پوریا وقتی حوصلش سر میرفت یه شماره از داخل ad/ انتخاب میکرد و زنگ میزد و قیمت میپرسید بعد یهو داد میزد اااااالللللللووووووووو یه جوری که صداش میگرفت یه بار هم مریض شد سر همین کار یارو پشت تلفن جفت میکرد و میگفت داداش صدات میاد ولی پوریا بازم داد میزد اااااالللللللووووووووو اااااالللللللووووووووو اااااالللللللووووووووو