رفتن به مطلب
مرورگر پیشنهادی آرساکیا گیم مرورگر های تحت موتور کرومیوم می‌باشد، برای دانلود روی مرورگر انتخابی خود کلیک کنید
Google Chrome Microsoft Edge Ungoogled Chromium Brave Opera GX Opera

Gisu

عضو
  • تعداد ارسال ها

    221
  • تاریخ عضویت

  • آخرین بازدید

  • روز های برد

    5
  • حمایت مالی

    0 تومان 

تمامی مطالب نوشته شده توسط Gisu

  1. Gisu

    عکس های روزانه خبرنگاران

    - عکس محیط کاربری شما: - عکس شما:
  2. ممنون بابت نظرات با ارزشتون قسمت دوم آپلود شد ببخشید زمان برد عوضش قسمت سوم که طولانی تر هم هست زودتر براتون آپلود میکنم
  3. نام داستان: سفر به ماه اثر: ژول ورن برای دیدن قسمت اول اینجا کلیک کنید (2) طرح پرزیدنت باربیکن روز اول اکتبر فرا رسید. نزدیک غروب هجوم انبوه جمعیت، سکوت و آرامش خیابان 99 را بهم ریخت. جمعیت هیجان زده، اما بیخبر از همه‌جا به سمت درهای تالار اسلحه هجوم میبردن. تعداد شرکت کنندگان آنقدر زیاد بود که تالار بزرگ اسلحه گنجایش همه‌ی آنها را نداشت. در نتیجه فقط آنها که زودتر خود را رسانده بودند توانستند به درون تالار راه پیدا کنند. بقیه یا پشت درهای بسته گوش ایستاده بودند و یا از پشت پنجره درون را تماشا میکردند. تالار منظره‌ی شگفت انگیزی پیدا کرده بود. تالاری که مدت‌ها بود چنان شور و هیجانی به خود ندیده بود، اکنون سرتاسر دیوارهایش از تصاویر گوناگونه سلاح هایی به شکل و اندازه های مختلف پر شده بود. چراغ های تالار را بر روی ستارهایی که از قرار دادن سلاح های مختلف بر روی هم و به شکله ضربدر به وجود آمده بود، ثابت کرده بودند. همه‌ی صندلی ها را به شکل ارابه توپ ساخته بودند و صندلی رئیس جمهور را که در انتهای سالن قرار داشت از بدنه توپی که در یکی از کشتی های جنگی در جنگ ترافالگار به کار برده شده بود، ساخته بودند. سطح میز رئیس جمهور را از فولاد بدنه‌ی یکی از کشتی های معروف جنگی ساخته بودند. در سمت راست رئیس جمهور تخت سیاهی قرار داشت که کسانی که در آن جلسه صحبت میکردند به توانند فرمول ها و ارقام و عداد خود را روی آن بنویسند. یک دقیقه به ساعت 8:00 پرزیدنت باربیکن وارد سالن شد. او مردی بلند قامتو کشیده و حدودا 40 ساله بود. چشمان آبی رنگ و بی حالت داشت. کم حرف میزد و در گفتارش سعی میکرد فقط کلمات لازم را به کار ببرد، نه یک کلمه کمتر و نه یک کلمه بیشتر. باربیکن مرد خوبی بود. سابقا از طریق تجارت پول بدست میاورد، اما در زمان جنگ، در دولت دفتری دائر کرد و به خرید و فروش اسلحه مورد نیاز ارتش مشغول شد. او از یک نظر با سایر اعضای باشگاه تفاوت داشت، او کامل و سلامت بود. هر دو دست و هر دو پا و تمام انگشتانش سر جای خود بودند. تفاوت او در همین نکته بود که هیچ کدام از اعضای بدنش را از دست نداده بود. درست راس ساعت هشت پرزیدنت باربیکن بپا خاست. با یک میله آهنی که در دست داشت بر روی میز ضربه زد و بلا فاصله سکوت سراسر تالار را پر کرد. همه منتظر بودند ببینند برای چه در آن جلسه شرکت کردند. رئیس جمهور آرام شروع به صحبت کرد و گفت: "با فرا رسیدن صلح، تلاش ما هم متوقف شده، و با توجه به اینکه حالا دیگر جنگی در کار نیست، ما باید شیوه جدیدی از فعالیت جستجو