CaKe ارسال شده در July 17, 2022 اشتراک گذاری ارسال شده در July 17, 2022 "روزی که نگاهم به نگاهت خورد, زندگیم شد عشق بی پایان" داستان از اینجا شروع شد که یه روز با دوستام رفتیم خوشگذرونی که واسه چند ساعت هم که شده زندگی رو فراموش کنیم که یهو ستایش گفت: آبجی! پسره همش بهت خیره شده! .تا نگاهم به نگاهش خورد یه حسی از اعماق وجودم زنده شد. اما گفتم شاید من الکی دارم بزرگش میکنم .ستایش بهم گفت: آبجی برو برامون نوشیدنی بیار! گفتم: من چرا برم؟ چرا خودت نمیری؟! .در حال سفارش دادن بودم که یهو متوجه صدای قدم هاش شدم هی صدای قدم هاش نزدیکتر میشد هی نزدیکتر میشد, گفتم حتما میخواد اذیتم کنه اما... گفت: خانم! من ترسیدم یهو صورتمو سمتش چرخوندم, پسره بیشتر از عکسالعملم ترسید و گفت: ببخشید خیلی عذر میخوام قصد ترسوندن شما رو نداشتم من که مات حرف زدنش و نوع برخوردش شده بودم حواسم به حرفاش نبود نیم ساعت داشت میگفت این کیف پول ازتون افتاده یهو به خودم اومدم و با احترام ازش گرفتم و خیلی تشکر کردم .گفت: میتونم به یه نوشیدنی دعوتتون کنم؟ قبول کردم و کلی گپ زدیم پسره انقدر احساسی نگام میکرد و عاشقونه نگام میکرد که لکنت میگرفت .بعد از کلی گپ زدن تهه دلم خیلی خوشحال بودم از اینکه باهاش آشنا شدم منم که بهش اعتماد داشتم قبول کردم بریم بگردیم و بیشتر با هم اشنا بشیم .خیلی با احترام در ماشین رو واسم باز کرد در حالی که اصلا توقع نداشتم اینکارو کنه .ازم سوال کرد کجا دوست داری بری؟ من که یه لحظه گیج شدم نفهمیدم چی بگم پسره فهمید معذبم و با صدایی احساسی و با لبخند عاشقونش بهم گفت: راحت باش! منم با همین انرژیه مثبت و احساسی که باهام حرف میزد داشت, گفتم باشه تو مسیر انقدر گرم صحبت کردنو خندیدن شدیم که متوجه گذر زمان نشدیم انقدر باهاش راحت شدم که داشتم تعریف میکردم که وقتی داشتی میومدی سمتت چطوری ترسیده بودم کلی با هم سر این موضوع خندیدیم انقدر خندیدیم که گریمون گرفته بود انقدررر باهاش خوشحال بودم به تلفنام جواب نمیدادم با سرعت خیلی زیادی حرکت میکردیم از شدت خوشحالی باد تمام موهامو نوازش میکرد که تو مسیر بهم خیره شد میخواست یه چیزیو بهم بگه که... یهو خوردیم به یه ماشین و از جاده منحرف شدیم به سمت پرت گاه.... منو هل داد از ماشین افتادم تو خیابون اما خودش همراه ماشین......... در حالی که من صورتم و کل بدنم ساییده شده بود همه جام پر از خون بود یهو صدای: بوووووووووووووم واسه یه لحظه نفسم بند اومد و سریع رفتم پایین پرت گاه که..... دیدم رو زمین افتاده تو خون خودش شنا میکنه جییییییییییییییییییغ دست و تنم داشت از شدت ترس میلرزید هنوز نفس میکشید من نمیدونستم باید چیکار کنم که دستمو گرفت و گفت: مراقب خودت باش! نه شب داشتم نه روز هر ثانیه برام یه عمر میگذشت ماه ها و ماه ها گریه میکردم از اینکه چرا اینجوری شد چرا این اتفاق برام افتاد...... .هر شب میرفتم پشت بوم ماه رو تماشا میکردم صداش تو گوشم بود خنده هاش تو گوشم بود ناراحت بودم تو شب به این زیبایی کنارم نیست من اونو همیشه تو خیالاتم کنار خودم تصور میکردم وقتی کسی بهتون میگه مراقب خودت باش, بگو منم عاشقتم! بله, درست میبینی! این خیال منه که تو خیالاتم باهاشم انقدر دلم برایت تنگ میشود که میخوام تو رو از رویاهایم بکشم بیرون, و در دنیای واقعی بغل کنم 11 4 1 2 نقل قول ♫من رو تکرارم همش ❤ اسم تو میارم همش♫ ♥♥♥✿✿✿✿♕????????♕✿✿✿✿♥♥♥ لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری...
