-
تعداد ارسال ها
400 -
تاریخ عضویت
-
آخرین بازدید
-
روز های برد
1
نوع محتوا
نمایه ها
تالارهای گفتگو
ثبت نام ها
فروشگاه
وبلاگها
تقویم
Articles
تمامی مطالب نوشته شده توسط aSoheyl
-
بله درست است. ما نمیتوانیم دو صدا را کنار هم قرار دهیم به همین دلیل اگر دو صدا کنار هم باشند همیشه صدای "ی" و یا صدای همزه بین آن ها قرار خواهد گرفت. بله نیاز یک کلمه دو هجایی است اما در حقیقت هجای اول آن "نِ" و هجای دوم آن "یاز" است (اگر با علوم عروض شعر در ادبیات فارسی آشنا باشید این موضوع را به خوبی درک خواهید کرد) اما خب همانطور که در مورد نهم عرض کردم این کسره به مرور زمان و رسوم عادت بلند شده و آن را ای میخوانیم. گرچه این مورد ممکن است قابل اهمیت نباشد چون به قول آقای @Olden مهم این است که با رعایت یک سری قواعد مشخص خواننده آن را درک کند اما من فقط چیزی که استاندارد بود رو عرض کردم و همچنان همانطور که در پایان مورد نهم عرض شد نوشتن به صورت iy هم درست است.
-
درسته که هر دو باگ هستن! اما C-Bug را میتوان اینگونه توجیه کرد که افرادی که C-Bug میزنند، مهارت و سرعتعمل بالایی در تیراندازی دارند! پس این دارای یک پشتوانه منطقی و طبیعی است و علاوه بر آن اگر کاپ یا هر شخص دیگری بخواد با C-Bug شما را بکشد/ دوئل دهد، مشکلی نیست شما هم میتوانید C-Bug استفاده کنید و اگر نمیتوانید پس مشکل در مهارت خودتان است. در باگ بایک غیر منطقی نیست که کاپ بخواهد برای برابری با دوچرخه شما را دنبال کند؟ شما تصور بکنید که کاپ با وجود آن همه تجهیزات دنبال دوچرخه باشد تا شما را دستگیر کند! غیر از آن باگ بایک چه دلیل و پشتوانه منطقی در یک سرور رولپلی دارد؟ چه چیزی پریدن در آن حد را توجیه میکند؟ هیچ چیزی! حداقل باگ بایک با توجه به اینکه یک حرکت ماورای طبیعت است بهتر است به لیست باف ها اضافه شود.
-
درسته. برابری به این معنا نیست که همه در یک سطح باشند. برابری به معنای این است که هرکس در سطح خود (آنچه شایسته اش است) باشد. من منظور شما رو درک میکنم اما اکسیژن ماده هست و با یک سری تجهیزات قابل رویته.