کنیم. پیشرفت دانش توقف پذیر نیست در چند ماهه اخیر من روی طرح تازه‌ای کار کردم که معتقد ام ممکن است ارزش توجه را داشته باشد. همه شما ماه را دیده‌اید. همانطور که میدانید، ماه کره‌ایست در آسمان که نزدیک به 2160 مایل قطر دارد." در اینجا او تصویر ماه و زمین را روی تخته سیاه رسم کرد و قطر آنهارا نیز در مقابل هرکدام نوشت و اینطور ادامه داد: "یک تیرانداز ماهر میتواند دایره‌ای به قطر 5 سانتی متر را از فاصله 100 یا حداکثر 300 متر هدف قرار دهد. بهترین توپ های ما میتوانند دایره‌ای به قطر 60 سانتی متر را از فاصله یک مایل هدف قرار دهند. اما هدفی که من از آن حرف میزنم بیش از 2000 مایل قطر دارد. و ما یعنی اعضای باشگاه اسلحه تصمیم داریم این هدف را بزنیم و بی تردید اینکارو خواهیم کرد." افراد حاضر باشنیدن این حرف ها بر تعجب و سرگردانیشان افزوده شد و همه از هم سوال میکردند که منظور رئیس جمهور چیست. پرزیدنت باربیکن که آثار حیرت را در چهره نجوا حاضرین میدید گفت: " میدانم که از خودتان چه سوالی میکنید. بله. حدستان درست است. هدفی که من از آن حرف میزنم ماه است همان گوی درخشان و زیبایی که هرشب بالای سرتان میبینید. قصد ماه هدف قرار دادن همین گوی روشن است. حتما میخواهید بگویید ماه فاصله زیادی با ما دارد. بله، ماه بسیار از ما دور است. درواقع ماه در گردش خود به دور زمین فواصل مختلفی نسبت به ماه پیدا میکند که بیشترین این فاصله 253000 مایل یا دقیق تر بگویم 252710 مایل است و نزدیک ترین فاصله آن چیزی در حدود 221463 مایل تخمین زده میشود." یکی از حضار در اینجا دست خود را بلند کرد و گفت: "اما این فاصله بسیار زیادی است!" باربیکن که درواقع منتظر این سوال بود گفت: "بله اگر قرار باشد گلوله‌ی ما تمام این فاصله را از میان هوا طی کند در حقیقت فاصله بسیار بسیار زیادی است. اما همه شما میدانید که ما هرچه از زمین به سمت ماه دور میشویم غلظت هوا تدریجا کمتر و کمتر میشود. تا جایی که در فاصله 200 مایلی زمین دیگر هوایی وجود ندارد. در نتیجه گلوله بقیه مسافت مذکور را در بی هوایی یا به اصطلاح در خلاء طی میکند." همان شخص دوباره گفت: "با وجود این هنوز هم فاصله زیادیست. شما کدام گلوله را سراغ دارید که بتواند حتی یک فاصله 200 مایلی را بپیماید. بعلاوه طی مسافتی که میگویید در خلاء حرکت میکند هم به هر حال مسئله کوچکی نیست." باربیکن گفت: "راجع به وسیله‌ای که بتواند گلوله مذکور را به فاصله 200 مایلی پرتاب کند بعدا صحبت خواهیم کرد. و اما در مورد باقی مانده مسافت باید ارز کنم مشکل مارا خود طبیعت حل میکند، چرا که تقریبا 5/6 فاصله مذکور را گلوله ما تحت تاثیر جاذبه ماه قرار گرفته و به طرف آن حرکت خواهد کرد. در حقیقت اگر بخواهم رقم نسبتا دقیق بدهم، باید بگویم که چیزی در حدود 37000 مایل از مسافت مذکور را، گلوله ما بدون آنکه به نیرویی نیاز داشته باشد، به سمت ماه سقوط خواهد کرد." ادامه دارد ... ____________________________________________________________________ امیدوارم لذت برده باشید اگه دوست داشتید با لایک و کامنت مثبت بهم انرژی بدید تا بریم برای قسمت سوم سفر به ماه (قسمت بعدی 3 برابر اینه اما زودتر در اختیارتون قرار میگیره)
  4. Gisu