RoseRain ارسال شده در July 17, 2022 اشتراک گذاری ارسال شده در July 17, 2022 خیلییییی قشنگ بود 1 نقل قول ─────────•· · · · · · ⌞⌝ · · · · · ·•───────── ???? ?????? ???? لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری...
AsirAm ارسال شده در July 17, 2022 اشتراک گذاری ارسال شده در July 17, 2022 در 3 ساعت قبل، CaKe گفته است: آبجی برو برامون نوشیدنی بیار! زیرنویس صدا و سیما نوشیدنی؟ نقل قول انسان به گریه و عشق احتیاج داشت ؛ خداوند حسین ‹ع› را آفرید لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری...
LoverBoy ارسال شده در July 17, 2022 اشتراک گذاری ارسال شده در July 17, 2022 عالی بنازم نقل قول آنکـہ راخوبےکنیم هارےنگیرבآرزوستـ لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری...
Rohamhz ارسال شده در July 17, 2022 اشتراک گذاری ارسال شده در July 17, 2022 خیلی خوب بود نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری...
CyberDyne ارسال شده در July 17, 2022 اشتراک گذاری ارسال شده در July 17, 2022 هنرمند ارساکیایی به مولا کارت 20 عه نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری...
Arshiyam ارسال شده در July 17, 2022 اشتراک گذاری ارسال شده در July 17, 2022 و بشنوید از کسی که مرز های داستان هارا جابجا کرد عالی نقل قول ◗━━━━━━━━━━━━━━๑۩۞۩๑━━━━━━━━━━━━━━━ ◖ Nw ✯ ???????? ✯ ◗━━━━━━━━━━━━━━๑۩۞۩๑━━━━━━━━━━━━━━━ ◖ لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری...
Swdegh ارسال شده در July 17, 2022 اشتراک گذاری ارسال شده در July 17, 2022 زیبا بود نقل قول Mersi Donya. لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری...
iErfaN ارسال شده در July 17, 2022 اشتراک گذاری ارسال شده در July 17, 2022 احساسی بود، دوست داشتم نقل قول ??? ??????? Oʅԃ lover ™๓ץรՇเςɭภ1เ.เгรŦค๓ฬคгєՇค~ لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری...
404 ارسال شده در July 17, 2022 اشتراک گذاری ارسال شده در July 17, 2022 در 4 ساعت قبل، llErrorsll گفته است: زیرنویس در 2 ساعت قبل، Aliherfei گفته است: هنرمند در 1 ساعت قبل، Asli گفته است: بشنوید آقا داستانو ولش اون اسکین من نیست؟ نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری...
Arshiyam ارسال شده در July 17, 2022 اشتراک گذاری ارسال شده در July 17, 2022 در 29 دقیقه قبل، 404 گفته است: آقا داستانو ولش اون اسکین من نیست؟ اولف فک کردم خودتی خداییش نقل قول ◗━━━━━━━━━━━━━━๑۩۞۩๑━━━━━━━━━━━━━━━ ◖ Nw ✯ ???????? ✯ ◗━━━━━━━━━━━━━━๑۩۞۩๑━━━━━━━━━━━━━━━ ◖ لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری...
404 ارسال شده در July 17, 2022 اشتراک گذاری ارسال شده در July 17, 2022 در هم اکنون، Asli گفته است: اولف فک کردم خودتی خداییش نه آقاجان، ما فقط تو کار مرامی هستیم. فقط مرام و معرفت نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری...
Arshiyam ارسال شده در July 17, 2022 اشتراک گذاری ارسال شده در July 17, 2022 در هم اکنون، 404 گفته است: نه آقاجان، ما فقط تو کار مرامی هستیم. فقط مرام و معرفت هممم پرچم دشمن شورت ماست نقل قول ◗━━━━━━━━━━━━━━๑۩۞۩๑━━━━━━━━━━━━━━━ ◖ Nw ✯ ???????? ✯ ◗━━━━━━━━━━━━━━๑۩۞۩๑━━━━━━━━━━━━━━━ ◖ لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری...
404 ارسال شده در July 17, 2022 اشتراک گذاری ارسال شده در July 17, 2022 در 2 دقیقه قبل، Asli گفته است: هممم پرچم دشمن شورت ماست کی میای بریم زورخونه آقابازی کنیم؟ نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری...
CyberDyne ارسال شده در July 17, 2022 اشتراک گذاری ارسال شده در July 17, 2022 در 1 ساعت قبل، 404 گفته است: آقا داستانو ولش اون اسکین من نیست؟ داش اکانتت هم بدون تو میره دختر بازی خودت سینگل موندی هنوز نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری...
