کلید Enter، دروازه‌ی مرگ - قاتل سریالی NiGHTSiDe

[Hazal]

قسمت اول – سایه‌ها حرف می‌زنند

خبرنگاران Hazal & ImYassin


روایت Hazal

اسم من Hazal است. خبرنگار شهر لس‌سانتوس.
تا دیروز، دغدغه‌ی من خبرهای عادی بود: اعتراض رانندگان تاکسی به @ENDED، اعتصاب یدکش‌ها به رهبری @PaKaR، یا گزارش‌های آموزشی از معلم‌ها با @Fazaei.
اما همه‌چیز با یک نام تغییر کرد:
NiGHTSiDe.

NiGHTSiDe در حال استفاده از مواد مخدر Drug سه شنبه 4 شهریور ماه

چهار شکایت در فروم ثبت شد.
@Thanos، @FeLan، @BerLyn… اسم‌هایی که حالا مثل سنگ قبر روی صفحه مانیتور من نشسته‌اند.
هرکدامشان مدعی‌اند قربانی خشونت‌های او شده‌اند. فحاشی، سوءاستفاده از باگ، کشتار مکرر.

اما همه می‌دانند این فقط بخش کوچکی از حقیقت است.
شهر پر از شایعه است: اجسادی که در جنگل‌های اطراف لس‌سانتوس ناپدید شده‌اند، رد خون‌هایی که ناگهان روی خاک قطع می‌شوند.

 

آثار جرم و قتل  NiGHTSiDe خون به جا مانده فرد قربانی در روی زمین یک شنبه 2 شهریور ماه در ساعت 2:46 دقیقه بامداد

پلیس، به رهبری @Nigga، بارها جستجو کرده، اما هیچ نشانی پیدا نکرده.

همه انگشت اتهام را سمت او گرفته‌اند. و من… من باید بفهمم پشت این نام کاربری، چه هیولایی پنهان شده.
 

روایت NiGHTSiDe

من هیولا نیستم.
نه بیشتر از شما.
من فقط کاری را می‌کنم که بقیه جرأتش را ندارند.

بله، من می‌کشم.
آن‌ها التماس می‌کنند، گریه می‌کنند… بعضی‌ها مثل @FeLanحتی ناسزا می‌گویند تا جانشان را نجات دهند.
اما چیزی که نمی‌دانند این است که من از همان لحظه‌ای که آن‌ها را انتخاب می‌کنم، مرگشان قطعی است.

من و Teryakii یک تیم هستیم.

 

NiGHTSiDe به همراه همدستش Teryakii نزدیکی خانه قاتل سریالی

 

او سایه‌ی من است، درست مثل دود سیگار  که بعد از هر کام، پشت سر آدم رها می‌شود.
وقتی کار تمام می‌شود، اوست که ردها را می‌سوزاند، اجساد را دفن می‌کند، و خاک تازه‌ی جنگل را مثل یک ملحفه روی گناهانمان می‌کشد.

خانه‌ام در Las Venturas است.
آپارتمان کوچکی که همه فکر می‌کنند فقط یک بازیکن معتاد به Drug آنجا زندگی می‌کند.
اما اگر جرأت داشتید شبانه به جنگل‌های Flint County بیایید، صدای جیغ‌هایی را می‌شنیدید که حتی در بازی هم پژواک دارند.

من یک بار به Hazal نگاه کردم.
او خبرنگار است… کنجکاو. بیش از حد کنجکاو.
و کنجکاوی، همان چیزی است که قربانیان من را به سمت من می‌کشد.
 

عکس قاتل به همراه یکی از مقتولین در بامداد پنجشنبه 30 مرداد در ساعت 4:37 دقیقه 

روایت Hazal

امشب در دفتر کارم، وقتی داشتم پست‌های فروم را مرور می‌کردم، یک پیام خصوصی برایم آمد:

"Hazal… من تو را می‌بینم. نوبت تو هم می‌رسد. دروغ می‌گویی اگر بگویی نمی‌ترسی."

صفحه مانیتور تار شد.
برای اولین بار حس کردم این فقط یک پرونده ساده نیست.
🗓شاید من، همین حالا، اسمم دارد به لیست قربانیان اضافه می‌شود.

پایان قسمت اول:
قاتل در سایه‌هاست.
و من نمی‌دانم… او حقیقت را می‌گوید؟
یا فقط یکی از ما دروغ می‌گوید.
در ادامه ImYassin مینویسد منتظر قسمت های بعدی این داستان در همین پست باشید...!

