رفتن به مطلب
مرورگر پیشنهادی آرساکیا گیم مرورگر های تحت موتور کرومیوم می‌باشد، برای دانلود روی مرورگر انتخابی خود کلیک کنید
Google Chrome Microsoft Edge Ungoogled Chromium Brave Opera GX Opera

The Last of Us


DeaTShoT

ارسال‌های توصیه شده


                                                                                                  3581920_mid.jpg



خبر خوب برای طرفداران بازی
اولین قسمت سریال مورد انتظار «The Last of Us» نمایان‌گر این است که سازندگان «آخرین بازمانده از ما» بر اساس بازی فوق‌العاده استودیو ناتی‌داگ خوشبختانه شکست نخوردند؛ در واقع این اپیزود گویای یک اقتباس خوب از صنعت بازی به سینما یا در این اثر به یک سریال تلویزیونی است.
photo_%DB%B2%DB%B0%DB%B2%DB%B3-%DB%B0%DB  

سال‌ها پیش «ویلیام هگنباتوم» و رابرت دووراک که به دنبال خلق سرگرمی بودند، اولین بازی ویدیویی را در سال 1958 میلادی ساختند. بازی «تنیس برای دو نفر» بیش از هر چیز یک اثر پیش پا افتاده بود که برای سرگرمی بیهوده و گذراندن وقت ایجاد شده بود. اما با گذشت زمان، بازی‌های ویدیویی به‌عنوان یک رسانه مراحل متعددی را طی کردند و به تدریج تکامل یافتند تا جایی که به بخشی ضروری از فرهنگ جهانی و شکلی از هنر تعاملی مدرن تبدیل شدند. امروز پیچیدگی آن‌ها و سهولتی که می‌توانند ما را به جهان‌های تخیلی بکشانند، عامل تجربه‌ای منحصربه‌فرد است که در آن ما از پالت رنگارنگی از متنوع‌ترین احساسات عبور می‌کنیم.

با این تفاسیر، همه اینها و کمی بیشتر را می‌توان در نمونه بازی معروف «The Last of Us» محصول سال 2013 مشاهده کرد. این بازی از زمان انتشار خود باعث خوشحالی و شگفتی منتقدان و میلیون‌ها بازیکن در سراسر جهان شده است و به درستی می‌توان ادعا کرد که یکی از بهترین بازی‌های دهه اخیر است. با وجود این، تصمیم شرکت تلویزیونی HBO برای اجرای یک اقتباس لایو اکشن از بازی ویدیویی به همین نام، با شک و تردید قابل توجهی از سوی اکثر طرفداران مواجه شد.

علت این شک و تردید گذشته سیاه اقتباس‌های سینمایی از روی بازی‌ها بود. این یعنی، تلاش‌های قبلی برای اقتباس از بازی‌های ویدیویی مختلف در پرده بزرگ سینما در بهترین حالت منجر به دستاوردهای متوسطی شد که به سرعت در معرض فراموشی سینمایی و عمومی قرار گرفتند. اما با قضاوت آن چه در قسمت اول این سریال شاهد آن بودیم، به نظر می‌رسد که این نفرین تاسف بار سرانجام شکسته شده است. نکته مثبت این اپیزود آن است که از همان ابتدا، The Last of Us به عنوان یک راهنمای با کیفیت عمل می‌کند که نه تنها بیننده را به طور کامل در سفر تاریک و بی رحمانه بشریت به گِل نشسته راهنمایی می‌کند، بلکه به او نشان می‌دهد که چگونه از تاریکی به سمت نور خارج شود.
photo_%DB%B2%DB%B0%DB%B2%DB%B3-%DB%B0%DB

 

قسمت اول The Last of Us وظیفه جهان سازی و سفره آرایی زیادی دارد. سریال باید شخصیت‌های خود، به ویژه جوئل (پدرو پاسکال) را معرفی کند و باید قوانین خاصی را در این منظره جهنمی پسا آخرالزمانی ایجاد کند. نتیجه این عمل چشمگیر و کارآمد است. واضح است که کریگ مازین و نیل دراکمن قوانین این ژانر را درک می‌کنند، و واضح است که HBO مبلغ قابل توجهی را برای تولید سریال سرمایه گذاری کرده است. این یک زمین بازی تمیز برای نمایش دنیایی مخوف است.

مطمئناً، اپیزود اول با عنوان «وقتی در تاریکی گم شدی» فهرستی از کلیشه‌های فیلم زامبی را در بر می‌گیرد. در واقع سازندگان این اثر به خوبی می‌دانند که باید زیرساخت‌های مشخصی برای داستانی که می‌خواهند تعریف کنند، ساخته شود. بنابراین، اپیزود اول 80 دقیقه‌ای با آرامش صحنه‌های آشنای فروپاشی اجتماعی، ناآرامی‌های شهری، و هرج‌ومرج وحشتناک را طی می‌کند.

