-
تعداد ارسال ها
767 -
تاریخ عضویت
-
آخرین بازدید
-
روز های برد
11
نوع محتوا
نمایه ها
تالارهای گفتگو
ثبت نام ها
فروشگاه
وبلاگها
تقویم
Articles
تمامی مطالب نوشته شده توسط Luciano
-
تووی راهی رفتی انگار بقیشو مجبوری
هنوز فکر می کنی که به خیلیا مدیونی
دنیا شکستت ، صداشو فقط شنید قلبت
آره بدجوری شکستت ولی هنوز مغروری
هنوز صدات گم میشه میون مردم میره
دلت سریع پر میشه دم نمیزنی اما
قشنگ میشه فهمید چون هنوز مثه قدیما
چشات تو رو لو می ده
یه شکل و یه طور دیگه
-
الکل اینجا ممنوعه / انرژی عه از من بوده
کاری کردیم بره بالا کله این محدوده
_با قبلش بیشتر حال می کردم_ "Tatal"
-
منُ ببخش اگه با اقلیتی / اگه واسم نداری هیچ اهمیتی
منُ ببخش اگه تو رو نمیبخشمُ / اگه همش بهت میگم بگیر دستم
-
تو این دنیایی که یکی پادشاهه و اون یکی برده
من واسه ی دلم زنده ام، اونم خوشحاله از کاری که کرده
منم و یه آسمون صاف
شده سقف واسه خونه هام
منم و یه قلم و ورق و دستای پشت پرده
منم اون پسرک خام
پسر ناخلف بابام
واسمم مهم نیست امروز جمعه ست یا سه شنبه
گور بابای غم
من میرسم به چیزی که لایقم
شاید توی زندگیمم له شدم
ولی تموم میشه با خنده
منم و صدای من
این صدامه که میمونه جای منمن که رفتنی ام و بعد رفتنم معلوم میشه کی حقه
-
این شده شیرینیه مزش ، این یعنی زندگی توو لحظه اس
گوه نزن تویِ حالم من حاضرم زیر خاکم هم برم اما باج ندم اصلاً
وضعیت بابِ میل ، خم شده گردنم فقط جلو والدینم
چون ندارن قیمت رفیقا که ایول ، شروع جاده رو میان اما تهشو غیبن
-
تو کتابا میگن همیشه فرق اساسی انسان با بقیه موجودات قدرت تفکر و تصمیم گیریه
اما مردم یک جامعه هم می تونن مثل یه مزرعه ی کشاورزی برای یک نفر منافع داشته باشن
ته قصه ی همه مثل هم تموم میشه.....