پانوشت نویسنده

هیچ داستانی فقط داستان نیست. پشت هر روایت، یک حقیقت پنهان می‌شود.
خشونت در شهر مجازی ما چیزی‌ست که هر روز بازیکنان زیادی لمسش می‌کنند، و شاید وقت آن رسیده باشد که به جای فقط تماشا کردن، برایش راهی پیدا کنیم.
برای جلوگیری از تکرار این جنایت‌ها، باید ذهنیت‌ها تغییر کند. به زودی در بخش انتقادات و پیشنهادات طرحی با نام Mentaliti ارائه خواهم داد؛ طرحی برای محدود کردن قاتل‌های سریالی و ایجاد امنیت و تعادل بیشتر در بازی.

اگر از این روایت خوشتان آمد و مشتاق ادامه‌ی آن هستید، لطفاً واکنش خود را زیر همین پست بگذارید. 
شاید همین مشارکت شما بتواند جرقه‌ی تغییر بزرگی در سرور باشد.

 

مخفی کننده

@Servinex @FieDO @emirt6 @RichSpecter @Luckita @Hoosein @FaZa @Tommy @cristiano @TouRagi @Jaamshid @NightWrath @iAmiri @HosseinSiGma @AmirKiller @Joel @Legendary @MohammadSajjad @Doflamingo @Khalvat @ATALANTA @Winkie @Fajeeh @Hamidreza1234 @BlaCKWoRlD @Teryaki @IceDragoN @eXistZ @prolite

 

ویرایش شده 9 ساعت قبل توسط Hazal
ویرایش قسمتی از داستان

[MohammadSajjad]

[Crazysolider]

عالی بود 

[tediberd]

عالی

[Nigga]

جالب بود آفرین 

[Khalvat]

قشنگ بود 

[Tommy]

بنازم

[AmirKiller]

درود 

داستان جالبی بود و این استعداد و خلاقیت شما تحسین برانگیز است!

@Hazalبهتر بود از عکس های بیشتری استفاده می‌کردید .

به شما پیشنهاد میکنم حتما برای عضویت در اقلیت News Reporter  دست به کار شوید اقلیت ما به افراده خلاقی مثل شما نیازمند است.

[FeLan]

خیلی جالب بود

ایشالا که فکشن

به حالت قبلیش برگرده

مشتی بیا مارو تنها نزار @EliTe

[eXistZ]

عالی

[alirezak]

جالب بود

[Hazal]

3 ساعت قبل، AmirKiller گفته است:

درود 

داستان جالبی بود و این استعداد و خلاقیت شما تحسین برانگیز است!

@Hazalبهتر بود از عکس های بیشتری استفاده می‌کردید .

به شما پیشنهاد میکنم حتما برای عضویت در اقلیت News Reporter  دست به کار شوید اقلیت ما به افراده خلاقی مثل شما نیازمند است.

 

سلام و ممنون از نگاه قشنگ و انرژی مثبتی که دادی
حق با شماست، می‌تونستم از عکس‌های بیشتری استفاده کنم. واقعیتش اینه که Nightside بازیگر من نیست و طبیعتاً حقوق و دستمزدی هم بهش نمی‌دم حتی دوست منم نیست فقط دنبال یه سوژه واقعی بودم برای اینکه داستانم طبیعی‌تر بشه اونم از شکایت هایی که توی انجمن ازش شده بود پیدا و انتخابش کردم. یک هفته کامل منتظر بودم آنلاین بشه"اکثرا وانتد داشت AFK میکرد سرور مینداختش بیرون و یا من کار داشتم اون لحظه" تا بتونم سراغش برم، دیشب هم بالاخره پیدا کردم و کلی ازش عکس گرفتم. خودش حتی نمی‌دونست چرا دارم تعقیبش می‌کنم و عکس می‌گیرم

تازه من ازش نخواستم که بزنه کسی رو بکشه واسه عکس گرفتن خب ذات یه آدم کش بود که صحنه ها رو واسه همین چند تا عکس هم خلق کرد من فقط دنبالش رفتم و عکس گرفتم بدون اینکه چیزی بهش بگم .

البته خیلی از عکس‌ها یا به داستان ربطی نداشتن یا خراب شدن (چت‌ها افتاده بود توشون و قابل استفاده نبود). برای همین تعداد کمتری رو توی داستان گذاشتم. قسمت بعدی رو الان آماده می‌کنم و یاسین به‌زودی منتشرش می‌کنه. عکس‌های قسمتی که یاسین قراره منتشر کنه رو گذاشتم به عهده خودش، من بیشتر روی متن تمرکز می‌کنم.

