مرد نامرعی و لیموزین

[NiKoLai]

1 دقیقه قبل، Proofessor گفته است:

بررسی شد این داستان کیک بود و خورده شده

اب پرتقال خوبی بود

[karadayii]

فوقش ترکید ۱۰ کی چیزی نیس که پولداری را عشقه

[Alarm]

عالی بود بازم از اینا بساز

[Cry]

10 ساعت قبل، SeniorBlack گفته است:

ریا نباشه همه این پیاما بخاطر اسکیل فرومه

نه بابا اوکیه

[GodAltaiir]

16 ساعت قبل، Masterassassins گفته است:

نطنز بود ، دیگر نفرستید تا زنده بمانیم

 

 

مطالب نظنز تو قسمت مطالب طنز زیاد شده

[Cry]

2 ساعت قبل، ninjax گفته است:

فوقش ترکید ۱۰ کی چیزی نیس که پولداری را عشقه

آره ولی پشت صحنه یه چیز دیگه میگفت

[karadayii]

در ۱۴۰۲/۱۰/۱۴ در 12:08، Cry گفته است:

آره ولی پشت صحنه یه چیز دیگه میگفت

در پست صحنه چه می گذرد 

[ijoker]

در ۱۴۰۲/۱۰/۱۲ در 23:45، SeniorBlack گفته است:

درود امروز اومدم راجب یکی از عجیب ترین خاطره هام حرف بزنم.

اون شب یه شب عادی بود. منو دوستم Pino میخواستیم با لیموزین بریم مهمونی.

 

همه چیز عادی بود تا زمانی که اون موجود سوار ماشین شد و حرکت کرد.

 

من ترسیده بودم و نگران دوستم بودم.

ناگهان پلیر iNaji به کمک من برای نجات دوستم امد

 

با کمکش تونستم اونو تا خارج از روستا ببرم تا اسیبی بهش نرسه

یهو اون موجود تلاش کرد فرار کنه که ناگهان یکی از دوستامون Mr_moji اومد و با ماشین SandKing بهش کوبید

 

حالا همه باهم به او ضربه میزدیم و اون موجود بعد کلی تعقیب و گریز بالاخره بیخیال دوستم شد و اونو از ماشین انداخت پایین و با بنز فرار کرد ( مهم نیس بیمش 10k هست )

حالا همه چیز به خوبی و خوشی تموم شد.

پایان مقاله

نظرات خود را بنویسید

با تشکر فراوان از

@Cry @KhodeNaji @moji

برای کمک به بنده ( بدون اطلاع خودشون )

*اگه متوجه نشدید یه باگی پیش اومد که پلیر Pino روی صندلی شاگرد نشسته بود اما درواقع روی صندلی راننده بود

خنده دار نبود

خسته  هم نباشید

در ۱۴۰۲/۱۰/۱۳ در 09:40، FriendOfGod گفته است:

Inaji به اسمشم میاد که نجاتتون بده

دوستشون @KhodeNaji اون موقع که تازه به بازی اومده بود می خواست منو دست بندازه 

زنگ زده بود بهم میگفت قرعه کشی برنده شدی و...

گفت که بیا بگیر و خیلی هم مسخره بازی درمیاورد

بعد با ادمین ترسونده بودمش مجبور شده بود واقعا یه چی بهم بده تا دست از سرش بردارم

چه حالی داد 

اومده بود منو اذیت کنه که یه دستی خورد یه چیزی هم از کفش رفت

 

[FriendOfGod]

26 دقیقه قبل، ijoker گفته است:

 

دوستشون @KhodeNaji اون موقع که تازه به بازی اومده بود می خواست منو دست بندازه 

زنگ زده بود بهم میگفت قرعه کشی برنده شدی و...

گفت که بیا بگیر و خیلی هم مسخره بازی درمیاورد

بعد با ادمین ترسونده بودمش مجبور شده بود واقعا یه چی بهم بده تا دست از سرش بردارم

چه حالی داد 

اومده بود منو اذیت کنه که یه دستی خورد یه چیزی هم از کفش رفت

 

 

نوش جونت

با اینکه حرامه ولی حلالت

[Marcello]

37 دقیقه قبل، ijoker گفته است:

دوستشون @KhodeNaji اون موقع که تازه به بازی اومده بود می خواست منو دست بندازه 

زنگ زده بود بهم میگفت قرعه کشی برنده شدی و...

