رفتن به مطلب
مرورگر پیشنهادی آرساکیا گیم مرورگر های تحت موتور کرومیوم می‌باشد، برای دانلود روی مرورگر انتخابی خود کلیک کنید
Google Chrome Microsoft Edge Ungoogled Chromium Brave Opera GX Opera

ارسال‌های توصیه شده

درود و وقت بخیر

Cervo

مثل روزای قبل با شهردار عزیز @OMlDREZA در حال بازدید از یکی دیگر از اچ کیو های اقلیت بودیم .

که ناگهان Hirad لیدر اقلیت مدیک با شهردار تماس گرفتند .

شهردار گفت : حتما الان میایم .

تلفن که قطع شد سریعا به سمت اچ کیو امدادگران حرکت کردیم .

در راه ازشون پرسیدم چه مشکلی دارند گفت ماشین هاشون قدیمی شدند و خیلی درگیر هستند .

 

 

بخش (1)

رسیدم و Hirad و شهردار خیلی با هم گرم صحبت شدند .

 

234a05_25gallery75.jpg

 

272805_25gallery78.jpg

 

طولی نکشید که یک دفعه یکی از دکتر های معروف به اسم Jumanji که در قدیم ها مکانیک حرفه ای هم بود درگیر با ماشین ها و هلیکوپتر ها بود و داعم در حال فریاد زدن بود و خیلی هم عصبی بود .

بین خودمون بمون ها فک کنم اگه ماهی تابه میزاشتیم رو سرش تخم مرغ میزدیم سرخ میشد از شدت جوش آوردنش😂

سپس با شهردار و لیدر مدیک به سمت Jumanji رفتیم که میگفت داعم : ماشین ها کهنه شدن باید موتور هاشون درست شن خیلی سریع .

 

df4105_25gallery93.jpg

 

2e1f05_25gallery95.jpg

 

و پشت اون سریع به سمت هلیکوپتر رفت و گفت باله ها کند شدن .

 

d5d405_25gallery84.jpg

 

بعد آن یک راننده آمبولانس از راه رسید که یکی از درها پشتی مشکل داشت ولی با اون موضوع توانست یک بیمار را به بیمارستان برساند .

شهردار وقتی او را دید خیلی او را گرم گرفت و به اون گفت : که کار تو ارزش بالایی دارد و حتما یک روزی برای تو درجه ای در نظر خواهد گرفته شد .

 

437d05_25gallery81.jpg

 

بعد آن شهردار سریعا لیدر را کنار کشید و او را دعوا کرد که برای این مورد ها باید زود تر به من اطلاع میدادی . 

 

3ccc05_25gallery100.jpg

 

 مدتی گذشت و شهردار گفت : برویم داخل که برای درست کردن ماشین ها نامه بزنم . 

بخش (2)

به داخل اچ کیو رفتیم و شهردار به دلیل پروازی که داشتند خیلی عجله ای به سمت میز گفتار رفتند .

که لیدر مدیک گفت : یک لحظه صبر کن بیا اینجا بشین یکم از خودتون پذیرایی کنید .

شهردار که گشنش هم بود سریعا نشست کنار لیدر .

 

90b705_25gallery105.jpg

 

874505_25gallery104.jpg

 

 مدتی گذشت که شهردار بلند شد و رفت سمت میز گفتار 

408305_25gallery106.jpg

شهردار گفت : حتما چک که دارم مینویسم رو به بانک سریعا ببر چون شما شغل واقعا پر دردسری دارید .

بعد به لیدر امدادگران گفت : اینجا رو امضا کن . 

2ff405_25gallery109.jpg

در نهایت همه ی امدادگران خوشحال بودند .

 

6d3a05_25gallery108.jpg

 

و درحال جشن گرفتن هالوین بودیم شهردار از همه عذر خواهی کرد و سریعا با تاکسی به سمت فرودگاه LV رفت .

 منم میخواستم برم که گفتن شما خیلی زحمت کشیدین به جشن ما بپیوندید.

یکم گذشت و شب شد .

بخش (3)

در حال سیگار کشیدن بودم که ناگهان صدای فریاد وحشتناک شنیدم .