راستش کلی پلان تو ذهنم دارم (مثل صحنه دستگیری Nightside یا آزاد شدن من) ولی خب نیاز به پلیس، خبرنگار که یاسین باشه و چند نفر دیگه داره که همزمان تو سرور حاضر بشن، و اجرای چنین چیزی کمی سخت و تقریباً غیرممکنه. پس خیلی از ایده‌ها توی ذهنم باقی می‌مونه و باید شما با خوندن داستان تصورش کنید.

از پیشنهاد عضویت در اقلیت News Reporter هم خیلی خوشحال شدم واقعاً باعث افتخاره که همچین پیشنهادی از شما گرفتم. حتماً بهش فکر می‌کنم، چون واقعاً علاقه دارم ادامه این مسیر رو جدی‌تر پیش ببرم.

الانم قسمت بعدی ای که یاسین منتشر قراره بکنه رو چهار بار روی کاغذ نوشتم هی ایراداتی توی هرکدوم پیدا میکنم و به دلم نمیشینه و عوض میکنیمش همش.

 

ویرایش شده 1 ساعت قبل توسط Hazal

[Hadiseh]

عالیه آفرین

[Avengerofall]

9 ساعت قبل، Hazal گفته است:

قسمت اول – سایه‌ها حرف می‌زنند

خبرنگاران Hazal & ImYassin


روایت Hazal

اسم من Hazal است. خبرنگار شهر لس‌سانتوس.
تا دیروز، دغدغه‌ی من خبرهای عادی بود: اعتراض رانندگان تاکسی به @ENDED، اعتصاب یدکش‌ها به رهبری @PaKaR، یا گزارش‌های آموزشی از معلم‌ها با @Fazaei.
اما همه‌چیز با یک نام تغییر کرد:
NiGHTSiDe.

NiGHTSiDe در حال استفاده از مواد مخدر Drug سه شنبه 4 شهریور ماه

چهار شکایت در فروم ثبت شد.
@Thanos، @FeLan، @BerLyn… اسم‌هایی که حالا مثل سنگ قبر روی صفحه مانیتور من نشسته‌اند.
هرکدامشان مدعی‌اند قربانی خشونت‌های او شده‌اند. فحاشی، سوءاستفاده از باگ، کشتار مکرر.

اما همه می‌دانند این فقط بخش کوچکی از حقیقت است.
شهر پر از شایعه است: اجسادی که در جنگل‌های اطراف لس‌سانتوس ناپدید شده‌اند، رد خون‌هایی که ناگهان روی خاک قطع می‌شوند.

 

آثار جرم و قتل  NiGHTSiDe خون به جا مانده فرد قربانی در روی زمین یک شنبه 2 شهریور ماه در ساعت 2:46 دقیقه بامداد

پلیس، به رهبری @Nigga، بارها جستجو کرده، اما هیچ نشانی پیدا نکرده.

همه انگشت اتهام را سمت او گرفته‌اند. و من… من باید بفهمم پشت این نام کاربری، چه هیولایی پنهان شده.
 

روایت NiGHTSiDe

من هیولا نیستم.
نه بیشتر از شما.
من فقط کاری را می‌کنم که بقیه جرأتش را ندارند.

بله، من می‌کشم.
آن‌ها التماس می‌کنند، گریه می‌کنند… بعضی‌ها مثل @FeLanحتی ناسزا می‌گویند تا جانشان را نجات دهند.
اما چیزی که نمی‌دانند این است که من از همان لحظه‌ای که آن‌ها را انتخاب می‌کنم، مرگشان قطعی است.

من و Teryakii یک تیم هستیم.

 

NiGHTSiDe به همراه همدستش Teryakii نزدیکی خانه قاتل سریالی

 

او سایه‌ی من است، درست مثل دود سیگار  که بعد از هر کام، پشت سر آدم رها می‌شود.
وقتی کار تمام می‌شود، اوست که ردها را می‌سوزاند، اجساد را دفن می‌کند، و خاک تازه‌ی جنگل را مثل یک ملحفه روی گناهانمان می‌کشد.

خانه‌ام در Las Venturas است.
آپارتمان کوچکی که همه فکر می‌کنند فقط یک بازیکن معتاد به Drug آنجا زندگی می‌کند.
اما اگر جرأت داشتید شبانه به جنگل‌های Flint County بیایید، صدای جیغ‌هایی را می‌شنیدید که حتی در بازی هم پژواک دارند.