گفت که بیا بگیر و خیلی هم مسخره بازی درمیاورد

بعد با ادمین ترسونده بودمش مجبور شده بود واقعا یه چی بهم بده تا دست از سرش بردارم

چه حالی داد 

اومده بود منو اذیت کنه که یه دستی خورد یه چیزی هم از کفش رفت

نه جریان یچیز دیگه بود پولو که قرار بود بدم ولی بعدش قرار بود کیلت کنم ولی خب نشد

[ijoker]

16 دقیقه قبل، FriendOfGod گفته است:

 

نوش جونت

با اینکه حرامه ولی حلالت

اومد به من رکب بزنه غافل از اینکه خودش داره رکب میخوره

5 دقیقه قبل، KhodeNaji گفته است:

نه جریان یچیز دیگه بود پولو که قرار بود بدم ولی بعدش قرار بود کیلت کنم ولی خب نشد

من اصلا به ادمین نگفته بودم فقط ترست دادم

پول زیادی هم نبود فکر کن ۱۵ یا ۲۰کا که فقط گرفتم  تا تو باشی مردومو خر فرض نکنی

ولی خیلی حال داد رکب خوردی

با مستر موجی هم بودی یادمه

[FriendOfGod]

16 دقیقه قبل، ijoker گفته است:

اومد به من رکب بزنه غافل از اینکه خودش داره رکب میخوره

رکب خوردیم کیومرث

[ShiFtE]

منطقیه سید

[ijoker]

4 ساعت قبل، FriendOfGod گفته است:

رکب خوردیم کیومرث

از این لحاظ که ناراحت بود چه کاری انجام داده عشق می کردم

[FriendOfGod]

34 دقیقه قبل، ijoker گفته است:

از این لحاظ که ناراحت بود چه کاری انجام داده عشق می کردم

 

آره

حس قدرت به ادم دست میده خودمم تجربش کردم

[MitNick]

7 ساعت قبل، ijoker گفته است:

خنده دار نبود

خسته  هم نباشید

دوستشون @KhodeNaji اون موقع که تازه به بازی اومده بود می خواست منو دست بندازه 

زنگ زده بود بهم میگفت قرعه کشی برنده شدی و...

گفت که بیا بگیر و خیلی هم مسخره بازی درمیاورد

بعد با ادمین ترسونده بودمش مجبور شده بود واقعا یه چی بهم بده تا دست از سرش بردارم

چه حالی داد 

اومده بود منو اذیت کنه که یه دستی خورد یه چیزی هم از کفش رفت

 

ای وایییی یادمه

6 ساعت قبل، KhodeNaji گفته است:

نه جریان یچیز دیگه بود پولو که قرار بود بدم ولی بعدش قرار بود کیلت کنم ولی خب نشد

داش من در جریان دیگه 

البته ایرادی نداشتا دوران جهالت بود 

[Fayez]

سلام لطف کن بار بعد کوچیکتر بنویس 

تشکر از خانوم/آقای @Slap بایت هاید نکردن این تاپیک

[ijoker]

23 ساعت قبل، FriendOfGod گفته است:

 

آره

حس قدرت به ادم دست میده خودمم تجربش کردم

تقریبا اره

22 ساعت قبل، MitNick گفته است:

ای وایییی یادمه

داش من در جریان دیگه 

البته ایرادی نداشتا دوران جهالت بود 

شما هم یه چندتا از جهالتتون بگید ما شاد بشیم

[ArmouR]

[Sayid]

بسیار منطقیه

[MyBesT]

[Gray]

مجله بسیار ترسناک و جالبی بود 

 

 

    Brothers    

  On  

           Top          

WW2 is Come Back

ویرایش شده January 11 توسط Pierson

[Automat]

در ۱۴۰۲/۱۰/۱۹ در 21:11، Fayez گفته است:

سلام لطف کن بار بعد کوچیکتر بنویس 

تشکر از خانوم/آقای @Slap بایت هاید نکردن این تاپیک

دهنت سرویس عرفان

[rezamohebbi]

خداروشکر خودتون سالمید

[Cry]

21 ساعت قبل، rezamohebbi گفته است:

خداروشکر خودتون سالمید

از کجا معلوم