 

8dca05_25gallery297.jpg

 

بعد من لیدر اقلیت که با خماری اومد بیرون سریع گفت : چه خبر شده چرا صدای فریاد میاد .

 

a46205_25gallery303.jpg

 

خیلی سریع برگشتم سمت اون ور دیوار رو نگاه کردم دیدم یکی از افراد امداد گر به قتل رسیده خیلی ترسیده بودم .

صدای اره برقی که داشت حرکت میکرد واقعا قابل توصیف نبود .

 

 url=https://uploadkon.ir/]4adb05_25gallery301.jpg[/url]

 

خون همه جا رو گرفت بود .

وقتی صدای اره برقی قطع شد به سرعت با لیدر به سمت امدادگر رفتیم .

 

e13d05_25gallery308.jpg

 

اما متاسفانه تموم کرده بود و لیدر قش کرد .

 

e13d05_25gallery308.jpg

 

bc9f05_25gallery305.jpg

 

من لیدر رو آروم کردم به افراد گفتم لیدر رو ببرن داخل و به پلیس خبر دادم .

که نا گهان صدای خنده های شیطانی او را شنیدم .

بار ها و بار ها خندید و فریاد میزد : هالوین مبببباااررررررررررررررکککککککک ها ها ها ها 

رفتم دنبال و قیافه وحشتناک او رو دیدم .

 

2d0e05_25gallery311.jpg

51c005_25gallery312.jpg

e7c305_25gallery313.jpg

 

صدای اره برقیش هنوز تو گوشمه و خیلی میترسم چون هر روز با نامه هایش من رو تهدید میکنه و میگه نفر بعدی تویی .

مراقب خودتون باشید بعضی ها میگن این دلقک یک نفرینه و بخاطر هالوین میاد تا مردم رو به قتل برسونه .

 

پایان 

عکاس و داستان : @Cervo

بازیگران

OmidReza

HiraD

jumanji

REDDANGER

PaSarGod

 

خیلی ممنون از شما عزیزان 

خیلی ممنون از شهردار 

خیلی ممنون از لیدر امدادگران

خیلی ممنون از دوستانی که در مجله بهم کمک کردن

و خیلی ممنون از شمایی که داستان رو خوندین 

خیر پیش 

 

@OMlDREZA @Enter

Cervo

لینک به دیدگاه
https://forum.arsacia.ir/topic/90856-%D8%B4%D8%A8-%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%DA%A9%DB%8C/
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

عالی ♥️

My account 

Ezraeel.png

Guyande.png

                 

لینک به دیدگاه
https://forum.arsacia.ir/topic/90856-%D8%B4%D8%A8-%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%DA%A9%DB%8C/#findComment-939548
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

بسیار جالب

c79528_255aed07-25Pendingedit84.gif

ImYassin.png

Los Santos polic department 

ImYassin

8fb026_25412168-GTR-R34-JDM-anime-girls-

لینک به دیدگاه
https://forum.arsacia.ir/topic/90856-%D8%B4%D8%A8-%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%DA%A9%DB%8C/#findComment-939594
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

6 ساعت قبل، Cervo گفته است:

درود و وقت بخیر

Cervo

مثل روزای قبل با شهردار عزیز @OMlDREZA در حال بازدید از یکی دیگر از اچ کیو های اقلیت بودیم .

که ناگهان Hirad لیدر اقلیت مدیک با شهردار تماس گرفتند .

شهردار گفت : حتما الان میایم .

تلفن که قطع شد سریعا به سمت اچ کیو امدادگران حرکت کردیم .

در راه ازشون پرسیدم چه مشکلی دارند گفت ماشین هاشون قدیمی شدند و خیلی درگیر هستند .

 

 

بخش (1)

رسیدم و Hirad و شهردار خیلی با هم گرم صحبت شدند .

 

234a05_25gallery75.jpg

 

272805_25gallery78.jpg

 

طولی نکشید که یک دفعه یکی از دکتر های معروف به اسم Jumanji که در قدیم ها مکانیک حرفه ای هم بود درگیر با ماشین ها و هلیکوپتر ها بود و داعم در حال فریاد زدن بود و خیلی هم عصبی بود .