    عکس های روزانه خبرنگاران

    - عکس محیط کاربری شما: - عکس شما:
  5. Gisu

    عکس های روزانه خبرنگاران

    - عکس محیط کاربری شما: - عکس شما:
  6. Gisu

    عکس های روزانه خبرنگاران

    - عکس محیط کاربری شما: - عکس شما:
  7. Gisu

    عکس های روزانه خبرنگاران

    - عکس محیط کاربری شما: - عکس شما:
  8. Gisu

    عکس های روزانه خبرنگاران

    - عکس محیط کاربری شما: - عکس شما:
  9. Gisu

    عکس های روزانه خبرنگاران

    - عکس محیط کاربری شما: - عکس شما:
  10. Gisu

    عکس های روزانه خبرنگاران

    - عکس محیط کاربری شما: - عکس شما:
  11. Gisu

    عکس های روزانه خبرنگاران

    - عکس محیط کاربری شما: - عکس شما:
  12. Gisu

    عکس های روزانه خبرنگاران

    - عکس محیط کاربری شما: - عکس شما:
  13. خوشحال میشم بخونید اگه خوشتون اومد لایک کنید و نظرتون و بهم بگید

     

  14. Gisu

    سفر به ماه "باشگاه اسلحه" (قسمت 1)

    نام داستان: سفر به ماه اثر: ژول ورن کوتاه درباره نویسنده: "ژول ورن" نویسنده اندیشمند و آینده‌نگر فرانسوی در سال 1828 در شهر "نانت" به دنیا آمد و در مارس 1905 چشم از جهان فروبست. او نویسنده‌ی پرکار و تلاشگری بود که هیچگاه از نوشتن احساس خستگی نمیکرد. ژول‌ورن در طی سالهای فعالیت خود در زمینه نویسندگی, بیش از هشتاد رمان بزرگ و گوچک به رشته‌ی تحریر در آورد که در نوع خود بسیار بدیع و جالب توجه است. مشخص ترین نکته در آثار این نویسنده‌ی نامدار, تحول عظیمی بود که در کار پیوند دادن علم با ادبیات به وجود آورد. فرضیه‌های علمی ژول‌ورن گرچه بر تخیل و پندار نویسنده استوار بود, معهذا طرح مسایل علمی در متن رمانها و قدرت شگرف وی در ارائه خیال پردازانه آنها, موجب ابداع و اختراع ماشین‌ها و وسایلی شد که امروزه, رویاهای او را تحقق بخشیده است. عمده آثار برجسته‌ی این نویسنده‌ی نامدار فرانسوی عبارتند از: جنگلهای تاریک آمازون. تونل زیر دریایی. سفر به ماه. بیست هزار فرسنگ زیر دریا. ناخدای پانزده ساله. کشتی شکستگان. شکار شهاب. دور دنیا در هشتاد روز. جزیره‌ی اسرار آمیز. پایان دنیا. سیاره سرگردان ومیشل استروگف (1) باشگاه اسحله در شهر بالتیمور آمریکا، ساختمان بزرگی هست که به آن، تالار اسحله میگویند. به این ساختمان فقط کسانی که کارشان ساختن اسلحه است و یا دانشمندانی که طرح آن را میریزند، راه دارند. این اشخاص یعنی سازندگان و طراحان اسلحه، "باشگاه اسلحه" را پایه‌گذاری کرده‌اند. جلسات اعضای این کلوپ بطور معمول در تالار اسلحه، به نشانی، ایالات متحده آمریکا - بالتیمور خیابان 99 شماره 263، برگزار میشود. آنشب، پس از مدتها در این تالار جلسه‌ای برگزار میشد. در این جلسه سه نفر از اعضاء طراز اول باشگاه حضور داشتند. اما فضای جلسه مثل همیشه نبود. از تحرک و جنبشی که سابقا در این جلسات به چشم میخورد، اکنون خبری نبود. شرکت کنندگان همگی افسرده و ساکت بودند و دلیل آنهم روشن بود، مدتها بود که جنگ به پایان رسیده بود و دیگر اسلحه‌ای ساخته نمیشد. و دیگر کسی طرح تازه‌ای برای ساختن یک اسلحه جدید نمیداد. آن سه مرد، ساکت و غمزده روی صندلی هایشان نشسته بودند. گویی هیچ کدامشان حرفی برای زدن ندارند. گهگاه هر یک از آنها، زیرچشمی، نگاهی به دیگران می‌انداخت. به نظر میرسید منتظر است تا دیگری سر صحبت را باز کند. سرانجام یکی از آنها طلسم سکوت را شکست. او تام هانتر بود، یکی از طراحان اسلحه، که در گذشته آوازه‌اش، زبانزد خاص و عام بود، وحالا تنها چیزی