بیشتر داستان این سریال در سال 2023 اتفاق می‌افتد، دقیقاً 20 سال پس از شیوع یک عفونت مرگبار که تقریباً تمدن بشری را نابود کرد. هاگ‌های قارچی مرگبار مسئول یک عفونت هیولایی هستند که افراد را به موجوداتی تشنه به خون و زامبی مانند تبدیل می‌کند که تنها وظیفه آنها گسترش بیشتر یک عفونت است. در قسمت اول، بیننده به همان ابتدای آلودگی یعنی در سال 2003 باز می‌گردد، زمانی که با یکی از شخصیت‌های اصلی آشنا می‌شود.
photo_%DB%B2%DB%B0%DB%B2%DB%B3-%DB%B0%DB

 

جوئل میلر (پدرو پاسکال) یک کارگر ساختمانی و پدری مجرد است که سعی دارد زندگی مناسبی را برای خود و دخترش فراهم کند. اما ریتم معمول زندگی آنها توسط یک بیماری همه‌گیر که باعث فروپاشی کامل همه شهر می‌شود، همه چیز را دچار یک چالش ناگهانی می‌کند. با گذشت زمان، جوئل به زودی متوجه می‌شود که یک جنون مرموز تمام شهر را فرا گرفته است؛ و اینجاست که او وحشت کرده و سعی می‌کند به کمک برادرش تامی (گابریل لونا) دختر جوانش سارا (نیکو پارکر) را به هر قیمتی به مکانی امن ببرد. اگرچه این دو برادر توانا بودند، اما نمی‌توانستند تصور کنند که این عفونت چقدر قدرتمند است و اگر می‌خواستند زنده بمانند باید چه هزینه وحشتناکی بپردازند.

اما پس از یک مقدمه بسیار پرتنش و تماشایی، داستان سریال به زمان حال یعنی سال 2023 باز می‌گردد؛ در دل این سال جامعه‌ای که ما می‌شناسیم دیگر وجود ندارد و درصد کمی از بشریت که موفق به جلوگیری از ابتلا به این بیماری شدند، بیشتر در استحکامات انبوه پناه گرفتند، قرنطینه‌هایی که در آن یک رژیم نظامی سختگیرانه حاکم است. جوئل و شریک زندگی اش تس (آنا تورو) قاچاقچیانی هستند که به روش‌های مختلف سعی می‌کنند لوازم گران‌بهایی را که برای بقای خود لازم است به دست آورند. در این میان زندگی سخت در قرنطینه به دلیل درگیری‌های مسلحانه بین ارتش حاکم و یک جنبش مقاومت چریکی دشوارتر شده است.

به دلیل شرایط جنگی، رهبر فایرفلای به نام مارلین (مرل دندریج) مجبور می‌شود به جوئل و تس یک وظیفه ارزشمند محول کند: بردن یک دختر کم سن و سال به نام الی (بلا رمزی) به دفتر مرکزی فایرفلای در آن سوی کشور آمریکا. سفر آنها هر چیزی جز یک ماجرای ایمن خواهد بود و در راه رسیدن به مقصد، جوئل و الی با دنیایی بی رحم روبرو می‌شوند که در آن خطر نه تنها توسط هیولاهای آلوده، بلکه توسط شر پنهان شده در افراد معدودی که جان سالم به در برده‌اند نیز به همراه خواهد داشت.

این درام ترسناک نه قسمتی توسط نیل دراکمن و کریگ مازین نوشته شده است. دراکمن یکی از نیروهای خلاق اصلی در ایجاد بازی ویدیویی اصلی بود، در حالی که مازین برای عموم مردم از طریق مینی سریال فوق‌العاده و پر جایزه «چرنوبیل» شناخته شده است. بنابراین، اگر بخواهیم این سریال را با اولین قسمت زیره تیغ تیز نقد ببریم، باید گفت با تماشای این اپیزود 80 دقیقه‌ای، تیم دو نفره دراکمن و مازین واقعاً کار خوبی در خلق یک جهان پساآخرالزمانی کردند و همزمان یک اثر پر تنش، وحشتناک و به طرز عجیبی زیبا خلق کر‌ده‌اند.

جوئل میلر (پدرو پاسکال) یک کارگر ساختمانی و پدری مجرد است که سعی دارد زندگی مناسبی را برای خود و دخترش فراهم کند. اما ریتم معمول زندگی آنها توسط یک بیماری همه‌گیر که باعث فروپاشی کامل همه شهر می‌شود، همه چیز را دچار یک چالش ناگهانی می‌کند. با گذشت زمان، جوئل به زودی متوجه می‌شود که یک جنون مرموز تمام شهر را فرا گرفته است؛ و اینجاست که او وحشت کرده و سعی می‌کند به کمک برادرش تامی (گابریل لونا) دختر جوانش سارا (نیکو پارکر) را به هر قیمتی به مکانی امن ببرد. اگرچه این دو برادر توانا بودند، اما نمی‌توانستند تصور کنند که این عفونت چقدر قدرتمند است و اگر می‌خواستند زنده بمانند باید چه هزینه وحشتناکی بپردازند.

