✤✤ ┓━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━๑۩۞۩๑━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━┏ GOD ┛━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━๑۩۞۩๑━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━┗ ✤✤✤ << >> لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری...
ReStArTeR ارسال شده در September 27, 2020 اشتراک گذاری ارسال شده در September 27, 2020 نقل قول عدالت چه زیباست لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری...
Beigi ارسال شده در September 30, 2020 اشتراک گذاری ارسال شده در September 30, 2020 در در ۱۳۹۸/۱۰/۲۴ در 20:31، DarKStaR گفته است: یه روز یکی با چهارتا زنش و بچه هاش میخوان سوار اتوبوس شن عموی پیرشم باهاشون بود اتبوس فقط جا واسه زنا و بچه ها داشت. مرد و عموش که مجبور بودن پیاده برن تو راه مرد از صدای تق تق صدای عصا عصبی شد گفت اااه یه لاستیک بزن سر اون لا مصب صداش دیوونم کرد. عموش با عصا زد تو سرش گفت خفه شو زر نزن تو هم اگه یه لاستیک میزدی سر اون لا مصب الان ما سوار اتوبوس بودیم لشتو جم کن گمشو!!! واقعا من که قانع شدم نقل قول -------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- .Having a soft heart in this cruel world is courage, not weakness داشتن قلبی رئوف در این دنیای بی رحم یک جراته، نه یک نقطه ضعف. -------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- مخفی کننده http://agsa.arsacia.ir/players/bars/Beigi.png لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری...
SaGhi ارسال شده در October 2, 2020 اشتراک گذاری ارسال شده در October 2, 2020 در در ۱۳۹۸/۱۰/۲۴ در 20:31، DarKStaR گفته است: یه روز یکی با چهارتا زنش و بچه هاش میخوان سوار اتوبوس شن عموی پیرشم باهاشون بود اتبوس فقط جا واسه زنا و بچه ها داشت. مرد و عموش که مجبور بودن پیاده برن تو راه مرد از صدای تق تق صدای عصا عصبی شد گفت اااه یه لاستیک بزن سر اون لا مصب صداش دیوونم کرد. عموش با عصا زد تو سرش گفت خفه شو زر نزن تو هم اگه یه لاستیک میزدی سر اون لا مصب الان ما سوار اتوبوس بودیم لشتو جم کن گمشو!!! واقعا من که قانع شدم نقل قول حرفاتون داره اثر منفی تو رو میکنم میرم نفر بعدی لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری...
Many ارسال شده در October 2, 2020 اشتراک گذاری ارسال شده در October 2, 2020 نقل قول End# لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری...
Jail ارسال شده در October 2, 2020 اشتراک گذاری ارسال شده در October 2, 2020 در در ۱۳۹۸/۱۰/۲۴ در 20:31، DarKStaR گفته است: یه روز یکی با چهارتا زنش و بچه هاش میخوان سوار اتوبوس شن عموی پیرشم باهاشون بود اتبوس فقط جا واسه زنا و بچه ها داشت. مرد و عموش که مجبور بودن پیاده برن تو راه مرد از صدای تق تق صدای عصا عصبی شد گفت اااه یه لاستیک بزن سر اون لا مصب صداش دیوونم کرد. عموش با عصا زد تو سرش گفت خفه شو زر نزن تو هم اگه یه لاستیک میزدی سر اون لا مصب الان ما سوار اتوبوس بودیم لشتو جم کن گمشو!!! واقعا من که قانع شدم نقل قول __<انسان ها زمان مرگشون میفهمن که چه ادمی بودن>__ لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری...
Paraphin ارسال شده در April 27, 2021 اشتراک گذاری ارسال شده در April 27, 2021 (ویرایش شده) در در ۱۳۹۸/۱۰/۲۴ در 20:31، DarKStaR گفته است: یه روز یکی با چهارتا زنش و بچه هاش میخوان سوار اتوبوس شن عموی پیرشم باهاشون بود اتبوس فقط جا واسه زنا و بچه ها داشت. مرد و عموش که مجبور بودن پیاده برن تو راه مرد از صدای تق تق صدای عصا عصبی شد گفت اااه یه لاستیک بزن سر اون لا مصب صداش دیوونم کرد. عموش با عصا زد تو سرش گفت خفه شو زر نزن تو هم اگه یه لاستیک میزدی سر اون لا مصب الان ما سوار اتوبوس بودیم لشتو جم کن گمشو!!! واقعا من که قانع شدم ویرایش شده April 27, 2021 توسط Paraphin نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری...