که برایش مانده بود، حسرت آن روزها بود و بس. هانتر با لحنی افسرده گفت: "چه زندگی دردناکی. دیگر کاری نمانده. دیگر به اسلحه احتیاجی نیست و شاید تا ابد هم کسی به آن احتیاج پیدا نکند. کارمان تمام است." بیلزبی، یکی دیگر از آن سه تن که احساساتی تر و جوان سال تر از دیگران بود و یک دستش را موقع آزمایش یکی از ساخته‌های خود از دست داده بود، با دستی که هنوز برایش مانده بود، به تصاویری که چند سلاح مدرن گذشته، به دیوار مانده بود، اشاره کرد و با لخند تلخی گفت: "یادگارهای خوش گذشته. زمانی، دولتمردان بزرگ پشت در این تالار صف می‌کشیدند. سربازان برجسته پیش پای ما زانو میزدند و التماس میکردند که: اسلحه بدهید! اسلحه بدهید! به ماه سلاح‌های بیشتر بدهید، سلاح‌های بهتر بدهید. حالا دولتمردان به تجارت پرداخته‌اند، حالا فقط به فکر ماشین‌های بهتر و بیشترند. و سربازها بدنبال هرکاری که بتوانند با آن شکم خود را سیر کنند میگردند." نفر سوم جی تی ماستون میان حرفش دوید و گفت: "امروز صبح داشتم به طرح یک سلاح جدید و فوق‌العاده شگفت انگیز فکر میکردم. سلاحی که تا بحال هیچکسی حتی تصورش را هم نکرده است. اما فایده‌اش چیست؟ هیچ! هیچکس طالب آن نیست." جی تی ماستون یکی از معروف ترین طراحان و دانشمندان اسلحه در سراسر جهان بود و در بین تمام آنها که بنوعی با جنگ و اسلحه سر و کار داشتند کمتر کسی پیدا می‌شد که دست کم یکبار سر و کارش با او نیفتاده باشد. او مردی بود بلند قد و تنومند که دو نفر دیگر در کنار او به دو نوجوان خرد سال می‌مانستند. او چشمانش را بست و به صندلی‌اش تکیه داد و با صدایی گرفته دوباره تکرار کرد: "هیچکس دیگر طالب سلاح جدید من نیست." تام هانتر با لبخند تلخی گفت: "من که خیال دارم به گاوداری بپردازم. و همونطور که مشغول دوشیدن گاوها هستم، رویاهایم را درباره سلاح‌های جدید مرور کنم." بیلزبی گفت: "من چه کنم؟ من که با یک دست، کشاورزی هم نمی‌توانم بکنم. از تجارت هم چیزی نمیدانم. ناچار باید معلم مدرسه بشوم. در مدرسه میتوانم برای بچه‌ها از اسلحه حرف بزنم و در عین حال (x+y) ²=x²+y²+²xy را یادشان بدهم. بچه‌ها از اسلحه خوششان می‌آید و فکر میکنم درس ریاضیات را در کنار حرف اسلحه بهتر یاد بگیرند." جی تی ماستون گفت: "اما من، من به طراحی سلاح‌های تازه ادامه میدهم. ولو اینکه هیچکس تا ابد آنها را نسازد. چون من نه از گاو خوشم می‌آید و نه تدریس را دوست دارم. و هیچ کار دیگری را هم دوست ندارم جز اسلحه. فقط اسلحه." دوباره سکوت اتاق را پر کرده و سه مرد ساکت و آرام به صندلی‌های خود تکیه دادند و با نگاه خیره به آتشی که در بخاری میسوخت؛ چشم دوختند. در این لحظه در اتاق باز شد و پیشخدمت بدرون آمد. در دستش سه نامه بود. پیشخدمت در سکوت هر یک از نامه‌ها را به یکی از آن سه نفر داد، یکی برای تام هانتر، یکی برای بیلزبی و دیگری برای ماستون. آن سه مرد همانطور که به صندلی‌ها تکیه داده بودند در سکوت نامه‌ها را باز نموده و شروع به خواندن کردند. مضمون تمام نامه‌ها یکی بود: در روز اول اکتبر جلسه‌ای با حضور اعضاء باشگاه اسلحه برگزار خواهد شد. من در این جلسه حرف مهمی دارم که گفتنش ضروریست. امیدوارم تمام اعضاء در این جلسه حضور داشته باشند. با تشکر. ایمپی باربیکن هفدهم سپتامبر رئیس جمهور ادامه دارد ... ____________________________________________________________________ امیدوارم لذت برده باشید اگه دوست داشتید با لایک و کامنت مثبت بهم انرژی بدید تا بریم برای قسمت دوم سفر به ماه
  15. Gisu