اما پس از یک مقدمه بسیار پرتنش و تماشایی، داستان سریال به زمان حال یعنی سال 2023 باز می‌گردد؛ در دل این سال جامعه‌ای که ما می‌شناسیم دیگر وجود ندارد و درصد کمی از بشریت که موفق به جلوگیری از ابتلا به این بیماری شدند، بیشتر در استحکامات انبوه پناه گرفتند، قرنطینه‌هایی که در آن یک رژیم نظامی سختگیرانه حاکم است. جوئل و شریک زندگی اش تس (آنا تورو) قاچاقچیانی هستند که به روش‌های مختلف سعی می‌کنند لوازم گران‌بهایی را که برای بقای خود لازم است به دست آورند. در این میان زندگی سخت در قرنطینه به دلیل درگیری‌های مسلحانه بین ارتش حاکم و یک جنبش مقاومت چریکی دشوارتر شده است.

به دلیل شرایط جنگی، رهبر فایرفلای به نام مارلین (مرل دندریج) مجبور می‌شود به جوئل و تس یک وظیفه ارزشمند محول کند: بردن یک دختر کم سن و سال به نام الی (بلا رمزی) به دفتر مرکزی فایرفلای در آن سوی کشور آمریکا. سفر آنها هر چیزی جز یک ماجرای ایمن خواهد بود و در راه رسیدن به مقصد، جوئل و الی با دنیایی بی رحم روبرو می‌شوند که در آن خطر نه تنها توسط هیولاهای آلوده، بلکه توسط شر پنهان شده در افراد معدودی که جان سالم به در برده‌اند نیز به همراه خواهد داشت.

این درام ترسناک نه قسمتی توسط نیل دراکمن و کریگ مازین نوشته شده است. دراکمن یکی از نیروهای خلاق اصلی در ایجاد بازی ویدیویی اصلی بود، در حالی که مازین برای عموم مردم از طریق مینی سریال فوق‌العاده و پر جایزه «چرنوبیل» شناخته شده است. بنابراین، اگر بخواهیم این سریال را با اولین قسمت زیره تیغ تیز نقد ببریم، باید گفت با تماشای این اپیزود 80 دقیقه‌ای، تیم دو نفره دراکمن و مازین واقعاً کار خوبی در خلق یک جهان پساآخرالزمانی کردند و همزمان یک اثر پر تنش، وحشتناک و به طرز عجیبی زیبا خلق کر‌ده‌اند.
last-2-1024x683.jpg 
 

فراموش نکنید فیلم‌های زامبی یا سریال‌های با موضوع ویروس قارچی دوام می‌آورند زیرا بازی با قراردادهای این ژانر سرگرم‌کننده است: احساس ترس و ناراحتی فزاینده، نماهایی از جمعیت وحشت زده که در فضاهای آشنا می‌دوند، حتی تصاویر هواپیماهایی که از آسمان سقوط می‌کنند. همه این موارد در اپیزود اول این سریال کنار هم چیده شده است.

شروع سریال و نمایش اولین نشانه‌های آلودگی و اولین تصاویر از انسان‌های زامبی شده واقعا وحشتناک است و فرار ناامیدانه قهرمانان اصلی در میانه وحشت عمومی با باورپذیری جذابی به تصویر کشیده شده است که در برخی لحظات شبیه به تصاویر واقعی وحشتناک می‌شود. نمایش سه خط زمانی متفاوت با وجود مدت زمان غیر معمول یک ساعت و نیم، در اولین اپیزود سریال The Last of Us هرگز ذره‌ای از توجه شخصی من را از دست نداد. در کل اپیزود حتی یک فریم اضافی وجود ندارد و شایان ذکر است که کادربندی زیبا در برخی لحظات کپی برابر اصل کامل برخی صحنه‌ها از قالب خود بازی است که مطمئناً مورد توجه کسانی قرار خواهد گرفت که آن را بازی کرده‌اند.

لازم به ذکر است که بخشی از موسیقی استادانه سریال، درست مانند بازی ویدیویی، دوباره توسط آهنگساز برنده اسکار گوستاوو سانتائولایا (برنده اسکار برای فیلم کوهستان بروکبک) تولید شده است؛ که این نیز یکی از نکات مثبت اپیزود اول سریال است. اما جدا از نکات فنی عالی و البته شخصیت‌سازی بسیار تماشایی، بازیگران نیز از تیم عالی پشت دوربین عقب نیستند، که پدرو پاسکال و بلا رمزی را می‌توان با وجدان آرام از بین آنها جدا کرد. تماشاگران اولین بار توانستند بازی عالی پدرو پاسکال محبوب را در سریال مندلورین و فیلم زن شگفت‌انگیز تماشا کنند، در حالی که بلا رمزی هنوز بیشتر به خاطر بازی در سریال پرطرفدار Game of Thrones شناخته می‌شود.
the-last-of-us-tv-show-official-trailer- 

هر دوی آنها با بازی خود در اولین اپیزود سریال، نه تنها مهارت‌های بازیگری خود را نشان دادند، بلکه شیمی عالی و درک عمیق تری از نقش‌های پیچیده خود را نیز به نمایش گذاشتند. جهانی که از طریق چشمان آنها دیده می‌شود برای بیننده غیرقابل انکار ترسناک و هولناک و در عین حال بسیار آشنا خواهد بود. اما اگرچه این احتمال وجود دارد که این سریال دارایی‌های زیادی از منظر نکات داستانی و احساسی داشته باشد، ولی یکی از بزرگترین آنها قطعاً در جهانی بودن آن و پیامی است که سعی دارد منتقل کند. وحشت و تجربه‌هایی که جوئل و الی از سر می‌گذرانند در واقع بازتابی از زخم‌ها و ترس‌های عمیق ما هستند.

