رفتن به مطلب
مرورگر پیشنهادی آرساکیا گیم مرورگر های تحت موتور کرومیوم می‌باشد، برای دانلود روی مرورگر انتخابی خود کلیک کنید
Google Chrome Microsoft Edge Ungoogled Chromium Brave Opera GX Opera

تخته امتیازات

  1. SWAT

    SWAT

    عضو


    • امتیاز

      3

    • تعداد ارسال ها

      402


  2. Ali

    Ali

    مؤسس


    • امتیاز

      2

    • تعداد ارسال ها

      5056


  3. ZombieRanger

    ZombieRanger

    شخص بسیار مهم (VIP)


    • امتیاز

      2

    • تعداد ارسال ها

      1284


  4. ialisan

    ialisan

    عضو


    • امتیاز

      1

    • تعداد ارسال ها

      235


مطالب محبوب

در حال نمایش مطالب دارای بیشترین امتیاز در 02/18/2020 در پست ها

  1. #داستان ﺷﺮﻟﻮﮎ ﻫﻮﻟﻤﺰ ﮐﺎﺭﺁﮔﺎﻩ ﻣﻌﺮﻭﻑ ﻭ ﻣﻌﺎﻭﻧﺶ ﻭﺍﺗﺴﻮﻥ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﺻﺤﺮﺍ ﻧﻮﺭﺩﯼ ﻭ ﺷﺐ ﻫﻢ ﭼﺎﺩﺭﯼ ﺯﺩﻧﺪ ﻭ ﺯﯾﺮ ﺁﻥ ﺧﻮﺍﺑﯿﺪﻧﺪ. ﻧﯿﻤﻪ ﻫﺎﯼ ﺷﺐ ﻫﻮﻟﻤﺰ یواشکی بیدار شد یه دست ** بزنه که ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﻧﮕﺮﯾﺴﺖ. ﺑﻌﺪ ﻭﺍﺗﺴﻮﻥ ﺭﺍ ﺑﯿﺪﺍﺭ ﮐﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ : ﻧﮕﺎﻫﯽ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺑﺎﻻ ﺑﯿﻨﺪﺍﺯ ﻭ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﮕﻮ ﭼﻪ ﻣﯽﺑﯿﻨﯽ؟ ﻭﺍﺗﺴﻮﻥ ﮔﻔﺖ: ﻣﯿﻠﯿﻮﻧﻬﺎ ﺳﺘﺎﺭﻩ ﻣﯽ ﺑﯿﻨﻢ. ﻫﻮﻟﻤﺰ ﮔﻔﺖ: ﭼﻪ ﻧﺘﯿﺠﻪ ﻣﯿﮕﯿﺮﯼ؟ ﻭﺍﺗﺴﻮﻥ ﮔﻔﺖ : ﺍول اینکه هستی چقدر ﺑﺰﺭﮒ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻣﺎ ﭼﻘﺪﺭ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺩﻧﯿﺎ ﺣﻘﯿﺮﯾﻢ. دوم اینکه ﺯﻫﺮﻩ ﺩﺭ ﺑﺮﺝ ﻣﺸﺘﺮﯼ ﺍﺳﺖ، ﭘﺲ ﺑﺎﯾﺪ ﺍﻭﺍﯾﻞ ﺗﺎﺑﺴﺘﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ. و سوم اینکه ﻣﺮﯾﺦ ﺩﺭ ﻣﺤﺎﺫﺍﺕ ﻗﻄﺐ ﺍﺳﺖ، ﭘﺲ ﺳﺎﻋﺖ ﺑﺎﯾﺪ ﺣﺪﻭﺩ ﺳﻪ ﻧﯿﻤﻪ ﺷﺐ ﺑﺎﺷﺪ. ﺷﺮﻟﻮﮎ ﻫﻮﻟﻤﺰ ﻗﺪﺭﯼ ﻓﮑﺮ ﮐﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ : ﻭﺍﺗﺴﻮﻥ ﺗﻮ ***** ﺑﯿﺶ ﻧﯿﺴﺘﯽ، ﻧﺘﯿﺠﻪ ﺍﻭﻝ ﻭ ﻣﻬﻤﯽ ﮐﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﮕﯿﺮﯼ ﺍین است ﮐﻪ *** *** ﭼﺎﺩﺭ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺩﺯﺩﯾﺪﻩ اند! ____________________________________ #داستان ﻣﺮﺩ ﻫﯿﺰﻡ ﺷﮑﻨﯽ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﺭﻭﺩﺧﺎﻧﻪ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﺑﻮد، ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﺗﺒﺮﺵ ﺑﻪ ﺩﺍﺧﻞ ﺁﺏ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﻣﺮﺩ ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﺷﺪ. ﺩﺭﻫﻤﺎﻥ ﻟﺤﻈﻪ ﻓﺮﺷﺘﻪ ﺍﯼ آﻣﺪ ﺑﻪ ﻣﺮﺩ ﮔﻔﺖ: ﭼﺮﺍ ﻧﺎﺭﺍﺣﺘﯽ؟ ﻣﺮﺩ ﻗﻀﯿﻪ ﺭﻭ ﮔﻔﺖ، ﻓﺮﺷﺘﻪ ﺑﻪ ﺩﺍﺧﻞ آﺏ ﺭﻓﺖ ﻭ یک ﺗﺒﺮ ﻣﺴﯽ آﻭﺭﺩ ﮔﻔﺖ ﺍﯾﻨﻪ ﻣﺮﺩ ﮔﻔﺖ: ﻧﻪ! ﻓﺮﺷﺘﻪ ﺭﻓﺖ ﻭ ﺑﺎ یک ﺗﺒﺮ ﻧﻘﺮﻩ ﺍﯼ ﺑﺮﮔﺸﺖ ﮔﻔﺖ: ﺍﯾﻨﻪ؟ ﻣﺮﺩ ﮔﻔﺖ: ﻧﻪ!! ﻓﺮﺷﺘﻪ ﺭﻓﺖ ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺭ ﺑﺎ یک ﺗﺒﺮ ﻃﻼﯾﯽ ﺑﺮﮔﺸﺖ ﮔﻔﺖ: ﺍﯾﻨﻪ؟ ﻣﺮﺩ ﮔﻔﺖ: ﻧﻪ!!! ﻓﺮﺷﺘﻪ ﺭﻓﺖ ﻭ ﺧﻮﺩ ﺗﺒﺮ ﻣﺮﺩ را آﻭﺭﺩ، ﻣﺮﺩ ﺧﻮﺷﺤﺎﻝ ﺷﺪ ﻓﺮﺷﺘﻪ ﺍﺯ ﺻﺪﺍﻗﺖ ﻣﺮﺩ ﺧﻮﺷﺶ آﻣﺪ ﻭ ﻫﺮﺳﻪ ﺗﺒﺮ را به او ﺩﺍﺩ! ﭼﻨﺪﯼ ﺑﻌﺪ ﻣﺮﺩ ﺑﺎ ﺯﻧﺶ ﺑﻪ ﮐﻨﺎﺭ ﺭﻭﺩﺧﺎﻧﻪ رفتند. ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﺯﻧﺶ ﺑﻪ ﺩﺍﺧﻞ آﺏ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﻣﺮﺩ بسیار ﻏﻤﮕﯿﻦ ﺷﺪ. ﻓﺮﺷﺘﻪ آﻣﺪ ﻭ ﻋﻠﺖ ﻧﺎﺭﺍﺣﺘﯽ ﻣﺮﺩ ﺭا ﭘﺮﺳﯿﺪ؟ ﻣﺮﺩ ﺟﺮﯾﺎﻥ را ﺑﺮﺍﺵ ﺗﻮﺿﯿﺢ ﺩﺍﺩ. ﻓﺮﺷﺘﻪ ﺭﻓﺖ ﻭ ﺑﺎ ملکه زیبایی 2019 ﺑﺮﮔﺸﺖ!! می خواﺳﺖ ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺭ ﻣﺮﺩ رو ﺍﻣﺘﺤﺎﻥ کنه ﮔﻔﺖ: ﺍﯾﻦ ﻫﻤﺴﺮته؟ ﻣﺮﺩ ﮔﻔﺖ: آﺭﻩ ﻓﺮﺷﺘﻪ ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﺷﺪ و ﮔﻔﺖ ﭼﺮﺍ ﺩﺭﻭﻍ ﻣﯿﮕﯽ ****؟؟ ﻣﺮﺩ ﮔﻔﺖ: ﺍﮔﻪ ﺑﺎﺯ با تو ﺻﺎﺩﻕ ﺑﻮﺩﻡ ﻫﺮ ﺳﻪ ﺯﻥ رو ﺑﻪ ﻣﻦ ﻣﯿﺪﺍﺩﯼ ﻭ ﻣﻦ ﺍﺯ ﭘﺲ ﻣﺨﺎﺭجشون ﺑﺮﻧﻤﯽ آﻣﺪﻡ!! ﻓﺮﺷﺘﻪ ﺍﺯ ﻓﮑﺮ ﺍﻗﺘﺼﺎﺩﯼ ﻣﺮﺩ ﺧﻮﺷﺶ آﻣﺪ ﺑﻪ ﻣﺮﺩ ﮔﻔﺖ: آفرین! ﺍﻫﻞ ﮐﺠﺎﯾﯽ ﺍﯾﻨﻘﺪﺭ ﺯﺭﻧﮕﯽ؟؟ ﻣﺮﺩﮔﻔﺖ: ایران ﻓﺮﺷﺘﻪ ﺍﺷﮏ ﺗﻮ ﭼﺸﺎﺵ ﺟﻤﻊ ﺷﺪ! ﮔﻔﺖ: یارانه ها رو کی میریزن مرد گفت پنج شنبه ____________________________________ #داستان زنی که به شوهرش شک داشت، نصف شب بیدار شد، گوشی شوهرش رو برداشت و مخاطبینش را چک کرد و به این اسامی برخورد : ۱- دارنده آغوش گرم ۲- دارنده اشک لطیف ۳- سلطان رویاهام شدیدا از این موضوع عصبانی شد؛ به شماره اول زنگ زد، مادر شوهرش جواب داد به شماره دوم زنگ زد، خواهر شوهرش جواب داد به شماره سوم زنگ زد، گوشی خودش زنگ خورد از خدا طلب آمرزش کرد تا از گناهش بگذرد، چون به شوهرش شک کرده بود؛ تصمیم گرفت برای جبران، حقوق این ماه خود رو به شوهرش هدیه کند. مادرشوهر که موضوع رو شنید، یکی از النگوهاشو به پسرش هدیه کرد، خواهرشوهر هم با شنیدن خبر انگشتر خودشو به برادرش هدیه داد شوهر هم هر سه هدیه رو گرفت و آنها رو به پول تبدیل کرد و برای دوست دخترش که در مخاطبین تلفن "رضا جوشکار" ثبت شده بود، یک هدیه مناسب و درخور شأن خرید!