بین خودمون بمون ها فک کنم اگه ماهی تابه میزاشتیم رو سرش تخم مرغ میزدیم سرخ میشد از شدت جوش آوردنش😂

سپس با شهردار و لیدر مدیک به سمت Jumanji رفتیم که میگفت داعم : ماشین ها کهنه شدن باید موتور هاشون درست شن خیلی سریع .

 

df4105_25gallery93.jpg

 

2e1f05_25gallery95.jpg

 

و پشت اون سریع به سمت هلیکوپتر رفت و گفت باله ها کند شدن .

 

d5d405_25gallery84.jpg

 

بعد آن یک راننده آمبولانس از راه رسید که یکی از درها پشتی مشکل داشت ولی با اون موضوع توانست یک بیمار را به بیمارستان برساند .

شهردار وقتی او را دید خیلی او را گرم گرفت و به اون گفت : که کار تو ارزش بالایی دارد و حتما یک روزی برای تو درجه ای در نظر خواهد گرفته شد .

 

437d05_25gallery81.jpg

 

بعد آن شهردار سریعا لیدر را کنار کشید و او را دعوا کرد که برای این مورد ها باید زود تر به من اطلاع میدادی . 

 

3ccc05_25gallery100.jpg

 

 مدتی گذشت و شهردار گفت : برویم داخل که برای درست کردن ماشین ها نامه بزنم . 

بخش (2)

به داخل اچ کیو رفتیم و شهردار به دلیل پروازی که داشتند خیلی عجله ای به سمت میز گفتار رفتند .

که لیدر مدیک گفت : یک لحظه صبر کن بیا اینجا بشین یکم از خودتون پذیرایی کنید .

شهردار که گشنش هم بود سریعا نشست کنار لیدر .

 

90b705_25gallery105.jpg

 

874505_25gallery104.jpg

 

 مدتی گذشت که شهردار بلند شد و رفت سمت میز گفتار 

408305_25gallery106.jpg

شهردار گفت : حتما چک که دارم مینویسم رو به بانک سریعا ببر چون شما شغل واقعا پر دردسری دارید .

بعد به لیدر امدادگران گفت : اینجا رو امضا کن . 

2ff405_25gallery109.jpg

در نهایت همه ی امدادگران خوشحال بودند .

 

6d3a05_25gallery108.jpg

 

و درحال جشن گرفتن هالوین بودیم شهردار از همه عذر خواهی کرد و سریعا با تاکسی به سمت فرودگاه LV رفت .

 منم میخواستم برم که گفتن شما خیلی زحمت کشیدین به جشن ما بپیوندید.

یکم گذشت و شب شد .

بخش (3)

در حال سیگار کشیدن بودم که ناگهان صدای فریاد وحشتناک شنیدم .

 

8dca05_25gallery297.jpg

 

بعد من لیدر اقلیت که با خماری اومد بیرون سریع گفت : چه خبر شده چرا صدای فریاد میاد .

 

a46205_25gallery303.jpg

 

خیلی سریع برگشتم سمت اون ور دیوار رو نگاه کردم دیدم یکی از افراد امداد گر به قتل رسیده خیلی ترسیده بودم .

صدای اره برقی که داشت حرکت میکرد واقعا قابل توصیف نبود .

 

 url=https://uploadkon.ir/]4adb05_25gallery301.jpg[/url]

 

خون همه جا رو گرفت بود .

وقتی صدای اره برقی قطع شد به سرعت با لیدر به سمت امدادگر رفتیم .

 

e13d05_25gallery308.jpg

 

اما متاسفانه تموم کرده بود و لیدر قش کرد .

 

e13d05_25gallery308.jpg

 

bc9f05_25gallery305.jpg

 

من لیدر رو آروم کردم به افراد گفتم لیدر رو ببرن داخل و به پلیس خبر دادم .

که نا گهان صدای خنده های شیطانی او را شنیدم .

بار ها و بار ها خندید و فریاد میزد : هالوین مبببباااررررررررررررررکککککککک ها ها ها ها 

رفتم دنبال و قیافه وحشتناک او رو دیدم .

 

2d0e05_25gallery311.jpg

51c005_25gallery312.jpg

e7c305_25gallery313.jpg

 

صدای اره برقیش هنوز تو گوشمه و خیلی میترسم چون هر روز با نامه هایش من رو تهدید میکنه و میگه نفر بعدی تویی .

