Destroyer ارسال شده در May 23 سازنده اشتراک گذاری ارسال شده در May 23 43 دقیقه قبل، Jaden گفته است: عالی بود سلام فدای داشم نقل قول Number One Family You can understand the sadness of the night from the look of the morning لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری...
ThunderStorm ارسال شده در May 23 اشتراک گذاری ارسال شده در May 23 عالی بود ایول نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری...
TheCaptain ارسال شده در May 23 اشتراک گذاری ارسال شده در May 23 خفن بود نقل قول Если я расстроюсь, я расстрою тебя WK For Ever لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری...
Destroyer ارسال شده در May 23 سازنده اشتراک گذاری ارسال شده در May 23 2 ساعت قبل، CalVinKleiN گفته است: عالی بود ایول ۱ ساعت قبل، Tsunami گفته است: خفن بود مرسی عزیزان نقل قول Number One Family You can understand the sadness of the night from the look of the morning لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری...
Asllan ارسال شده در May 24 اشتراک گذاری ارسال شده در May 24 عالی 1 نقل قول Be the one that nobody thought you could be لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری...
ShiFtE ارسال شده در June 1 اشتراک گذاری ارسال شده در June 1 در ۱۴۰۲/۱۲/۲۰ در 18:53، Destroyer گفته است: سلام دوستان عزیز، امروز خواهیم پرداخت به افشای پشت پرده یک ادمین که قاتل اموزش دیده هست و کسی خبر نداره و اموره مخفیانه رو انجام میده! بسیار تشکر میکنم از @Luigi عزیز که اگه نبود، نمی تونستم این مجله رو درست کنم، بریم سراغ داستان. اَدمینِ قاتل داستان از جایی شروع میشه که شب بعد از شیفت کاریم در CNN اومدم پمپ بنزین شهر Las Venturas تا بنزین بزنم. در حین زدن بنزین اتفاقی ادمین Luigi رو دیدم که داشت بنزین میزد، میخاستم بهش سلام کنم که یکدفه منصرف شدم و چیزی منو به شک برد. ادمین این وقت شب اونم با یه وانت غرازه؟ اونم در حال زدن بنزین سوپر به این لگن؟ ازونجا که توی شغل خبرنگاری دنبال داستان میگردیم منم افتادم دنبالش تا ببینم داستان چیه. اما نمیدونستم که دارم چه راه بدی رو دنبال میکنم. و اونو تا نواحی Las Brujas تعقیب کردم. اون ماشینو نگه داشت منم رامو کشیدم سمت پشت تپه تا مخفی بشم. حتی هنوزم بنظر همچیز طبیعی میومد. پیاده شد دورشو یه نگاه انداخت. یکم جلوتر رفتم که ... با این صحنه هولناک مواجه شدم! کمی جلوتر رفتم که یهو پام به یه علف خورد و صداش در اومد و متاسفانه لویجی منو دید! اسلحه شو گرفت سمتم و داد زد: منو تعقیب میکردی؟ دستمو بست و تحدیدم کرد که جیکم در نیاد! و با اردنگی پرتم کرد تو ماشین. چشمامو بست و با یک حرکت نینجایی گازشو گرفت. تحدیدم کرد سریع پیاده بشم! منو به سمت کلبه برد و با یه ضربه پرتم کرد زمین. لویجی: منو تعقیب میکردی گوگولی مگولی؟ من بیس تای تورو حریفم! بعد از کلی التماس اون گفت که به برای افراد رنک بالا کار میکنه و چاره ای نداره جز کشتنم. اینجا یه جرغه ذهنم خورد و همچیز واسم روشن شد و یاد یک عکس قدیمی افتادم که چندین ماه پیش پخش شده بود و درباره شایعات رفتن پنهانی این ادمین به خونه Kamyab بود افتادم اون اضافه کرد که منو کامیاب به خاطره سر یه زیر بودنم و بی حاشیه بودنم مامور کرده تا کسایی که زیاد ریپورت میدن و کلاه برداری میکننو بکشم و کسیم بهم شک نمیکرد. سر انجام یه تیر توی مغزم خالی کرد! و بالای سر جنازم دعای حمد و سوره و فاتحه خوند. خب دوستان ممنون از اینکه وقت گذاشتین و این مجله رو که اولین مجله من بود، خوندین. با تشکر! فقط اون دعای حمد و سوره نقل قول وقتی ارزش ها عوض میشوند عوضی ها با ارزش میشوند! My Account لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری...