-
سلام و درود خدمت همراهان آرساکیا گیم موضوع مجلهی ما دربارهی ماجراییست که به چند سال پیش برمیگردد. در روزی از روز ها مردی بود که سوار بر دوچرخه همراه دو کیسه از مرز داشت رد می شد، او وقتی به خط مرز رسید مامور مرزی متوقفش کرد و او را بررسی و تفتیش کرد. مامور به کیسه های او مشکوک بود و پرسید در کیسه ها چه داری؟ او گفت: شن! پرسید که خب غیر از شن چه داری؟ گفت: هیچی فقط شن! این سوال پیچ ها که مرزبان را قانع نمیکرد به مرد گفت: کیسه هایت را خالی کن! کیسه ها خالی شدند اما مامور چیزی در لای این شن ها نیافت که بخواهد مرد را توبیخ و بازداشت کند حتی دوچرخه را نیز گشتی زد که مبادا چیزی در دوچرخه جاسازی شده باشد! اما چیزی نیافت، به همین دلیل به آن مرد اجازه عبور داد. ماه بعد دوباره سروکلهی همان مرد با دوچرخه همراه دو کیسه شن پیدا میشود و دوباره همان داستان ها تکرار میشود. این اتفاق به مدت هر ماه یکبار به مدت چند سال ادامه پیدا کرد و هر ماه همین داستان ها تکرار میشد، کیسه سروته میشد دوچرخه سروته میشد، مرد اماله میشد اما همان آش بود و همان کاسه! اما پس از مدتی مرد دیگر در مرز دیده نمیشود. یک روز آن مامور در شهر او را میبیند و پس از سلام علیک و احوالپرسی، مامور به او میگوید: من هنوزم که هست بهت مشکوکم و میدونم که تو کار قاچاق بودی! به من راستشو بگو چیو داشتی از مرز ردوبدل میکردی؟ آن مرد در جواب میگوید: دوچرخه! و الان که در سطح شهر، دوچرخه های رایگانی که غالباً توسط قشر تازه وارد و بیخانمان مورد استفاده قرار میگیرد در حقیقت به مرحمت همان مرد قاچاقچی است. از بازیکنان الخصوص تازهوارد وقتی سوال میشود که این دوچرخه ها را از کجا به دست آوردید، میگویند که این دوچرخه ها را خدا به ما داده است. تا مجله ای دیگر بدرود!
-
قابل توجه برخی دوستان! هر چی که دیده نشه دلیل بر این نیست که وجود نداره! وجود محدود به ماده و محسوسات عینی نیست! اگه غیر اینه پس من میتونم عقل شما رو نقض کنم چون عقلتون رو عیناً و مشخصا نمیبینم! در حالی که این درست نیست! درست اینکه من عقل شما رو تصدیق میکنم زیرا که نشانه های عاقل بودن رو در شما میبینم! خدا نیز گرچه مستقیما قابل مشاهده نیست ولی نشانه هایش آشکار است. نمونه ساده همین خلقت اولیه جهان که در آن دقت و نظم دقیقی بکار رفته شده تا در روند خلقت خللی پیش نیاید برای مثال: شدت انفجار بیگبنگ نرخ انبساط جهان را تعیین میکنه، اگر سرعت این انبساط کمتر بود، هر چیز که تحت نیروی گرانش بود فرو میریخت و جهان تشکیل نمیشد و اگر هم بزرگتر بود ماده در اطراف جهان پراکنده میشد و نتیجش یه انجماد بزرگ بود و همچنان تشکیل جهان غیرممکن میشد! این نشون میده که سرعت انبساط به طور دقیق تنظیم شده و طوری طراحی شده که تصادفی نباشد و این حاکی از وجود یک نیروی آگاه و فراماده است. از آنجا که شما به ماتریالیسم تاکید زیادی دارید، خوشبختانه میدانید که ماده تصادفا و خود به خود نمیتواند بوجود بیاید و این خلاف قانون است، پس باید یک نیرویی که فرا تر از ماده است و معلول علت دیگری نیست پشت این ماجرا وجود داشته باشد تا ماده را خلق کند. غیر از این ماده و زمان نمیتواند از ازل وجود داشته باشد، چیزی به نام بی نهایت در رویه تشکل جهان وجود ندارد، بی نهایت یعنی چیزی که نه سر دارد و نه ته! یعنی چیزی که نه شروع