ijoker ارسال شده در September 9, 2024 اشتراک گذاری ارسال شده در September 9, 2024 سلام. معرفی کتاب "بره ای که گرگ شد" اثر عزیز نسین کتاب خیلی قشنگیه معرفی کتاب بره ای که گرگ شد اثر عزیز نسین: گوسفندها هی می مردن و می مردن، هی کمتر و کمتر می شدن، تا اینکه جز چند تا گوسفند برای چوپونه باقی نموند، و چون از این چندتا گوسفند هم شیر کمتری، گوشت کمتری، پشم کمتری گیر چوپونه میومد، چوپونه روز به روز بیشتر از کوره در می رفت و روز به روز دیوونه تر و بی رحم تر می شد... چوپون بی رحم تازیونه خارنشونش رو دست می گرفت و سگ هاش رو کیش می داد و گوسفندهای بیچاره رو از این کوه به اون کوه، از این دره به اون دره دنبال می کرد. بین گوسفندها یه بره هم بود. چوپونه این زبون بسته رو هم می دوشید و می خواست ازش شیر بیست تا گاومیش رو در بیاره. اما مگه می شد؟... چونکه بره زبون بسته بره بود، ازش یه قطره شیر هم در نمیومد، و چوپونه، از همه بیشتر هم از دست این نیم وجب بره کوک بود... امیدوارم از خوندنش لذت ببرید نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری...
Melia ارسال شده در September 9, 2024 اشتراک گذاری ارسال شده در September 9, 2024 40 دقیقه قبل، ijoker گفته است: سلام. معرفی کتاب "بره ای که گرگ شد" اثر عزیز نسین کتاب خیلی قشنگیه معرفی کتاب بره ای که گرگ شد اثر عزیز نسین: گوسفندها هی می مردن و می مردن، هی کمتر و کمتر می شدن، تا اینکه جز چند تا گوسفند برای چوپونه باقی نموند، و چون از این چندتا گوسفند هم شیر کمتری، گوشت کمتری، پشم کمتری گیر چوپونه میومد، چوپونه روز به روز بیشتر از کوره در می رفت و روز به روز دیوونه تر و بی رحم تر می شد... چوپون بی رحم تازیونه خارنشونش رو دست می گرفت و سگ هاش رو کیش می داد و گوسفندهای بیچاره رو از این کوه به اون کوه، از این دره به اون دره دنبال می کرد. بین گوسفندها یه بره هم بود. چوپونه این زبون بسته رو هم می دوشید و می خواست ازش شیر بیست تا گاومیش رو در بیاره. اما مگه می شد؟... چونکه بره زبون بسته بره بود، ازش یه قطره شیر هم در نمیومد، و چوپونه، از همه بیشتر هم از دست این نیم وجب بره کوک بود... امیدوارم از خوندنش لذت ببرید نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری...
MamadSaleh ارسال شده در September 9, 2024 اشتراک گذاری ارسال شده در September 9, 2024 چند وقت نبودی کتاب میخوندی؟ نقل قول ツ لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری...
ijoker ارسال شده در September 9, 2024 سازنده اشتراک گذاری ارسال شده در September 9, 2024 2 ساعت قبل، Hack گفته است: چند وقت نبودی کتاب میخوندی؟ نه اینا رو قبلا خوندم یه سری رو هم تیکه ای خوندم فرستادم 2 ساعت قبل، Hack گفته است: چند وقت نبودی کتاب میخوندی؟ امداد و نجات نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری...
Teivel ارسال شده در December 23, 2024 اشتراک گذاری ارسال شده در December 23, 2024 جالبه کتابش نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری...
SinisteR ارسال شده در December 23, 2024 اشتراک گذاری ارسال شده در December 23, 2024 بد نیست نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری...
Ahuramazda ارسال شده در January 10 اشتراک گذاری ارسال شده در January 10 جالب و سرگرم کننده نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری...
ijoker ارسال شده در February 12 سازنده اشتراک گذاری ارسال شده در February 12 سلام، عزیز نسین کتاب های زیبا دیگه ایی هم دارد، سعی کنید لااقل هر دو ماه یک کتاب بخونید! نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری...
MaKOS ارسال شده در February 12 اشتراک گذاری ارسال شده در February 12 در ۱۴۰۳/۶/۱۹ در 16:39، ijoker گفته است: سلام. معرفی کتاب "بره ای که گرگ شد" اثر عزیز نسین کتاب خیلی قشنگیه معرفی کتاب بره ای که گرگ شد اثر عزیز نسین: گوسفندها هی می مردن و می مردن، هی کمتر و کمتر می شدن، تا اینکه جز چند تا گوسفند برای چوپونه باقی نموند، و چون از این چندتا گوسفند هم شیر کمتری، گوشت کمتری، پشم کمتری گیر چوپونه میومد، چوپونه روز به روز بیشتر از کوره در می رفت و روز به روز دیوونه تر و بی رحم تر می شد... چوپون بی رحم تازیونه خارنشونش رو دست می گرفت و سگ هاش رو کیش می داد و گوسفندهای بیچاره رو از این کوه به اون کوه، از این دره به اون دره دنبال می کرد. بین گوسفندها یه بره هم بود. چوپونه این زبون بسته رو هم می دوشید و می خواست ازش شیر بیست تا گاومیش رو در بیاره. اما مگه می شد؟... چونکه بره زبون بسته بره بود، ازش یه قطره شیر هم در نمیومد، و چوپونه، از همه بیشتر هم از دست این نیم وجب بره کوک بود... امیدوارم از خوندنش لذت ببرید ممنون بابت معرفی کتاب... نقل قول My acc: {RH} گَهی گریان گَهی خَندان،گَهی چون اَبر سَرگَر دان گَهی عاقِلتَر اَز عاقِل،گَهی نادانتَر اَز نادان لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری...
Agha ارسال شده در February 24 اشتراک گذاری ارسال شده در February 24 سلام زیبا بود قبلا خونده بودمش عالیه نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری...
ارسالهای توصیه شده
به گفتگو بپیوندید
هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید.
توجه: strong> مطلب ارسالی شما پس از تایید مدیریت برای همه قابل رویت خواهد بود.