    1 امتیاز
  2. • عکس سایز کوچک شما از "اطلاعات کاربری" از طریق کنترل پنل: • عکس سایز کوچک کسی که از او شکایت دارید از "اطلاعات کاربری" از طریق کنترل پنل: • عکس سایز کوچک از "اطلاعات کاربری" از شاهدین از طریق کنترل پنل: --- • توضیحات: ایشون بدون مدرک و بدون اخطار اومدن یهو منو وسط پینتبال بن دادن ما ۷ سال سمپ پلی ندادیم و ۵۰۰ ۶۰۰ هزار ندادیم موس که تهش بیاییم با چیت ادعامون بشه و خیلی دوس دارم قیافه کسایی که وقتی با لانچر جدید اومدیم و از این بدتر زدیم رو ببینم و اون موقع میخوام ببینم کیه که مارو بخواد بدون مدرک و الکی به دلیل چیت بن بده و مارو جلو پلیرا جوری نشون بده که از فردا هرکی مارو دید بگه این چیتره @Markeloff • مدارک (فیلم یا عکس): http://s7.picofile.com/file/8388524376/gta_sa_2020_02_17_20_47_32_558.avi.html
    1 امتیاز
  3. ‏در ‎مصر باستان برای جلوگیری از تعرض دوستان علاقمند به افراد مرده؛ یعنی همان مرده‌خواهان (Necrophiles) ، جسد زنان زیبا قبل از مومیایی کردن، برای ۳ تا ۴ روز رها می‌شده تا پوسیده و فاسد شوند !
    1 امتیاز
  4. • عکس سایز کوچک از "اطلاعات کاربری" از طریق کنترل پنل: • سن واقعی: 16 • اسم واقعی: امیر • در 30 کلمه خود را توصیف کنید: یه ادم • روزانه چقدر بازی می کنید؟ +5 ساعت • در چه ساعت هایی بازی می کنید؟ (مثلا 08:00 - 12:00): معلوم نیست • چرا شما فکشن قبلی را ترک کردید: عوض کردن فکشن • برای چه می خواهید به این فکشن بیایید؟ (حداقل 30 کلمه): علاقه • چرا فکر می کنید که این فکشن جای مناسبی برای شما هست؟ علاقه • روزانه چند بار انجمن را چک می کنید؟ 2 3 بار
    1 امتیاز
  5. اضافه میکنم که بعضی مواقع کسی پیشش ساعت شنی بیاد ما نمیتونیم تشخیص بدیم که مشکل از کدوم سمته؟ اگه این قابلیت اضافه بشه: پیش کسی ساعت شنی بدون زمان اومد یعنی ارتباط ما با بازی مشکل پیدا کرده پیشش ساعت شنی همراه با زمان بیاد یعنی ایشون Esc زده یا ارتباطش دچار مشکل شده که با یکم صبر میشه تشخیص داد که خیلی بهمون کمک میکنه مخصوصا موقع آزمون، جلسات و ...
    1 امتیاز
  6. منم توضیحاته لازمو دادم، دیگه فکر نکنم مشکلی باشه مرسی که به فکر رعایت قوانین سرور هستید و این هم بدونید کسی که قانون شکنی میکنه، تا زمانی که من در تیم کارکنان هستم، مجازات را اعمال خواهم کرد. +بسته شد.
    1 امتیاز
