-
تعداد ارسال ها
134 -
تاریخ عضویت
-
آخرین بازدید
درباره ALPINA
- تاریخ تولد 07/13/2008
اطلاعات شخصی
-
نام کاربری در بازی
ALPINA
آخرین بازدید کنندگان نمایه
347 بازدید کننده نمایه
دستاورد های ALPINA
-
• عکس از اطلاعات کنترل پنل شما: • عکس از اطلاعات کنترل پنل شخصی که می خواهید گزارش دهید: • توضیحات: برای لیدر ارسال شد @SaDaFi • شاهد ها: @imAbbas • مدرک/عکس یا فیلم: برای لیدر ارسال شد @SaDaFi
-
باسلام نیک نیم های زیر به قیمت ۳میلیون کش بازی و یا 6k گلد ترید داده میشود : Hallow Victoriya intention Technology Empathy Zerua Govern index Above Clerk Xanadu Jovial WarTaN نیک نیم های زیر به قیمت ۶میلیون کش بازی و یا 2x 6k گلد ترید داده میشود : Trigger Fiber V12 Mustache Centennial RangeRover LandRover اسم ها : Salman _ Mehrkoosh _ Behshid(قیمت این ۳ نیک نیم توافقی در شخصی فروم) AghaHossein AghaMehdi AghaBehnam AghaFarshad AghaMani AghaSoroush AghaBahram iErmia iArvin iNikan iKeyvan iBabak iRamin iSoroush AmuParham AmuBardia AmuMehrad HajArya TheKiyan
-
ALPINA شروع به دنبال کردن آب کثیف و رفیق حواسپرت و عکس های روزانه خبرنگاران کرد
-
تهیه کننده: بازیگران: و اما داستان ما ... شبی از شب های ارساکیا رو در حال سپری کردن بودیم رفیق شفیقمون اقای به ما زنگ زدن. گفتن داش بیا بریم بیرون یه دوری بزنیم، منم پایه و رفتم رسیدم در خونش یهو دیدم نفس نفس میزنه! دیدم که بعلهه طبق معمول عمو مسعود اب و برق رو قطع کرده و عمو شلبی خیلی تشنش شده و اب پیدا نکرده بهم گفت اول بریم من لب آب یه قلپ بخورم بعد بریم دور دور... خلاصه مارو برد یه جای خلوت تا یه قلپ اب بخوره. ولی کاش فقط یه آب خوردن بود... آب خورد و تموم شد بلند شد و اومد بیرون تا بریم دور دور وقتی داشت میومد ازش پرسیدم : آب چه مزه ای بود؟؟ جواب نداد بهم و حتی نگاهمم نکرد! از این رفتارش تعجب کردم ولی چیزی نگفتم. وقتی رسیدیم لب جاده بدون اینکه سرشو بالا بیاره میخواست از خیابون بگذره حتی بدون توجه به اینکه ماشینمون یه سمت دیگه بود!! یهو دیدم غش کرد رو زمین و بزور نفس میکشید! افتاد و شبیه چوب خشک شد! رنگش پریده بود و معلوم بود یه اتفاق غیر عادی براش افتاد خیلی ترسیده بودم و شب واقعا بدی بود برام بدون وقفه سریع با گوشیم زنگ زدم به امبولانس تا دیر نشده خوشبختانه سریع رسیدن بهمون اقای دکتر بدون نگاه کردن به چیزی سریع معاینش کرد. حرف عجیبی زد!! دکتر : چیز خاصی نیست فشارش افتاده یه خیار بخوره حله. ولی من حرفشو باور نکردم! میدونستم زمان هی داره میگذره و کاری از دستم برنمیومد اما یدفعه یه امبولانس دیگه داشت به سمت ما میومد! خوشحال شدم و سریع جلوشو گرفتم تا بی وقفه و سریع به مریضی رفیقم بپردازه. هردوشون داشتن رفیقمو معاینه میکردن. مو های تنم سیخ شده بود! هوا تاریک و گرم بود خیلی ذهنم درگیر شده بود که چه اتفاقی افتاده... ناگهان از دکتر دومی شنیدم که بهم گفت : دوستتون مسموم شده و حالش خیلی خرابه! لال شده بودم دکتر ازم پرسید : احیانن تو نیم ساعت گذشته چیزی خوردند و یا مصرف کردن؟؟ فکر نمیکردم بخاطر آب باشه ولی ... تویه یک لحظه سریع ذهنم رفت سمت اون جایی که دوستم آب خورد! یادم اومد توی اون مکان یه لولهی خیلی بزرگ بود به نظر میومد لولهی انتقال زباله ها داخل آبه ولی برای فهمیدنش خیلی دیر بود و کار از کار گذشته بود... همچنان زمانمون داشت تموم میشد دیگه ولی باید تا اتفاق بدتری نیوفتاده یه کاری بکنیم! بنابراین از دکتر خواستم تا منو رفیقمو تا یه کافی شاپ یا یه جایی که بشه دمنوش و نوشیدنی های دارویی خورد ببره البته ناگفته نماند که اقای دکتر یه دارویی به دوستم دادن که بتونن پایدار بمونن رفیقم با حالت غیر عادی و شبیه معتادا راه میرفت و سریع همراهیش کردم تا بره تو کافی شاپ تا یه دمنوش بخوره بردم و نشوندمش رو یه صندلی و واسش یه دمنوش گلگاو زبون سفارش دادم و خوشبختانه اماده بود و سریع تحویل گرفتم به ارومی دمنوش رو خورد و خورد بلافاصله بعد اینکه دمنوش رو خورد با حالت سرگیجه بلند شد وای اینبار چیشده... بعله خبر مرگ کافی شاپ بجای گلگاو زبون بهمون عرقسگی دادن... این رفیق از خدا بی خبر ماهم زد بالا و عین زامبی شد و افتاد دنبالم و متاسفانه بهترین تصمیم این بود که همونجا ولش کنم برم تا بهم اسیب نزنه و به حالت عادی خودش برگرده پیشنهاد میکنم از بیرون آب نخورین و آب تو یخچالتون ذخیره کنید که اگه عمو مسعود دستش خورد آب و برق یه منطقه قطع شد شما آب واسه خوردن داشته باشید... باتشکر دوستدار شما ALPINA