تمامی فعالیت ها
این جریان به طور خودکار بروزرسانی می شود
- ساعت گذشته
-
درود با احترام (-)
-
با سلام و درود خدمت دوستان عزیز بنده پیشنهادی دارم برای muscle : خیلی خوب میبنید که وقتی شما درصد muscle به 100 برسه شما 50 hp اضافه تر میگیرید . حالا پیشنهاد بنده اینه که در بازی خیلی ها ورزشکار هستند و علاقه به ورزش و گنده شدن بدن کارکتر عضلانی شود . حالا چطور خب راحت نباشه بیاین muscle : هر 100 درصدشو تقسیم بندی کنیم . مثال : 100 درصد برای Hp میره حالا یک 100 درصدمون برای Hp پر شد یک ☆اضافه میکنیم حالا اینجا جالب میشه که پلیر ها به چالش کشیده بشن . 100 درصد دیگه همون کاری رو که برایHp پی کردن برای بدنشون کنن مثال : 100 درصد دیگر ورزش کنید و muscle بزنید بدنتون به حال آماتور اومده باشه و بجای یک ☆ شما الان دو تا ☆☆ دارید همینطوری این ادامه پیدا کنه تا بدن پر شه به نظر من این مرحله ۴ تا باشه بهتره چون پلیر ها هم خسته نمیشن هر شب ۲ درصد از ماسلز کم میشه و پلیر ها فقط بخاطر اچ پی اونم به زور میرنن چون خسته کننده میشه . حالا بیاین دستگاه های جدیدی هم به باشگاه ها اضافه کنید مثل دمبل که مثال برای اون دسته افرادی باشه که حداقل دوتا (☆☆) داشته باشند برای muscle اگر با پیشنهاد بنده موافق هستید خوشحال میشم نظراتتون رو بگم ورزشکارا دستا بالا موفق باشید .
-
@AnatomY درخواست استعفای شما قبول شد! ممنون از زحمات شما که تا این مدت در کنار ما بودید. @Peiyman درخواست استعفای شما قبول شد! ممنون از زحمات شما که تا این مدت در کنار ما بودید. پ.ن: لطفا با لیدر یا ساب لیدر جهت برسی استعفای خود در بازی هماهنگ باشید.
-
اضافه کردند چیدمان دکمه های مهم
Amoohitman0 پاسخی برای Amoohitman0 ارسال کرد در موضوع : پیشنهادات و انتقادات
منظورمو نگرفتی منظور این جابه جا کردند چت نقشه جاهاشو تغییر بدی -
ALPINA شروع به دنبال کردن آب کثیف و رفیق حواسپرت و آب کثیف و رفیق حواسپرت کرد
-
تهیه کننده: بازیگران: و اما داستان ما ... شبی از شب های ارساکیا رو در حال سپری کردن بودیم رفیق شفیقمون اقای به ما زنگ زدن. گفتن داش بیا بریم بیرون یه دوری بزنیم، منم پایه و رفتم رسیدم در خونش یهو دیدم نفس نفس میزنه! دیدم که بعلهه طبق معمول عمو مسعود اب و برق رو قطع کرده و عمو شلبی خیلی تشنش شده و اب پیدا نکرده بهم گفت اول بریم من لب آب یه قلپ بخورم بعد بریم دور دور... خلاصه مارو برد یه جای خلوت تا یه قلپ اب بخوره. ولی کاش فقط یه آب خوردن بود... آب خورد و تموم شد بلند شد و اومد بیرون تا بریم دور دور وقتی داشت میومد ازش پرسیدم : آب چه مزه ای بود؟؟ جواب نداد بهم و حتی نگاهمم نکرد! از این رفتارش تعجب کردم ولی چیزی نگفتم. وقتی رسیدیم لب جاده بدون اینکه سرشو بالا بیاره میخواست از خیابون بگذره حتی بدون توجه به اینکه ماشینمون یه سمت دیگه بود!! یهو دیدم غش کرد رو زمین و بزور نفس میکشید! افتاد و شبیه چوب خشک شد! رنگش پریده بود و معلوم بود یه اتفاق غیر عادی براش افتاد خیلی ترسیده بودم و شب واقعا بدی بود برام بدون وقفه سریع با گوشیم زنگ زدم به امبولانس تا دیر نشده خوشبختانه سریع رسیدن بهمون اقای دکتر بدون نگاه کردن به چیزی سریع معاینش کرد. حرف عجیبی زد!! دکتر : چیز خاصی نیست فشارش افتاده یه خیار بخوره حله. ولی من حرفشو باور نکردم! میدونستم زمان هی داره میگذره و کاری از دستم برنمیومد اما یدفعه یه امبولانس دیگه داشت به سمت ما میومد! خوشحال شدم و سریع جلوشو گرفتم تا بی وقفه و سریع به مریضی رفیقم بپردازه. هردوشون داشتن رفیقمو معاینه میکردن. مو های تنم سیخ شده بود! هوا تاریک و گرم بود خیلی ذهنم درگیر شده بود که چه اتفاقی افتاده... ناگهان از دکتر دومی شنیدم که بهم گفت : دوستتون مسموم شده و حالش خیلی خرابه! لال شده بودم دکتر ازم پرسید : احیانن تو نیم ساعت گذشته چیزی خوردند و یا مصرف کردن؟؟ فکر نمیکردم بخاطر آب باشه ولی ... تویه یک لحظه سریع ذهنم رفت سمت اون جایی که دوستم آب خورد! یادم اومد توی اون مکان یه لولهی خیلی بزرگ بود به نظر میومد لولهی انتقال زباله ها داخل آبه ولی برای فهمیدنش خیلی دیر بود و کار از کار گذشته بود... همچنان زمانمون داشت تموم میشد دیگه ولی باید تا اتفاق بدتری نیوفتاده یه کاری بکنیم! بنابراین از دکتر خواستم تا منو رفیقمو تا یه کافی شاپ یا یه جایی که بشه دمنوش و نوشیدنی های دارویی خورد ببره البته ناگفته نماند که اقای دکتر یه دارویی به دوستم دادن که بتونن پایدار بمونن رفیقم با حالت غیر عادی و شبیه معتادا راه میرفت و سریع همراهیش کردم تا بره تو کافی شاپ تا یه دمنوش بخوره بردم و نشوندمش رو یه صندلی و واسش یه دمنوش گلگاو زبون سفارش دادم و خوشبختانه اماده بود و سریع تحویل گرفتم به ارومی دمنوش رو خورد و خورد بلافاصله بعد اینکه دمنوش رو خورد با حالت سرگیجه بلند شد وای اینبار چیشده... بعله خبر مرگ کافی شاپ بجای گلگاو زبون بهمون عرقسگی دادن... این رفیق از خدا بی خبر ماهم زد بالا و عین زامبی شد و افتاد دنبالم و متاسفانه بهترین تصمیم این بود که همونجا ولش کنم برم تا بهم اسیب نزنه و به حالت عادی خودش برگرده پیشنهاد میکنم از بیرون آب نخورین و آب تو یخچالتون ذخیره کنید که اگه عمو مسعود دستش خورد آب و برق یه منطقه قطع شد شما آب واسه خوردن داشته باشید... باتشکر دوستدار شما ALPINA
-
@Soraya درود، شما نمیتوانید شاکی شکایتی باشید که ارتباطی با شما ندارد. تمامی مدارکی که دادید مربوط به افراد مختلفی بود که خود شاکی این موضوع نبودند در نتیجه شما هم نمیتوانید شاکی این امر باشید! شما فقط زمانی میتوانید راجب شکایت بی مورد شکایت کنید که این شکایات از خود شما باشد نه دیگران. از شکایت های بی مورد جداََ خودداری کنید در صورت مشاهده شدیداََ با شما برخورد خواهد شد. موفق باشید.
-
اضافه کردند تگ صمیمیت یا رفاقت
BigMeeTi پاسخی برای Amoohitman0 ارسال کرد در موضوع : پیشنهادات و انتقادات
فکر نکنم عملی شه ولی پیشنهاد جالب و جذابیه (+) -
درود. این مورد باگ نیست. انیمیشن زمانی آغاز میشود که فرد درخواست را Accept کند.