CrueL ارسال شده در July 31 اشتراک گذاری ارسال شده در July 31 در ۱۴۰۲/۱۲/۲۰ در 18:53، Destroyer گفته است: سلام دوستان عزیز، امروز خواهیم پرداخت به افشای پشت پرده یک ادمین که قاتل اموزش دیده هست و کسی خبر نداره و اموره مخفیانه رو انجام میده! بسیار تشکر میکنم از @Luigi عزیز که اگه نبود، نمی تونستم این مجله رو درست کنم، بریم سراغ داستان. اَدمینِ قاتل داستان از جایی شروع میشه که شب بعد از شیفت کاریم در CNN اومدم پمپ بنزین شهر Las Venturas تا بنزین بزنم. در حین زدن بنزین اتفاقی ادمین Luigi رو دیدم که داشت بنزین میزد، میخاستم بهش سلام کنم که یکدفه منصرف شدم و چیزی منو به شک برد. ادمین این وقت شب اونم با یه وانت غرازه؟ اونم در حال زدن بنزین سوپر به این لگن؟ ازونجا که توی شغل خبرنگاری دنبال داستان میگردیم منم افتادم دنبالش تا ببینم داستان چیه. اما نمیدونستم که دارم چه راه بدی رو دنبال میکنم. و اونو تا نواحی Las Brujas تعقیب کردم. اون ماشینو نگه داشت منم رامو کشیدم سمت پشت تپه تا مخفی بشم. حتی هنوزم بنظر همچیز طبیعی میومد. پیاده شد دورشو یه نگاه انداخت. یکم جلوتر رفتم که ... با این صحنه هولناک مواجه شدم! کمی جلوتر رفتم که یهو پام به یه علف خورد و صداش در اومد و متاسفانه لویجی منو دید! اسلحه شو گرفت سمتم و داد زد: منو تعقیب میکردی؟ دستمو بست و تحدیدم کرد که جیکم در نیاد! و با اردنگی پرتم کرد تو ماشین. چشمامو بست و با یک حرکت نینجایی گازشو گرفت. تحدیدم کرد سریع پیاده بشم! منو به سمت کلبه برد و با یه ضربه پرتم کرد زمین. لویجی: منو تعقیب میکردی گوگولی مگولی؟ من بیس تای تورو حریفم! بعد از کلی التماس اون گفت که به برای افراد رنک بالا کار میکنه و چاره ای نداره جز کشتنم. اینجا یه جرغه ذهنم خورد و همچیز واسم روشن شد و یاد یک عکس قدیمی افتادم که چندین ماه پیش پخش شده بود و درباره شایعات رفتن پنهانی این ادمین به خونه Kamyab بود افتادم اون اضافه کرد که منو کامیاب به خاطره سر یه زیر بودنم و بی حاشیه بودنم مامور کرده تا کسایی که زیاد ریپورت میدن و کلاه برداری میکننو بکشم و کسیم بهم شک نمیکرد. سر انجام یه تیر توی مغزم خالی کرد! و بالای سر جنازم دعای حمد و سوره و فاتحه خوند. خب دوستان ممنون از اینکه وقت گذاشتین و این مجله رو که اولین مجله من بود، خوندین. با تشکر! جالب بود نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری...
mmdtaj ارسال شده در August 24 اشتراک گذاری ارسال شده در August 24 Good Ending نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری...
LOPY ارسال شده در November 22 اشتراک گذاری ارسال شده در November 22 میدونستم قاتله نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری...
JeadeN ارسال شده در November 29 اشتراک گذاری ارسال شده در November 29 خیلی باحال بود دس خوش نقل قول Nᴜᴍʙᴇʀ Oɴᴇ Fᴀᴍɪʟʏ لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری...
Entezar ارسال شده در December 1 اشتراک گذاری ارسال شده در December 1 خیلی هم عالی نقل قول 𝑀𝓎 𝒶𝒸𝒸𝑜𝓊𝓃𝓉 انسان یک تیکه کاغذ بی ارزش رو به پول تبدیل کرد ولی ببین همون پول آدما رو به چی تبدیل کرد یک هیولا! لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری...
Destroyer ارسال شده در December 2 سازنده اشتراک گذاری ارسال شده در December 2 @Luigi ای قاتل بی ادب، ۹ ماه چه سریع گذشت نقل قول Number One Family You can understand the sadness of the night from the look of the morning لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری...