دارد و نه پایان! بدیهیست چیزی که شروع و پایانی نداشته باشد نمیتواند مسیر و خط مشخصی داشته باشد، از همین رو اگر جهان از ازل وجود داشت انبساط معنی نمیداد ... ما در این زمان وجود نداشتیم زیرا باید از بی نهایت عبور میکردیم که این غیرممکن است زیرا بی نهایت پایان و شروع ندارد. شما همان دومینو را فرض کنید، اگر از بی نهایت شروع شود هرگز به جایی که ما قسمت خاصی از آن را مشاهده میکنیم نمیرسد چون باید از بی نهایت عبور کند! پس باید یک کارت شروع کننده باشد تا بقیه کارت ها به کارت بعدی خود تکیه کنند، کارت اول علت همهی کارت هاست همانطور که خدا علت همه ی معلول هاست. شما فرض کنید چهار قدم برمیدارید، قدم چهارم شما معلول قدم سومتان است چون اگر قدم سوم نبود قدم چهارم اتفاق نمیافتاد! قدم سوم شما معلول قدم دوم شماست، قدم دوم شما معلول قدم اول شماست و قدم اول شما معلول قدم صفر شماست یعنی جایی که در آن ایستادهاید، قدم صفر شما معلول چیست؟ معلول چیزی نیست! قدم صفر یا همان جا که مسکونیم قدمیست که وجود دارد و میتواند علت سلسله قدم ها شود، سلسله قدم ها ممکن است باشند ممکن است نباشند (ممکنالوجود). خدا نیز همانند آن قدم صفر است. مورد دوم: دقیقا کجا ادیان توحیدی با انسانیت ساز مخالف زدهاند؟ نشان دهید! چرا وقتی انسانیت میآید دین را نقض میکنید؟ چون مجریان دین ضعیفاند؟ آیا فکر میکنید که 1400 سال پیش چون «اعراب خونریز و جاهل بودند» و «اعراب مسلمان بودند» پس «مسلمانان خونریزو جاهل بودند»؟ از جزییات کلیات را قضاوت میکنید! دقیقا مثل کسانی که میگویند ماشین لامبورگینی بد است چون رانندهاش بد بود! شما وقتی دین توحیدی را نقض میکنید پس خدا را هم باید نقض کنید زیرا قرآن را خدا نازل کرده است و ساختهی بشر نیست. بعنوان مثال قرآن به علوم هایی اشاره کرده که انسان های 1400 سال پیش به آن واقف نبودند مثل آیهی 30 سوره انبیاء «آیا کافران نمیبینند که آسمان ها و زمین تودهای یکپارچه و بههمپیوسته بودند که آن ها را شکافتیم و همه موجودات زنده را از آب آفریدیم؟» قرآن نازل کرده که همه چیز در جهان از یه کل تشکیل شده و گسترش یافته، همانطور که تئوری بیگبنگ اونو روشن کرده قرآن همچنین در آیه 11 سوره فصلت که مطابق با ابر گازی است همانطور که کهکشان ها از هیدروژن و هلیوم تشکیل شدند. موارد دیگه ای مثل اشاره به گهواره بودن زمین که حرکت میکنه و حس نمیکنیم، تزيين آسمان با ستارگان، برابری عددی، جايگاه و مسير مشخص ستارگان، حركت دوراني و جرياني خورشيد، قانون جاذبه، زوجيت در گياهان، تشكيل تمام اجسام از اتم، زندگي اجتماعي زنبور عسل و... چیز هایی که امروز کشف شدن 1400 سال پیش در قرآن آورده شده! آیا این از پس انسان برمیآید؟ از سوره قمر تا آخر قرآن فقط 1389 آیه وجود دارد و سال 1389 قمری برابر 1969 میلادی است که تاریخ فتح ماه توسط بشر است. این تصادفیست؟ همچنین در نمونه ی دیگر چند جای قرآن کلمه حمیر(الاغ) همراه نام سایر چهارپایان به کار برده شده اما تنها در دو آیه قرآن نام این حیوان به تنهایی ذکر شدند. «ان انکر الاصوات لصوت الحمیر»(لقمان) و «مثل الذین حملوا التورات ثم لم یحملوها کمثل الحمار یحمل اسفارا» (جمعه) این حیوان 31 جفت کروموزوم یعنی: 62 کروموزوم دارد و این دو سوره سوره های 31 و 62 قرآن هستند. آیا همچین نشانه هایی از پس انسان برمیآید؟