-
تهیه کننده: بازیگران: url=https://agsa.arsacia.ir/players/general/Mohammad_%5BReza%5D][/url] و اما داستان ما ... شبی از شب های ارساکیا رو در حال سپری کردن بودیم رفیق شفیقمون اقای به ما زنگ زدن. گفتن داش بیا بریم بیرون یه دوری بزنیم، منم پایه و رفتم رسیدم در خونش یهو دیدم نفس نفس میزنه! دیدم که بعلهه طبق معمول عمو مسعود اب و برق رو قطع کرده و عمو شلبی خیلی تشنش شده و اب پیدا نکرده بهم گفت اول بریم من لب آب یه قلپ بخورم بعد بریم دور دور... خلاصه مارو برد یه جای خلوت تا یه قلپ اب بخوره. ولی کاش فقط یه آب خوردن بود... آب خورد و تموم شد بلند شد و اومد بیرون تا بریم دور دور وقتی داشت میومد ازش پرسیدم : آب چه مزه ای بود؟؟ جواب نداد بهم و حتی نگاهمم نکرد! از این رفتارش تعجب کردم ولی چیزی نگفتم. وقتی رسیدیم لب جاده بدون اینکه سرشو بالا بیاره میخواست از خیابون بگذره حتی بدون توجه به اینکه ماشینمون یه سمت دیگه بود!! یهو دیدم غش کرد رو زمین و بزور نفس میکشید! افتاد و شبیه چوب خشک شد! رنگش پریده بود و معلوم بود یه اتفاق غیر عادی براش افتاد خیلی ترسیده بودم و شب واقعا بدی بود برام بدون وقفه سریع با گوشیم زنگ زدم به امبولانس تا دیر نشده خوشبختانه سریع رسیدن بهمون اقای دکتر بدون نگاه کردن به چیزی سریع معاینش کرد. حرف عجیبی زد!! دکتر : چیز خاصی نیست فشارش افتاده یه خیار بخوره حله. ولی من حرفشو باور نکردم! میدونستم زمان هی داره میگذره و کاری از دستم برنمیومد اما یدفعه یه امبولانس دیگه داشت به سمت ما میومد! خوشحال شدم و سریع جلوشو گرفتم تا بی وقفه و سریع به مریضی رفیقم بپردازه. هردوشون داشتن رفیقمو معاینه میکردن. مو های تنم سیخ شده بود! هوا تاریک و گرم بود خیلی ذهنم درگیر شده بود که چه اتفاقی افتاده... ناگهان از دکتر دومی شنیدم که بهم گفت : دوستتون مسموم شده و حالش خیلی خرابه! لال شده بودم دکتر ازم پرسید : احیانن تو نیم ساعت گذشته چیزی خوردند و یا مصرف کردن؟؟ فکر نمیکردم بخاطر آب باشه ولی ... تویه یک لحظه سریع ذهنم رفت سمت اون جایی که دوستم آب خورد! یادم اومد توی اون مکان یه لولهی خیلی بزرگ بود به نظر میومد لولهی انتقال زباله ها داخل آبه ولی برای فهمیدنش خیلی دیر بود و کار از کار گذشته بود... همچنان زمانمون داشت تموم میشد دیگه ولی باید تا اتفاق بدتری نیوفتاده یه کاری بکنیم! بنابراین از دکتر خواستم تا منو رفیقمو تا یه کافی شاپ یا یه جایی که بشه دمنوش و نوشیدنی های دارویی خورد ببره البته ناگفته نماند که اقای دکتر یه دارویی به دوستم دادن که بتونن پایدار بمونن رفیقم با حالت غیر عادی و شبیه معتادا راه میرفت و سریع همراهیش کردم تا بره تو کافی شاپ تا یه دمنوش بخوره بردم و نشوندمش رو یه صندلی و واسش یه دمنوش گلگاو زبون سفارش دادم و خوشبختانه اماده بود و سریع تحویل گرفتم به ارومی دمنوش رو خورد و خورد بلافاصله بعد اینکه دمنوش رو خورد با حالت سرگیجه بلند شد وای اینبار چیشده... بعله خبر مرگ کافی شاپ بجای گلگاو زبون بهمون عرقسگی دادن... این رفیق از خدا بی خبر ماهم زد بالا و عین زامبی شد و افتاد دنبالم و متاسفانه بهترین تصمیم این بود که همونجا ولش کنم برم تا بهم اسیب نزنه و به حالت عادی خودش برگرده پیشنهاد میکنم از بیرون آب نخورین و آب تو یخچالتون ذخیره کنید که اگه عمو مسعود دستش خورد آب و برق یه منطقه قطع شد شما آب واسه خوردن داشته باشید... باتشکر دوستدار شما ALPINA