    عکس های روزانه خبرنگاران

    - عکس محیط کاربری شما: - عکس شما:
  16. Gisu

    عکس های روزانه خبرنگاران

    - عکس محیط کاربری شما: - عکس شما:
  17. بعد از حدود 4-5 ماه از فدرال رفتنی شدم ;(
    خوشبحال مجرما شد, بی رحم بودم و خیلیا از رفتنم خوشحال میشن 😂
    دلم تنگ میشه, متاسفانه تایم دانشگاه جوریه که نمیشه اکتیو بود

     

    1. نمایش دیدگاه های قبلی  بیشتر 9
    2. SossisTokhmemorgh

      SossisTokhmemorgh

      اقای x راست میگی ولی هیچ ربطی به تو نداره !!

    3. Blank

      Blank

      @CyberDyne سیگما تویی بقیه اداتو در میارن 😂

    4. Daddy

      Daddy

      موفقیتتو ببینماااا❤️

  18. Gisu

    درخواست استعفاء

    - عکس بخش "اطلاعات کاربری" در UCP: - آیا شما مطمئن هستید که می خواهید از اقلیت خارج شوید؟ بله - برای چه از اقلیت استعفاء می دهید؟ شروع شدن دانشگاه و نداشتن وقت متاسفانه - پیشنهادات و انتقادات خود را راجع به اقلیت و Leader آن بنویسید: مهدی عالی موفق باشند, همینطور تمامی همکاران در فدرال جزو بهترینا بودن و امیدوارم در تمامی مراحل زندگیشون موفق باشند.
  19. Gisu

    درخواست استعفاء

    @HesamTigoniS با درخواست استعفا شما موافقت شد, موفق و سربلند باشید. ممنون بابت تمام زحماتتون در اقلیت
  20. Gisu

    اطلاعیه ها

    ..»» ✽ ««.. ------------------------------------------------- با سلام و خسته نباشید خدمت تمامی اعضای School Instructor جلسه ی هفتگی در تاریخ 2024/02/16 ساعت 17:00 برگزار میشود. ------------------------------------------------ ..»» ✽ ««..
  21. Gisu

    درخواست استعفاء

    @Lamp01846 با درخواست استعفا شما موافقت شد, خیر پیش
  22. Gisu

    درخواست استعفاء

    @Lynx با درخواست استعفا شما موافقت شد, موفق و سربلند باشید. @Mohammadhadi با درخواست استعفا شما موافقت شد, موفق و سربلند باشید. @saeedjan با درخواست استعفا شما موافقت شد, موفق و سربلند باشید. ممنون بابت تمام زحماتتون در اقلیت همکاری با شما باعث افتخار ما بود
  23. Gisu

    درخواست عضویت

    سلام خدمت علاقه مندان به حضور در اقلیت School Instructor اقلیت SI عضو فعال و با سطح حداقل 5 میپذیرد. جهت عضویت فرم را تکمیل کرده و ارسال کنید. تمامی پست ها قبل از این پست نادیده گرفته می شوند. موارد تست: 8 سوال از قوانین عمومی 7 سوال از قوانین دسته ملایم 5 سوال از قوانین معلم مدرسه
  24. Gisu

    درخواست مرخصی

    با سلام و احترام خدمت شما @Plosion عزیز! درخواست مرخصی شما برای حضور نداشتن در میتینگ رد شد! شما در میتینگ حضور داشتید
  25. Gisu

    درخواست عضویت

    --------------------------------------------------------------------------- ظرفیت اقلیت School Instructor تا اطلاع ثانوی تکمیل میباشد لطفا تا اطلاع رسانی از گذاشتن پست عضویت بپرهیزید
×
×
  • اضافه کردن...