من یک بار به Hazal نگاه کردم.
او خبرنگار است… کنجکاو. بیش از حد کنجکاو.
و کنجکاوی، همان چیزی است که قربانیان من را به سمت من می‌کشد.
 

عکس قاتل به همراه یکی از مقتولین در بامداد پنجشنبه 30 مرداد در ساعت 4:37 دقیقه 

روایت Hazal

امشب در دفتر کارم، وقتی داشتم پست‌های فروم را مرور می‌کردم، یک پیام خصوصی برایم آمد:

"Hazal… من تو را می‌بینم. نوبت تو هم می‌رسد. دروغ می‌گویی اگر بگویی نمی‌ترسی."

صفحه مانیتور تار شد.
برای اولین بار حس کردم این فقط یک پرونده ساده نیست.
🗓شاید من، همین حالا، اسمم دارد به لیست قربانیان اضافه می‌شود.

پایان قسمت اول:
قاتل در سایه‌هاست.
و من نمی‌دانم… او حقیقت را می‌گوید؟
یا فقط یکی از ما دروغ می‌گوید.
در ادامه ImYassin مینویسد منتظر قسمت های بعدی این داستان در همین پست باشید...!

پانوشت نویسنده

هیچ داستانی فقط داستان نیست. پشت هر روایت، یک حقیقت پنهان می‌شود.
خشونت در شهر مجازی ما چیزی‌ست که هر روز بازیکنان زیادی لمسش می‌کنند، و شاید وقت آن رسیده باشد که به جای فقط تماشا کردن، برایش راهی پیدا کنیم.
برای جلوگیری از تکرار این جنایت‌ها، باید ذهنیت‌ها تغییر کند. به زودی در بخش انتقادات و پیشنهادات طرحی با نام Mentaliti ارائه خواهم داد؛ طرحی برای محدود کردن قاتل‌های سریالی و ایجاد امنیت و تعادل بیشتر در بازی.

اگر از این روایت خوشتان آمد و مشتاق ادامه‌ی آن هستید، لطفاً واکنش خود را زیر همین پست بگذارید. 
شاید همین مشارکت شما بتواند جرقه‌ی تغییر بزرگی در سرور باشد.

 

  مطالب پنهان

@Servinex @FieDO @emirt6 @RichSpecter @Luckita @Hoosein @FaZa @Tommy @cristiano @TouRagi @Jaamshid @NightWrath @iAmiri @HosseinSiGma @AmirKiller @Joel @Legendary @MohammadSajjad @Doflamingo @Khalvat @ATALANTA @Winkie @Fajeeh @Hamidreza1234 @BlaCKWoRlD @Teryaki @IceDragoN @eXistZ @prolite

 

جالب بود 

مرسی

[ThePrince]

9 ساعت قبل، Hazal گفته است:

قسمت اول – سایه‌ها حرف می‌زنند

خبرنگاران Hazal & ImYassin


روایت Hazal

اسم من Hazal است. خبرنگار شهر لس‌سانتوس.
تا دیروز، دغدغه‌ی من خبرهای عادی بود: اعتراض رانندگان تاکسی به @ENDED، اعتصاب یدکش‌ها به رهبری @PaKaR، یا گزارش‌های آموزشی از معلم‌ها با @Fazaei.
اما همه‌چیز با یک نام تغییر کرد:
NiGHTSiDe.

NiGHTSiDe در حال استفاده از مواد مخدر Drug سه شنبه 4 شهریور ماه

چهار شکایت در فروم ثبت شد.
@Thanos، @FeLan، @BerLyn… اسم‌هایی که حالا مثل سنگ قبر روی صفحه مانیتور من نشسته‌اند.
هرکدامشان مدعی‌اند قربانی خشونت‌های او شده‌اند. فحاشی، سوءاستفاده از باگ، کشتار مکرر.

اما همه می‌دانند این فقط بخش کوچکی از حقیقت است.
شهر پر از شایعه است: اجسادی که در جنگل‌های اطراف لس‌سانتوس ناپدید شده‌اند، رد خون‌هایی که ناگهان روی خاک قطع می‌شوند.

 

آثار جرم و قتل  NiGHTSiDe خون به جا مانده فرد قربانی در روی زمین یک شنبه 2 شهریور ماه در ساعت 2:46 دقیقه بامداد

پلیس، به رهبری @Nigga، بارها جستجو کرده، اما هیچ نشانی پیدا نکرده.