-
LordRaiden شروع به دنبال کردن EliTe کرد
-
Amoohitman0 شروع به دنبال کردن اضافه کردند تگ صمیمیت یا رفاقت کرد
-
سلام میتونم با یک کد بهترین رفیقت رو بیاری تو فرند ویژه یا رفاقت یا صمیمیت یک نفر باشه اینجوری باشه که اگر تو کارهای دونفر حالا ایونت ،شغل، یا تسک،راب میخوای انجام بدین اونم باهم. صمیمت یا رفاقت اضافه بشه مثلآ میزان رفاقت یا صمیمیت 1000 باشه زمانی که مکس میشه یک تگ بیاد کنار اسمش تگ کوچک اسم اول دوستت باشه یا وقتی رفیقت نزدیک باشه یک پیام بیاد بهترین رفیقت همین اطراف وقتی پیام میاد رفیقاتون از نزدیک میتونین پیداه کنی و وقتی میزان صمیمیت مکس بشه یک پاداش رفاقت به هردو بدند فقط برای بالا بردند میزان رفاقت باید همکاری باهم داشته باشی، کنارهم بودن هم باعث اضافه شدند رفاقت یا صمیمیت بشه یا برا ازدواج هم همینطور امیدوارم پیشنهادم مفید باشه
-
درود مخالفم (-)
-
خاطرات آرساکیا خود را با ما به اشتراک بگذارین
BigMeeTi پاسخی برای AliExpert ارسال کرد در موضوع : گفتگوی آزاد
@BuTleR لو رفتی -
khanMatinn شروع به دنبال کردن پیشنهاد برای اقلیت امدادگر کرد
-
پیشنهاد برای اقلیت امدادگر
khanMatinn پاسخی برای TERMlNATOR ارسال کرد در موضوع : پیشنهادات و انتقادات
درود، نظر بنده (+) است. -
Purgatory شروع به دنبال کردن Rastinkavoi کرد
-
• سایز کوچک از اطلاعات کاربری Leader یا Sub-Leader: • عکس سایز کوچک از اطلاعات کاربری شخص تست گرفته شده: Winkie • تعداد سوالات پرسیده شده: 3/35 • تعداد پاسخ اشتباه: 3/3 • نتیجه تست (رد شد/قبول شد): رد شد. • سایز کوچک از اطلاعات کاربری Leader یا Sub-Leader: • عکس سایز کوچک از اطلاعات کاربری شخص تست گرفته شده: Jarule • تعداد سوالات پرسیده شده: - • تعداد پاسخ اشتباه: - • نتیجه تست (رد شد/قبول شد): رد شد. (انصراف از تست)
-
واقعا این پیشنهاد باید عملی شه (+)
-
BaLLoCH شروع به دنبال کردن باگ Gunshop (اسکریپت) کرد
-
درود, گزارش شما تکراری میباشد.
-
یه چیزیه که نباشه هم اوکیه ولی در کل (+)
-
پروانه
-
بیا باهم بزنیم به هم نزنیم https://uploadkon.ir/uploads/cf5c15_25InShot-۲۰۲۴۱۰۲۶-۱۷۵۵۰۰۱۹۸.mp4
-
ImYassIN شروع به دنبال کردن درخواست عضویت کرد
-
اضافه شدن قوانین اشتراک گذاری چیت
MrLord پاسخی برای Silence ارسال کرد در موضوع : پیشنهادات و انتقادات
عالیه -
اضافه شدن قوانین اشتراک گذاری چیت
therock11 پاسخی برای Silence ارسال کرد در موضوع : پیشنهادات و انتقادات
درود کاملا موافقم (+) -
نشان دادن ماشین کلن در سایت
imbehzad پاسخی برای Hamidreza1234 ارسال کرد در موضوع : پیشنهادات و انتقادات
جالب بود (+)