برای مثال: چندی پیش، جهان کرونایی به ما نشان داد که یک بیماری همه گیر تا چه حد می‌تواند جامعه را تغییر دهد و هر بخشی از زندگی و حیات ما را مختل کند، حتی تا حدی که زندگی ما را به خطر جدی بیندازد. فراموش نکنید انسان‌ها در پیچیدگی بی‌پایان خود قادر به خودخواهی و کینه توزی باورنکردنی در لحظات رنج یا ترس هستند؛ و تنها برای برانگیختن شفقت و همدلی در لحظه‌ای کاملاً غیرمنتظره دست به کاری که نباید می‌زنند.


photo_%DB%B2%DB%B0%DB%B2%DB%B3-%DB%B0%DB

اکنون سریال «آخرین بازمانده از ما» به نظر روی موج همین ایده سوار است. همه اینها The Last of Us را در قالب یک بازی ویدیویی زینت داده است، و همین شانس وجود دارد که HBO بتواند همان را در اقتباس خود از بازی ارائه دهد. این سریال داستانی درباره ماهیت تمدن است. به طور خاص، این داستان در مورد پیوندهایی است که بین مردم شکل می‌گیرد، شبکه‌ها و ارتباطاتی که در خدمت ساختارهای بزرگتر ایجاد می‌شوند: واحد خانواده، دولت، روابط. این مجموعه‌ای نسبتاً جهانی از موضوعات است، اما به نظر آنها قانع‌کننده هستند.

صرف نظر از اینکه این بازی ویدیویی را بازی کرده‌اید یا برای اولین بار است که در مورد آن می‌شنوید، The Last Of Us شایسته توجه شماست. شناخت یا عدم شناخت شما از اثر اصلی به هیچ وجه بر لذت بردن شما از این سریال به مدیریت شبکه HBO تأثیر نمی‌گذارد. سریال The Last of Us داستانی است که شاید قبلا میلیون‌ها بار آن را دیده‌اید. داستانی که ما را در یک سقوط آزاد، در شکوه کامل هرج و مرج و خودخواهی فرو می‌برد، و سپس تلاش ما برای غلبه و برخاستن از آن را به بهترین شکل توصیف می‌کند.

photo_%DB%B2%DB%B0%DB%B2%DB%B3-%DB%B0%DB

در نتیجه باید گفت: اولین اپیزود سریال The Last Of Us چیزی بیش از ارائه یک چیدمان عالی برای شروع این مجموعه است. این قسمت اولین نشانه‌ها از رابطه فوق‌العاده جوئل و الی را به ما می‌دهد. این رابطه ستون فقرات بازی‌ها است و در اینجا برای سریال نیز تفاوتی ندارد. همه به الی علاقه مند هستند (به دلایلی که بعداً متوجه می‌شوید)، و جوئل باید او را در قلمرو خطرناکی که پر از زامبی‌ها و انسان‌های خطرناک است، همچون شبانی که گله گوسفند را همراهی و هدایت می‌کند، چوپانی کند.

نکته اینجاست که مانند سریال The Walking Dead، انسان‌ها ممکن است خطرناک‌تر از هر چیز دیگری باشند. این رویکرد، این داستان و از اساس بازی با چنین ژانری جدید یا رادیکال نیست؛ با این حال، این یک زاویه مؤثر و هوشمندانه در منطقی است که زیربنای این شکل از داستان‌ها است.

در مورد آنچه در آینده به نمایش گذاشته می‌شود، تنظیمات کافی برای افرادی که هرگز این بازی‌ها را بازی نکرده‌اند وجود دارد تا از The Last Of Us لذت ببرند. با این حال، برای لذت بردن از این سریال یا قسمت اول آن، نیازی به بازی کردن ندارید. کریگ مازین و نیل دراکمن، به عنوان سازندگان این اثر، به روندی که سطحی جدیدی از خلاقیت را به یک سریال پسا آخرالزمانی می‌افزاید، انسانیت می‌بخشند. در نتیجه از همان ابتدا، The Last Of Us یک گام بزرگ و رو به جلو برای تلویزیون و این ژانر است.