همه انگشت اتهام را سمت او گرفته‌اند. و من… من باید بفهمم پشت این نام کاربری، چه هیولایی پنهان شده.
 

روایت NiGHTSiDe

من هیولا نیستم.
نه بیشتر از شما.
من فقط کاری را می‌کنم که بقیه جرأتش را ندارند.

بله، من می‌کشم.
آن‌ها التماس می‌کنند، گریه می‌کنند… بعضی‌ها مثل @FeLanحتی ناسزا می‌گویند تا جانشان را نجات دهند.
اما چیزی که نمی‌دانند این است که من از همان لحظه‌ای که آن‌ها را انتخاب می‌کنم، مرگشان قطعی است.

من و Teryakii یک تیم هستیم.

 

NiGHTSiDe به همراه همدستش Teryakii نزدیکی خانه قاتل سریالی

 

او سایه‌ی من است، درست مثل دود سیگار  که بعد از هر کام، پشت سر آدم رها می‌شود.
وقتی کار تمام می‌شود، اوست که ردها را می‌سوزاند، اجساد را دفن می‌کند، و خاک تازه‌ی جنگل را مثل یک ملحفه روی گناهانمان می‌کشد.

خانه‌ام در Las Venturas است.
آپارتمان کوچکی که همه فکر می‌کنند فقط یک بازیکن معتاد به Drug آنجا زندگی می‌کند.
اما اگر جرأت داشتید شبانه به جنگل‌های Flint County بیایید، صدای جیغ‌هایی را می‌شنیدید که حتی در بازی هم پژواک دارند.

من یک بار به Hazal نگاه کردم.
او خبرنگار است… کنجکاو. بیش از حد کنجکاو.
و کنجکاوی، همان چیزی است که قربانیان من را به سمت من می‌کشد.
 

عکس قاتل به همراه یکی از مقتولین در بامداد پنجشنبه 30 مرداد در ساعت 4:37 دقیقه 

روایت Hazal

امشب در دفتر کارم، وقتی داشتم پست‌های فروم را مرور می‌کردم، یک پیام خصوصی برایم آمد:

"Hazal… من تو را می‌بینم. نوبت تو هم می‌رسد. دروغ می‌گویی اگر بگویی نمی‌ترسی."

صفحه مانیتور تار شد.
برای اولین بار حس کردم این فقط یک پرونده ساده نیست.
🗓شاید من، همین حالا، اسمم دارد به لیست قربانیان اضافه می‌شود.

پایان قسمت اول:
قاتل در سایه‌هاست.
و من نمی‌دانم… او حقیقت را می‌گوید؟
یا فقط یکی از ما دروغ می‌گوید.
در ادامه ImYassin مینویسد منتظر قسمت های بعدی این داستان در همین پست باشید...!

پانوشت نویسنده

هیچ داستانی فقط داستان نیست. پشت هر روایت، یک حقیقت پنهان می‌شود.
خشونت در شهر مجازی ما چیزی‌ست که هر روز بازیکنان زیادی لمسش می‌کنند، و شاید وقت آن رسیده باشد که به جای فقط تماشا کردن، برایش راهی پیدا کنیم.
برای جلوگیری از تکرار این جنایت‌ها، باید ذهنیت‌ها تغییر کند. به زودی در بخش انتقادات و پیشنهادات طرحی با نام Mentaliti ارائه خواهم داد؛ طرحی برای محدود کردن قاتل‌های سریالی و ایجاد امنیت و تعادل بیشتر در بازی.

اگر از این روایت خوشتان آمد و مشتاق ادامه‌ی آن هستید، لطفاً واکنش خود را زیر همین پست بگذارید. 
شاید همین مشارکت شما بتواند جرقه‌ی تغییر بزرگی در سرور باشد.

 

  نمایش محتوا مخفی

@Servinex @FieDO @emirt6 @RichSpecter @Luckita @Hoosein @FaZa @Tommy @cristiano @TouRagi @Jaamshid @NightWrath @iAmiri @HosseinSiGma @AmirKiller @Joel @Legendary @MohammadSajjad @Doflamingo @Khalvat @ATALANTA @Winkie @Fajeeh @Hamidreza1234 @BlaCKWoRlD @Teryaki @IceDragoN @eXistZ @prolite

 

سلام و درود جالب بود آفرین

موفق و پیروز باشید.