NoThinG ارسال شده در April 27, 2021 اشتراک گذاری ارسال شده در April 27, 2021 نقل قول تو خراب من آلوده مشو غم این پیکر فرسوده مخور لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری...
SoheiI ارسال شده در April 28, 2021 اشتراک گذاری ارسال شده در April 28, 2021 نقل قول My friends always teased me for playin' Minecraft, but they're the one who wasted their diamonds on a HOE. لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری...
VenTuRe ارسال شده در May 7, 2021 اشتراک گذاری ارسال شده در May 7, 2021 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری...
BEHRAD ارسال شده در November 16, 2021 اشتراک گذاری ارسال شده در November 16, 2021 خیلی سعی کردم این متنو بفهمم ولی نشد... 1 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری...
Betoche ارسال شده در November 20, 2021 اشتراک گذاری ارسال شده در November 20, 2021 حوصله ندارم بخونم نقل قول افتخر بعروبتی .... فانا عربی #الاحواز_عربیه لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری...
RealSina ارسال شده در November 20, 2021 اشتراک گذاری ارسال شده در November 20, 2021 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری...
Rasputin ارسال شده در December 20, 2021 اشتراک گذاری ارسال شده در December 20, 2021 ? نقل قول ᴛʜᴇ ʟᴀsᴛ ᴍᴀɴ sᴛᴀɴᴅɪɴɢ Nᴜᴍʙᴇʀ Oɴᴇ Fᴀᴍɪʟʏ ------------------------------------------------------------------------------------------------------- لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری...
Swdegh ارسال شده در December 20, 2021 اشتراک گذاری ارسال شده در December 20, 2021 اها نقل قول Mersi Donya. لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری...
Toxicel ارسال شده در December 20, 2021 اشتراک گذاری ارسال شده در December 20, 2021 در در ۱۳۹۸/۱۰/۲۴ در 20:31، DarKStaR گفته است: یه روز یکی با چهارتا زنش و بچه هاش میخوان سوار اتوبوس شن عموی پیرشم باهاشون بود اتبوس فقط جا واسه زنا و بچه ها داشت. مرد و عموش که مجبور بودن پیاده برن تو راه مرد از صدای تق تق صدای عصا عصبی شد گفت اااه یه لاستیک بزن سر اون لا مصب صداش دیوونم کرد. عموش با عصا زد تو سرش گفت خفه شو زر نزن تو هم اگه یه لاستیک میزدی سر اون لا مصب الان ما سوار اتوبوس بودیم لشتو جم کن گمشو!!! واقعا من که قانع شدم نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری...
Tatal ارسال شده در December 20, 2021 اشتراک گذاری ارسال شده در December 20, 2021 در در ۱۳۹۸/۱۰/۲۴ در 20:31، DarKStaR گفته است: یه روز یکی با چهارتا زنش و بچه هاش میخوان سوار اتوبوس شن عموی پیرشم باهاشون بود اتبوس فقط جا واسه زنا و بچه ها داشت. مرد و عموش که مجبور بودن پیاده برن تو راه مرد از صدای تق تق صدای عصا عصبی شد گفت اااه یه لاستیک بزن سر اون لا مصب صداش دیوونم کرد. عموش با عصا زد تو سرش گفت خفه شو زر نزن تو هم اگه یه لاستیک میزدی سر اون لا مصب الان ما سوار اتوبوس بودیم لشتو جم کن گمشو!!! واقعا من که قانع شدم نتیجه اخلاقی از لاستیک زیاد استفاده گنیم❤ نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری...
Sanaka ارسال شده در December 24, 2021 اشتراک گذاری ارسال شده در December 24, 2021 در در ۱۴۰۰/۸/۲۵ در 21:18، BEHRAD گفته است: خیلی سعی کردم این متنو بفهمم ولی نشد... یکم سنت زیاد تر بشه میفهمی نقل قول ---- لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری...
ارسالهای توصیه شده
به گفتگو بپیوندید
هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید.
توجه: strong> مطلب ارسالی شما پس از تایید مدیریت برای همه قابل رویت خواهد بود.