  7. Asus تو همه جا خودش نشون داده سخت افزار های بسیار خوب و مقرون به صرفه ای میزنه اما احساس میکنم این اواخر نسبت به بقیه قیمت هاش بالا رفته.
    1 امتیاز
  8. دو فروشنده کفش برای فروش کفش‌های فروشگاهشان به جزیره‌ای اعزام شدند. فروشنده اول پس از ورود به جزیره با حیرت فهمید که هیچ‌کس کفش نمی‌پوشد. فورا تلگرافی به دفتر فروشگاه در شیکاگو فرستاد و گفت: فردا برمی‌گردم. اینجا هیچ‌کس کفش نمی‌پوشد. فروشنده دوم هم از دیدن همان واقعیت حیرت کرد. فورا این تلگراف را به دفتر فروشگاه خود فرستاد: لطفا 1000 جفت کفش بفرستید. اینجا همه کفش لازم دارند. فرق بین مانع و فرصت چیست؟ نگرش ما نسبت به آن. ? اصول نگرش ? جان سی مکسول _________________2_________________ ?آسیابانی پیر در دهی دور افتاده زندگی می کرد . هرکسی گندمی را نزد او برای آرد کردن می برد، علاوه بر دستمزد، پیمانه ای از آن را برای خود برمی داشت، مردم ده با اینکه دزدی آشکار وی را می دیدند ، چون در آن حوالی آسیاب دیگری نبود چاره ای نداشتند و فقط نفرینش می کردند. پس از چند سال آسیابان پیر، مُرد و آسیاب به پسرانش رسید. شبی پیرمرد به خواب پسران آمد و گفت: چاره ای بیاندیشید که به سبب دزدی گندم های مردم از نفرین آنها در عذابم... پسران هریک راه کار ارائه نمود. پسر کوچکتر پیشنهاد داد زین پس با مردم منصفانه رفتار کرده و تنها دستمزد می گیریم ؛ پسر بزرگتر گفت : اگر ما چنین کنیم ، مردم چون انصاف ما را ببینند پدر را بیشتر لعن کنند که او بی انصاف بود. " بهتر است هرکسی گندم برای آسیاب آورد دو پیمانه از او برداریم. با این کار مردم به پدر درود می فرستند و می گویند، خدا آسیابان پیر را بیامرزد او با انصاف تر از پسرانش بود." چنین کردند و همان شد که پسر بزرگتر گفته بود. مردم پدر ایشان را دعا کرده و پدر از عذاب نجات یافت و این وصیت گهر بار نسل به نسل میان نوادگان آسیابان منتقل شد و به نسل مسئولین ما رسید! ?حکایت ،حکایت آشنای دولت های ماست
    1 امتیاز
  9. به تیم کارکنان (Staff) آرساکیا گیم بپیوندید و از مزایای زیر بهره مند شوید! مزایا: دریافت پول در بازی، طلا، Level و گاهی پول نقد برای فعالیت شناخت تیم کارکنان ارسال پیشنهادات به صورت مستقیم شرکت کردن در جلسات هفتگی و بحث و گفتگو در مورد سرور برای ورود و توضیحات بیشتر به صفحات زیر مراجعه کنید.
    1 امتیاز
این صفحه از تخته امتیازات بر اساس منطقه زمانی تهران/GMT+03:30 می باشد
×
×
  • اضافه کردن...