نمره:
IMDB: 9.2
Site Rate HBO: 9.4

ویرایش شده توسط DeaTShoT

                                             
                                     ?
        ?ArAsh.png?       
                                     
Multi Account        
          
?[DeaDShoT.png]?
           سرم تو لاکه ولی بیاد بیرون دهن خیلیا به فاکه....×                                                      
                                                                                                                                                                                                            ?                       
                                                                                                                                               
Pishro              ↻  ㅤㅤㅤ❚❚ㅤ ㅤ                

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

  • 1 ماه بعد...
در در ۱۴۰۱/۱۱/۲۴ در 03:08، DeaTShoT گفته است:


                                                                                                  3581920_mid.jpg



خبر خوب برای طرفداران بازی
اولین قسمت سریال مورد انتظار «The Last of Us» نمایان‌گر این است که سازندگان «آخرین بازمانده از ما» بر اساس بازی فوق‌العاده استودیو ناتی‌داگ خوشبختانه شکست نخوردند؛ در واقع این اپیزود گویای یک اقتباس خوب از صنعت بازی به سینما یا در این اثر به یک سریال تلویزیونی است.
photo_%DB%B2%DB%B0%DB%B2%DB%B3-%DB%B0%DB  

سال‌ها پیش «ویلیام هگنباتوم» و رابرت دووراک که به دنبال خلق سرگرمی بودند، اولین بازی ویدیویی را در سال 1958 میلادی ساختند. بازی «تنیس برای دو نفر» بیش از هر چیز یک اثر پیش پا افتاده بود که برای سرگرمی بیهوده و گذراندن وقت ایجاد شده بود. اما با گذشت زمان، بازی‌های ویدیویی به‌عنوان یک رسانه مراحل متعددی را طی کردند و به تدریج تکامل یافتند تا جایی که به بخشی ضروری از فرهنگ جهانی و شکلی از هنر تعاملی مدرن تبدیل شدند. امروز پیچیدگی آن‌ها و سهولتی که می‌توانند ما را به جهان‌های تخیلی بکشانند، عامل تجربه‌ای منحصربه‌فرد است که در آن ما از پالت رنگارنگی از متنوع‌ترین احساسات عبور می‌کنیم.

با این تفاسیر، همه اینها و کمی بیشتر را می‌توان در نمونه بازی معروف «The Last of Us» محصول سال 2013 مشاهده کرد. این بازی از زمان انتشار خود باعث خوشحالی و شگفتی منتقدان و میلیون‌ها بازیکن در سراسر جهان شده است و به درستی می‌توان ادعا کرد که یکی از بهترین بازی‌های دهه اخیر است. با وجود این، تصمیم شرکت تلویزیونی HBO برای اجرای یک اقتباس لایو اکشن از بازی ویدیویی به همین نام، با شک و تردید قابل توجهی از سوی اکثر طرفداران مواجه شد.

علت این شک و تردید گذشته سیاه اقتباس‌های سینمایی از روی بازی‌ها بود. این یعنی، تلاش‌های قبلی برای اقتباس از بازی‌های ویدیویی مختلف در پرده بزرگ سینما در بهترین حالت منجر به دستاوردهای متوسطی شد که به سرعت در معرض فراموشی سینمایی و عمومی قرار گرفتند. اما با قضاوت آن چه در قسمت اول این سریال شاهد آن بودیم، به نظر می‌رسد که این نفرین تاسف بار سرانجام شکسته شده است. نکته مثبت این اپیزود آن است که از همان ابتدا، The Last of Us به عنوان یک راهنمای با کیفیت عمل می‌کند که نه تنها بیننده را به طور کامل در سفر تاریک و بی رحمانه بشریت به گِل نشسته راهنمایی می‌کند، بلکه به او نشان می‌دهد که چگونه از تاریکی به سمت نور خارج شود.
photo_%DB%B2%DB%B0%DB%B2%DB%B3-%DB%B0%DB

 

قسمت اول The Last of Us وظیفه جهان سازی و سفره آرایی زیادی دارد. سریال باید شخصیت‌های خود، به ویژه جوئل (پدرو پاسکال) را معرفی کند و باید قوانین خاصی را در این منظره جهنمی پسا آخرالزمانی ایجاد کند. نتیجه این عمل چشمگیر و کارآمد است. واضح است که کریگ مازین و نیل دراکمن قوانین این ژانر را درک می‌کنند، و واضح است که HBO مبلغ قابل توجهی را برای تولید سریال سرمایه گذاری کرده است. این یک زمین بازی تمیز برای نمایش دنیایی مخوف است.

مطمئناً، اپیزود اول با عنوان «وقتی در تاریکی گم شدی» فهرستی از کلیشه‌های فیلم زامبی را در بر می‌گیرد. در واقع سازندگان این اثر به خوبی می‌دانند که باید زیرساخت‌های مشخصی برای داستانی که می‌خواهند تعریف کنند، ساخته شود. بنابراین، اپیزود اول 80 دقیقه‌ای با آرامش صحنه‌های آشنای فروپاشی اجتماعی، ناآرامی‌های شهری، و هرج‌ومرج وحشتناک را طی می‌کند.