مراقب خودتون باشید بعضی ها میگن این دلقک یک نفرینه و بخاطر هالوین میاد تا مردم رو به قتل برسونه .

 

پایان 

عکاس و داستان : @Cervo

بازیگران

OmidReza

HiraD

jumanji

REDDANGER

PaSarGod

 

خیلی ممنون از شما عزیزان 

خیلی ممنون از شهردار 

خیلی ممنون از لیدر امدادگران

خیلی ممنون از دوستانی که در مجله بهم کمک کردن

و خیلی ممنون از شمایی که داستان رو خوندین 

خیر پیش 

 

@OMlDREZA @Enter

عالی ، خسته نباشی

لینک به دیدگاه
https://forum.arsacia.ir/topic/90856-%D8%B4%D8%A8-%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%DA%A9%DB%8C/#findComment-939595
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

عالیه. 

cc5931_25InShot-۲۰۲۵۰۵۳۱-۰۸۴۰۴۸۷۹۰.jpg

 

‌ادعای بزرگی نداریم ، ولی از ذات خودمون 

مطمعن هستیم!

زیباست هر آنچه که نصیب ما نشد !🕊💔

این نیز بگذرد... 

my: 

 God_AboL....png

لینک به دیدگاه
https://forum.arsacia.ir/topic/90856-%D8%B4%D8%A8-%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%DA%A9%DB%8C/#findComment-939599
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

عالی

:My Account

d4e618_25op-2-.gif

722703_25Picsart-25-11-03-00-21-43-934.p

d4e618_25op-2-.gif

 

ما که رفتیم زین جهان         خوش به حال دیگران  ! 

 

🤫

لینک به دیدگاه
https://forum.arsacia.ir/topic/90856-%D8%B4%D8%A8-%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%DA%A9%DB%8C/#findComment-939884
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

12 ساعت قبل، Cervo گفته است:

درود و وقت بخیر

Cervo

مثل روزای قبل با شهردار عزیز @OMlDREZA در حال بازدید از یکی دیگر از اچ کیو های اقلیت بودیم .

که ناگهان Hirad لیدر اقلیت مدیک با شهردار تماس گرفتند .

شهردار گفت : حتما الان میایم .

تلفن که قطع شد سریعا به سمت اچ کیو امدادگران حرکت کردیم .

در راه ازشون پرسیدم چه مشکلی دارند گفت ماشین هاشون قدیمی شدند و خیلی درگیر هستند .

 

 

بخش (1)

رسیدم و Hirad و شهردار خیلی با هم گرم صحبت شدند .

 

234a05_25gallery75.jpg

 

272805_25gallery78.jpg

 

طولی نکشید که یک دفعه یکی از دکتر های معروف به اسم Jumanji که در قدیم ها مکانیک حرفه ای هم بود درگیر با ماشین ها و هلیکوپتر ها بود و داعم در حال فریاد زدن بود و خیلی هم عصبی بود .

بین خودمون بمون ها فک کنم اگه ماهی تابه میزاشتیم رو سرش تخم مرغ میزدیم سرخ میشد از شدت جوش آوردنش😂

سپس با شهردار و لیدر مدیک به سمت Jumanji رفتیم که میگفت داعم : ماشین ها کهنه شدن باید موتور هاشون درست شن خیلی سریع .

 

df4105_25gallery93.jpg

 

2e1f05_25gallery95.jpg

 

و پشت اون سریع به سمت هلیکوپتر رفت و گفت باله ها کند شدن .

 

d5d405_25gallery84.jpg

 

بعد آن یک راننده آمبولانس از راه رسید که یکی از درها پشتی مشکل داشت ولی با اون موضوع توانست یک بیمار را به بیمارستان برساند .

شهردار وقتی او را دید خیلی او را گرم گرفت و به اون گفت : که کار تو ارزش بالایی دارد و حتما یک روزی برای تو درجه ای در نظر خواهد گرفته شد .

 

437d05_25gallery81.jpg

 

بعد آن شهردار سریعا لیدر را کنار کشید و او را دعوا کرد که برای این مورد ها باید زود تر به من اطلاع میدادی . 

