laitertar

بعضی از آدمها مثل قوطی کنسرو میمونن …
وقتی میبینین باد کردن یعنی خراب شدن و باید بندازینشون دور !

پیرمرد همسایه آلزایمر دارد !
امروز صبح بیخودی شلوغش کرده بودند !
او فقط یادش رفته از خواب بیدار شود …

مادر مثل مدادیست که هر روز تراشیده شدن و کوچک شدنشو میبینیم و حس میکنیم تا وقتی که تموم بشه و پدر مثل خودکاریست که هرچقدر هم که باهاش بنویسیم تغییری در ظاهرش احساس نمیشه چون از درون خالی میشه ، فقط یه روز باخبر میشیم که دیگه نمینویسه …

بهشت هم خشک سالیست !!!
این را دیشب از کف پای مادرم که ترک خورده بود فهمیدم …

و انسان موجودیست که زیاد موجود نیست !

به بابام میگم پدر موجودیست که جونشو واسه بچش میده اما ماشینشو نه ؛ امیدوارم بودم تحت تاثیر قرار بگیره که گفت : آخه ماشینش جون بچشو میگیره !

روی هرکی دست گذاشتیم ، روی ما پا گذاشت 

ﺍﺯ ﭘﯿﮑﺎﻥ 57 ﮐﻪ یه ﭘﺴﺮ 5ﺳﺎﻟﻪ ﮐﻨﺎﺭ ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﻭ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﯽ ﮐﻨﻪ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺳﺒﻘﺖ ﮔﺮﻓﺖ چون ﻣﺎشین ﺑﺎﺑﺎﯼ ﺍﻭﻥ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﻣﺎﺷﯿﻨﺎﯼ ﺩﻧﯿﺎ ﺗﻨﺪﺗﺮ ﻣﯿﺮﻩ !

خستگی را زندگی کرده ام
می خواهم کمی هم زندگی را خسته کنم !

خوش به حال عروسک آویزان به آینه ماشین
کل پستی و بلندی زندگیش را فقط میرقصد !

چه سخت است تنگ ماهی بودن
اگر بشکنی قاتلی و اگر نشکنی زندانبان

خیلیا هستن که “طالبتن”
اما فقط بعضیا ” لایقتن”
 

همه شبیه هم هستند
هیچکس شبیه حرف هایش نیست !

در زندگی محتاج یک چیزم :
خنده های مادرم …

من نمی دانم پدربزرگم چه کسی بود؛ بیشتر برایم مهم است که بدانم نوه او چه کسی خواهد بود. 
 

بهترین راه برای پیش بینی آینده‌ات، ساختن آن است. 

 

نگرانی من این نیست که خدا طرف ما است یا نه؛ بزرگترین نگرانی من این است که ما طرف خدا باشیم، چرا که خداوند همیشه طرف حق است. 
 

هر چیزی هستی در ان خوب باش

کشتن گنجشک ها، کرکس ها را ادب نمی کند.