بیشتر داستان این سریال در سال 2023 اتفاق می‌افتد، دقیقاً 20 سال پس از شیوع یک عفونت مرگبار که تقریباً تمدن بشری را نابود کرد. هاگ‌های قارچی مرگبار مسئول یک عفونت هیولایی هستند که افراد را به موجوداتی تشنه به خون و زامبی مانند تبدیل می‌کند که تنها وظیفه آنها گسترش بیشتر یک عفونت است. در قسمت اول، بیننده به همان ابتدای آلودگی یعنی در سال 2003 باز می‌گردد، زمانی که با یکی از شخصیت‌های اصلی آشنا می‌شود.
photo_%DB%B2%DB%B0%DB%B2%DB%B3-%DB%B0%DB

 

جوئل میلر (پدرو پاسکال) یک کارگر ساختمانی و پدری مجرد است که سعی دارد زندگی مناسبی را برای خود و دخترش فراهم کند. اما ریتم معمول زندگی آنها توسط یک بیماری همه‌گیر که باعث فروپاشی کامل همه شهر می‌شود، همه چیز را دچار یک چالش ناگهانی می‌کند. با گذشت زمان، جوئل به زودی متوجه می‌شود که یک جنون مرموز تمام شهر را فرا گرفته است؛ و اینجاست که او وحشت کرده و سعی می‌کند به کمک برادرش تامی (گابریل لونا) دختر جوانش سارا (نیکو پارکر) را به هر قیمتی به مکانی امن ببرد. اگرچه این دو برادر توانا بودند، اما نمی‌توانستند تصور کنند که این عفونت چقدر قدرتمند است و اگر می‌خواستند زنده بمانند باید چه هزینه وحشتناکی بپردازند.

اما پس از یک مقدمه بسیار پرتنش و تماشایی، داستان سریال به زمان حال یعنی سال 2023 باز می‌گردد؛ در دل این سال جامعه‌ای که ما می‌شناسیم دیگر وجود ندارد و درصد کمی از بشریت که موفق به جلوگیری از ابتلا به این بیماری شدند، بیشتر در استحکامات انبوه پناه گرفتند، قرنطینه‌هایی که در آن یک رژیم نظامی سختگیرانه حاکم است. جوئل و شریک زندگی اش تس (آنا تورو) قاچاقچیانی هستند که به روش‌های مختلف سعی می‌کنند لوازم گران‌بهایی را که برای بقای خود لازم است به دست آورند. در این میان زندگی سخت در قرنطینه به دلیل درگیری‌های مسلحانه بین ارتش حاکم و یک جنبش مقاومت چریکی دشوارتر شده است.

به دلیل شرایط جنگی، رهبر فایرفلای به نام مارلین (مرل دندریج) مجبور می‌شود به جوئل و تس یک وظیفه ارزشمند محول کند: بردن یک دختر کم سن و سال به نام الی (بلا رمزی) به دفتر مرکزی فایرفلای در آن سوی کشور آمریکا. سفر آنها هر چیزی جز یک ماجرای ایمن خواهد بود و در راه رسیدن به مقصد، جوئل و الی با دنیایی بی رحم روبرو می‌شوند که در آن خطر نه تنها توسط هیولاهای آلوده، بلکه توسط شر پنهان شده در افراد معدودی که جان سالم به در برده‌اند نیز به همراه خواهد داشت.

این درام ترسناک نه قسمتی توسط نیل دراکمن و کریگ مازین نوشته شده است. دراکمن یکی از نیروهای خلاق اصلی در ایجاد بازی ویدیویی اصلی بود، در حالی که مازین برای عموم مردم از طریق مینی سریال فوق‌العاده و پر جایزه «چرنوبیل» شناخته شده است. بنابراین، اگر بخواهیم این سریال را با اولین قسمت زیره تیغ تیز نقد ببریم، باید گفت با تماشای این اپیزود 80 دقیقه‌ای، تیم دو نفره دراکمن و مازین واقعاً کار خوبی در خلق یک جهان پساآخرالزمانی کردند و همزمان یک اثر پر تنش، وحشتناک و به طرز عجیبی زیبا خلق کر‌ده‌اند.

جوئل میلر (پدرو پاسکال) یک کارگر ساختمانی و پدری مجرد است که سعی دارد زندگی مناسبی را برای خود و دخترش فراهم کند. اما ریتم معمول زندگی آنها توسط یک بیماری همه‌گیر که باعث فروپاشی کامل همه شهر می‌شود، همه چیز را دچار یک چالش ناگهانی می‌کند. با گذشت زمان، جوئل به زودی متوجه می‌شود که یک جنون مرموز تمام شهر را فرا گرفته است؛ و اینجاست که او وحشت کرده و سعی می‌کند به کمک برادرش تامی (گابریل لونا) دختر جوانش سارا (نیکو پارکر) را به هر قیمتی به مکانی امن ببرد. اگرچه این دو برادر توانا بودند، اما نمی‌توانستند تصور کنند که این عفونت چقدر قدرتمند است و اگر می‌خواستند زنده بمانند باید چه هزینه وحشتناکی بپردازند.

اما پس از یک مقدمه بسیار پرتنش و تماشایی، داستان سریال به زمان حال یعنی سال 2023 باز می‌گردد؛ در دل این سال جامعه‌ای که ما می‌شناسیم دیگر وجود ندارد و درصد کمی از بشریت که موفق به جلوگیری از ابتلا به این بیماری شدند، بیشتر در استحکامات انبوه پناه گرفتند، قرنطینه‌هایی که در آن یک رژیم نظامی سختگیرانه حاکم است. جوئل و شریک زندگی اش تس (آنا تورو) قاچاقچیانی هستند که به روش‌های مختلف سعی می‌کنند لوازم گران‌بهایی را که برای بقای خود لازم است به دست آورند. در این میان زندگی سخت در قرنطینه به دلیل درگیری‌های مسلحانه بین ارتش حاکم و یک جنبش مقاومت چریکی دشوارتر شده است.