 

3ccc05_25gallery100.jpg

 

 مدتی گذشت و شهردار گفت : برویم داخل که برای درست کردن ماشین ها نامه بزنم . 

بخش (2)

به داخل اچ کیو رفتیم و شهردار به دلیل پروازی که داشتند خیلی عجله ای به سمت میز گفتار رفتند .

که لیدر مدیک گفت : یک لحظه صبر کن بیا اینجا بشین یکم از خودتون پذیرایی کنید .

شهردار که گشنش هم بود سریعا نشست کنار لیدر .

 

90b705_25gallery105.jpg

 

874505_25gallery104.jpg

 

 مدتی گذشت که شهردار بلند شد و رفت سمت میز گفتار 

408305_25gallery106.jpg

شهردار گفت : حتما چک که دارم مینویسم رو به بانک سریعا ببر چون شما شغل واقعا پر دردسری دارید .

بعد به لیدر امدادگران گفت : اینجا رو امضا کن . 

2ff405_25gallery109.jpg

در نهایت همه ی امدادگران خوشحال بودند .

 

6d3a05_25gallery108.jpg

 

و درحال جشن گرفتن هالوین بودیم شهردار از همه عذر خواهی کرد و سریعا با تاکسی به سمت فرودگاه LV رفت .

 منم میخواستم برم که گفتن شما خیلی زحمت کشیدین به جشن ما بپیوندید.

یکم گذشت و شب شد .

بخش (3)

در حال سیگار کشیدن بودم که ناگهان صدای فریاد وحشتناک شنیدم .

 

8dca05_25gallery297.jpg

 

بعد من لیدر اقلیت که با خماری اومد بیرون سریع گفت : چه خبر شده چرا صدای فریاد میاد .

 

a46205_25gallery303.jpg

 

خیلی سریع برگشتم سمت اون ور دیوار رو نگاه کردم دیدم یکی از افراد امداد گر به قتل رسیده خیلی ترسیده بودم .

صدای اره برقی که داشت حرکت میکرد واقعا قابل توصیف نبود .

 

 url=https://uploadkon.ir/]4adb05_25gallery301.jpg[/url]

 

خون همه جا رو گرفت بود .

وقتی صدای اره برقی قطع شد به سرعت با لیدر به سمت امدادگر رفتیم .

 

e13d05_25gallery308.jpg

 

اما متاسفانه تموم کرده بود و لیدر قش کرد .

 

e13d05_25gallery308.jpg

 

bc9f05_25gallery305.jpg

 

من لیدر رو آروم کردم به افراد گفتم لیدر رو ببرن داخل و به پلیس خبر دادم .

که نا گهان صدای خنده های شیطانی او را شنیدم .

بار ها و بار ها خندید و فریاد میزد : هالوین مبببباااررررررررررررررکککککککک ها ها ها ها 

رفتم دنبال و قیافه وحشتناک او رو دیدم .

 

2d0e05_25gallery311.jpg

51c005_25gallery312.jpg

e7c305_25gallery313.jpg

 

صدای اره برقیش هنوز تو گوشمه و خیلی میترسم چون هر روز با نامه هایش من رو تهدید میکنه و میگه نفر بعدی تویی .

مراقب خودتون باشید بعضی ها میگن این دلقک یک نفرینه و بخاطر هالوین میاد تا مردم رو به قتل برسونه .

 

پایان 

عکاس و داستان : @Cervo

بازیگران

OmidReza

HiraD

jumanji

REDDANGER

PaSarGod

 

خیلی ممنون از شما عزیزان 

خیلی ممنون از شهردار 

خیلی ممنون از لیدر امدادگران

خیلی ممنون از دوستانی که در مجله بهم کمک کردن

و خیلی ممنون از شمایی که داستان رو خوندین 

خیر پیش 

 

@OMlDREZA @Enter

عالیه

لینک به دیدگاه
https://forum.arsacia.ir/topic/90856-%D8%B4%D8%A8-%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%DA%A9%DB%8C/#findComment-939979
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید.
توجه: مطلب ارسالی شما پس از تایید مدیریت برای همه قابل رویت خواهد بود.

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   بازگردانی قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
  • اضافه کردن...