Luigi ارسال شده در December 2 اشتراک گذاری ارسال شده در December 2 @Destroyer ادمین قاتل اخرین کانترکتش خودشه نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری...
Destroyer ارسال شده در December 3 سازنده اشتراک گذاری ارسال شده در December 3 15 ساعت قبل، Luigi گفته است: @Destroyer ادمین قاتل اخرین کانترکتش خودشه قبلش منم نقل قول Number One Family You can understand the sadness of the night from the look of the morning لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری...
ijoker ارسال شده در December 4 اشتراک گذاری ارسال شده در December 4 ممد چون تو نوشتی، چرت ترین مجله خبرنگاران تاریخ آرساکیاست. خسته نباشید. نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری...
jansuz ارسال شده در December 4 اشتراک گذاری ارسال شده در December 4 درود و وقت بخیر عالی بود توی قسمت بعد اگر خواستی همکاری کنیم داستانی اضافه کنیم که ادمین لویجی لو رفته من میرم بالا سرش موفق باشی همیشه نقل قول • Son of The King of Kings • • King of The World • • Cyrus The Great • . . لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری...
Destroyer ارسال شده در December 4 سازنده اشتراک گذاری ارسال شده در December 4 21 دقیقه قبل، ijoker گفته است: ممد چون تو نوشتی، چرت ترین مجله خبرنگاران تاریخ آرساکیاست. خسته نباشید. قربونت دادا، تو هرنظری بدی در کل عشق منی 17 دقیقه قبل، jansuz گفته است: درود و وقت بخیر عالی بود توی قسمت بعد اگر خواستی همکاری کنیم داستانی اضافه کنیم که ادمین لویجی لو رفته من میرم بالا سرش موفق باشی همیشه درود دیگه متاسفانه در اقلیت حضور ندارم، همچنین @Luigi هم دیگه ادمین نیست و از قاتل بودن دست برداشته، در کل اگه بعداً اومدم ایشالا همکاری میکنیم نقل قول Number One Family You can understand the sadness of the night from the look of the morning لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری...
ijoker ارسال شده در December 4 اشتراک گذاری ارسال شده در December 4 آخ سید، ما رو شرمنده نکن دیگه. نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری...
Destroyer ارسال شده در December 4 سازنده اشتراک گذاری ارسال شده در December 4 (ویرایش شده) 3 دقیقه قبل، ijoker گفته است: آخ سید، ما رو شرمنده نکن دیگه. شرمنده دشمنت و دشمن سرزمینت حاجی ویرایش شده December 4 توسط Destroyer نقل قول Number One Family You can understand the sadness of the night from the look of the morning لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری...
Feo ارسال شده در December 5 اشتراک گذاری ارسال شده در December 5 عالی نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری...
ijoker ارسال شده در December 5 اشتراک گذاری ارسال شده در December 5 در ۱۴۰۳/۹/۱۴ در 20:57، Destroyer گفته است: شرمنده دشمنت و دشمن سرزمینت حاجی شرمنده دشمنم یعنی خودت نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری...
Destroyer ارسال شده در شنبه در 17:38 سازنده اشتراک گذاری ارسال شده در شنبه در 17:38 در ۱۴۰۳/۹/۱۵ در 23:47، ijoker گفته است: شرمنده دشمنم یعنی خودت ای دلقک نقل قول Number One Family You can understand the sadness of the night from the look of the morning لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری...
ThunderStorm ارسال شده در شنبه در 17:59 اشتراک گذاری ارسال شده در شنبه در 17:59 (ویرایش شده) داداشم بابک مجله بسیار جالبی بود خسته نباشی ممدجون ویرایش شده شنبه در 18:00 توسط ThunderStorm . نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری...
Destroyer ارسال شده در شنبه در 18:00 سازنده اشتراک گذاری ارسال شده در شنبه در 18:00 هم اکنون، ThunderStorm گفته است: داداشم بابک مجله بسیار جالبی بود خسته نباشی ممدجون قربونت برم خوشگل پسر 1 نقل قول Number One Family You can understand the sadness of the night from the look of the morning لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری...
DeJixo ارسال شده در 1 ساعت قبل اشتراک گذاری ارسال شده در 1 ساعت قبل درود گل کاشتی پسر عالی بود. نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری...
ارسالهای توصیه شده
به گفتگو بپیوندید
هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید.
توجه: strong> مطلب ارسالی شما پس از تایید مدیریت برای همه قابل رویت خواهد بود.