به دلیل شرایط جنگی، رهبر فایرفلای به نام مارلین (مرل دندریج) مجبور می‌شود به جوئل و تس یک وظیفه ارزشمند محول کند: بردن یک دختر کم سن و سال به نام الی (بلا رمزی) به دفتر مرکزی فایرفلای در آن سوی کشور آمریکا. سفر آنها هر چیزی جز یک ماجرای ایمن خواهد بود و در راه رسیدن به مقصد، جوئل و الی با دنیایی بی رحم روبرو می‌شوند که در آن خطر نه تنها توسط هیولاهای آلوده، بلکه توسط شر پنهان شده در افراد معدودی که جان سالم به در برده‌اند نیز به همراه خواهد داشت.

این درام ترسناک نه قسمتی توسط نیل دراکمن و کریگ مازین نوشته شده است. دراکمن یکی از نیروهای خلاق اصلی در ایجاد بازی ویدیویی اصلی بود، در حالی که مازین برای عموم مردم از طریق مینی سریال فوق‌العاده و پر جایزه «چرنوبیل» شناخته شده است. بنابراین، اگر بخواهیم این سریال را با اولین قسمت زیره تیغ تیز نقد ببریم، باید گفت با تماشای این اپیزود 80 دقیقه‌ای، تیم دو نفره دراکمن و مازین واقعاً کار خوبی در خلق یک جهان پساآخرالزمانی کردند و همزمان یک اثر پر تنش، وحشتناک و به طرز عجیبی زیبا خلق کر‌ده‌اند.
last-2-1024x683.jpg 
 

فراموش نکنید فیلم‌های زامبی یا سریال‌های با موضوع ویروس قارچی دوام می‌آورند زیرا بازی با قراردادهای این ژانر سرگرم‌کننده است: احساس ترس و ناراحتی فزاینده، نماهایی از جمعیت وحشت زده که در فضاهای آشنا می‌دوند، حتی تصاویر هواپیماهایی که از آسمان سقوط می‌کنند. همه این موارد در اپیزود اول این سریال کنار هم چیده شده است.

شروع سریال و نمایش اولین نشانه‌های آلودگی و اولین تصاویر از انسان‌های زامبی شده واقعا وحشتناک است و فرار ناامیدانه قهرمانان اصلی در میانه وحشت عمومی با باورپذیری جذابی به تصویر کشیده شده است که در برخی لحظات شبیه به تصاویر واقعی وحشتناک می‌شود. نمایش سه خط زمانی متفاوت با وجود مدت زمان غیر معمول یک ساعت و نیم، در اولین اپیزود سریال The Last of Us هرگز ذره‌ای از توجه شخصی من را از دست نداد. در کل اپیزود حتی یک فریم اضافی وجود ندارد و شایان ذکر است که کادربندی زیبا در برخی لحظات کپی برابر اصل کامل برخی صحنه‌ها از قالب خود بازی است که مطمئناً مورد توجه کسانی قرار خواهد گرفت که آن را بازی کرده‌اند.

لازم به ذکر است که بخشی از موسیقی استادانه سریال، درست مانند بازی ویدیویی، دوباره توسط آهنگساز برنده اسکار گوستاوو سانتائولایا (برنده اسکار برای فیلم کوهستان بروکبک) تولید شده است؛ که این نیز یکی از نکات مثبت اپیزود اول سریال است. اما جدا از نکات فنی عالی و البته شخصیت‌سازی بسیار تماشایی، بازیگران نیز از تیم عالی پشت دوربین عقب نیستند، که پدرو پاسکال و بلا رمزی را می‌توان با وجدان آرام از بین آنها جدا کرد. تماشاگران اولین بار توانستند بازی عالی پدرو پاسکال محبوب را در سریال مندلورین و فیلم زن شگفت‌انگیز تماشا کنند، در حالی که بلا رمزی هنوز بیشتر به خاطر بازی در سریال پرطرفدار Game of Thrones شناخته می‌شود.
the-last-of-us-tv-show-official-trailer- 

هر دوی آنها با بازی خود در اولین اپیزود سریال، نه تنها مهارت‌های بازیگری خود را نشان دادند، بلکه شیمی عالی و درک عمیق تری از نقش‌های پیچیده خود را نیز به نمایش گذاشتند. جهانی که از طریق چشمان آنها دیده می‌شود برای بیننده غیرقابل انکار ترسناک و هولناک و در عین حال بسیار آشنا خواهد بود. اما اگرچه این احتمال وجود دارد که این سریال دارایی‌های زیادی از منظر نکات داستانی و احساسی داشته باشد، ولی یکی از بزرگترین آنها قطعاً در جهانی بودن آن و پیامی است که سعی دارد منتقل کند. وحشت و تجربه‌هایی که جوئل و الی از سر می‌گذرانند در واقع بازتابی از زخم‌ها و ترس‌های عمیق ما هستند.

برای مثال: چندی پیش، جهان کرونایی به ما نشان داد که یک بیماری همه گیر تا چه حد می‌تواند جامعه را تغییر دهد و هر بخشی از زندگی و حیات ما را مختل کند، حتی تا حدی که زندگی ما را به خطر جدی بیندازد. فراموش نکنید انسان‌ها در پیچیدگی بی‌پایان خود قادر به خودخواهی و کینه توزی باورنکردنی در لحظات رنج یا ترس هستند؛ و تنها برای برانگیختن شفقت و همدلی در لحظه‌ای کاملاً غیرمنتظره دست به کاری که نباید می‌زنند.


photo_%DB%B2%DB%B0%DB%B2%DB%B3-%DB%B0%DB

اکنون سریال «آخرین بازمانده از ما» به نظر روی موج همین ایده سوار است. همه اینها The Last of Us را در قالب یک بازی ویدیویی زینت داده است، و همین شانس وجود دارد که HBO بتواند همان را در اقتباس خود از بازی ارائه دهد. این سریال داستانی درباره ماهیت تمدن است. به طور خاص، این داستان در مورد پیوندهایی است که بین مردم شکل می‌گیرد، شبکه‌ها و ارتباطاتی که در خدمت ساختارهای بزرگتر ایجاد می‌شوند: واحد خانواده، دولت، روابط. این مجموعه‌ای نسبتاً جهانی از موضوعات است، اما به نظر آنها قانع‌کننده هستند.

صرف نظر از اینکه این بازی ویدیویی را بازی کرده‌اید یا برای اولین بار است که در مورد آن می‌شنوید، The Last Of Us شایسته توجه شماست. شناخت یا عدم شناخت شما از اثر اصلی به هیچ وجه بر لذت بردن شما از این سریال به مدیریت شبکه HBO تأثیر نمی‌گذارد. سریال The Last of Us داستانی است که شاید قبلا میلیون‌ها بار آن را دیده‌اید. داستانی که ما را در یک سقوط آزاد، در شکوه کامل هرج و مرج و خودخواهی فرو می‌برد، و سپس تلاش ما برای غلبه و برخاستن از آن را به بهترین شکل توصیف می‌کند.

photo_%DB%B2%DB%B0%DB%B2%DB%B3-%DB%B0%DB

در نتیجه باید گفت: اولین اپیزود سریال The Last Of Us چیزی بیش از ارائه یک چیدمان عالی برای شروع این مجموعه است. این قسمت اولین نشانه‌ها از رابطه فوق‌العاده جوئل و الی را به ما می‌دهد. این رابطه ستون فقرات بازی‌ها است و در اینجا برای سریال نیز تفاوتی ندارد. همه به الی علاقه مند هستند (به دلایلی که بعداً متوجه می‌شوید)، و جوئل باید او را در قلمرو خطرناکی که پر از زامبی‌ها و انسان‌های خطرناک است، همچون شبانی که گله گوسفند را همراهی و هدایت می‌کند، چوپانی کند.

نکته اینجاست که مانند سریال The Walking Dead، انسان‌ها ممکن است خطرناک‌تر از هر چیز دیگری باشند. این رویکرد، این داستان و از اساس بازی با چنین ژانری جدید یا رادیکال نیست؛ با این حال، این یک زاویه مؤثر و هوشمندانه در منطقی است که زیربنای این شکل از داستان‌ها است.

در مورد آنچه در آینده به نمایش گذاشته می‌شود، تنظیمات کافی برای افرادی که هرگز این بازی‌ها را بازی نکرده‌اند وجود دارد تا از The Last Of Us لذت ببرند. با این حال، برای لذت بردن از این سریال یا قسمت اول آن، نیازی به بازی کردن ندارید. کریگ مازین و نیل دراکمن، به عنوان سازندگان این اثر، به روندی که سطحی جدیدی از خلاقیت را به یک سریال پسا آخرالزمانی می‌افزاید، انسانیت می‌بخشند. در نتیجه از همان ابتدا، The Last Of Us یک گام بزرگ و رو به جلو برای تلویزیون و این ژانر است.


نمره:
IMDB: 9.2
Site Rate HBO: 9.4

نیست در جهان. عالیه از بس

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

در 5 دقیقه قبل، SlimShady گفته است:

?You have no idea what loss is
انشالله 2025 فصل 2 ببینیم 

?

                                             
                                     ?
        ?ArAsh.png?       
                                     
Multi Account        
          
?[DeaDShoT.png]?
           سرم تو لاکه ولی بیاد بیرون دهن خیلیا به فاکه....×                                                      
                                                                                                                                                                                                            ?                       
                                                                                                                                               
Pishro              ↻  ㅤㅤㅤ❚❚ㅤ ㅤ                

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید.
توجه: مطلب ارسالی شما پس از تایید مدیریت برای همه قابل رویت خواهد بود.

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   بازگردانی قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
  • اضافه کردن...