Tabriz ارسال شده در July 17, 2022 اشتراک گذاری ارسال شده در July 17, 2022 در 10 ساعت قبل، CaKe گفته است: "روزی که نگاهم به نگاهت خورد, زندگیم شد عشق بی پایان" داستان از اینجا شروع شد که یه روز با دوستام رفتیم خوشگذرونی که واسه چند ساعت هم که شده زندگی رو فراموش کنیم که یهو ستایش گفت: آبجی! پسره همش بهت خیره شده! .تا نگاهم به نگاهش خورد یه حسی از اعماق وجودم زنده شد. اما گفتم شاید من الکی دارم بزرگش میکنم .ستایش بهم گفت: آبجی برو برامون نوشیدنی بیار! گفتم: من چرا برم؟ چرا خودت نمیری؟! .در حال سفارش دادن بودم که یهو متوجه صدای قدم هاش شدم هی صدای قدم هاش نزدیکتر میشد هی نزدیکتر میشد, گفتم حتما میخواد اذیتم کنه اما... گفت: خانم! من ترسیدم یهو صورتمو سمتش چرخوندم, پسره بیشتر از عکسالعملم ترسید و گفت: ببخشید خیلی عذر میخوام قصد ترسوندن شما رو نداشتم من که مات حرف زدنش و نوع برخوردش شده بودم حواسم به حرفاش نبود نیم ساعت داشت میگفت این کیف پول ازتون افتاده یهو به خودم اومدم و با احترام ازش گرفتم و خیلی تشکر کردم .گفت: میتونم به یه نوشیدنی دعوتتون کنم؟ قبول کردم و کلی گپ زدیم پسره انقدر احساسی نگام میکرد و عاشقونه نگام میکرد که لکنت میگرفت .بعد از کلی گپ زدن تهه دلم خیلی خوشحال بودم از اینکه باهاش آشنا شدم منم که بهش اعتماد داشتم قبول کردم بریم بگردیم و بیشتر با هم اشنا بشیم .خیلی با احترام در ماشین رو واسم باز کرد در حالی که اصلا توقع نداشتم اینکارو کنه .ازم سوال کرد کجا دوست داری بری؟ من که یه لحظه گیج شدم نفهمیدم چی بگم پسره فهمید معذبم و با صدایی احساسی و با لبخند عاشقونش بهم گفت: راحت باش! منم با همین انرژیه مثبت و احساسی که باهام حرف میزد داشت, گفتم باشه تو مسیر انقدر گرم صحبت کردنو خندیدن شدیم که متوجه گذر زمان نشدیم انقدر باهاش راحت شدم که داشتم تعریف میکردم که وقتی داشتی میومدی سمتت چطوری ترسیده بودم کلی با هم سر این موضوع خندیدیم انقدر خندیدیم که گریمون گرفته بود انقدررر باهاش خوشحال بودم به تلفنام جواب نمیدادم با سرعت خیلی زیادی حرکت میکردیم از شدت خوشحالی باد تمام موهامو نوازش میکرد که تو مسیر بهم خیره شد میخواست یه چیزیو بهم بگه که... یهو خوردیم به یه ماشین و از جاده منحرف شدیم به سمت پرت گاه.... منو هل داد از ماشین افتادم تو خیابون اما خودش همراه ماشین......... در حالی که من صورتم و کل بدنم ساییده شده بود همه جام پر از خون بود یهو صدای: بوووووووووووووم واسه یه لحظه نفسم بند اومد و سریع رفتم پایین پرت گاه که..... دیدم رو زمین افتاده تو خون خودش شنا میکنه جییییییییییییییییییغ دست و تنم داشت از شدت ترس میلرزید هنوز نفس میکشید من نمیدونستم باید چیکار کنم که دستمو گرفت و گفت: مراقب خودت باش! نه شب داشتم نه روز هر ثانیه برام یه عمر میگذشت ماه ها و ماه ها گریه میکردم از اینکه چرا اینجوری شد چرا این اتفاق برام افتاد...... .هر شب میرفتم پشت بوم ماه رو تماشا میکردم صداش تو گوشم بود خنده هاش تو گوشم بود ناراحت بودم تو شب به این زیبایی کنارم نیست من اونو همیشه تو خیالاتم کنار خودم تصور میکردم وقتی کسی بهتون میگه مراقب خودت باش, بگو منم عاشقتم! بله, درست میبینی! این خیال منه که تو خیالاتم باهاشم انقدر دلم برایت تنگ میشود که میخوام تو رو از رویاهایم بکشم بیرون, و در دنیای واقعی بغل کنم بنازممممم عالییییی نقل قول ?? لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری...
Beigi ارسال شده در July 17, 2022 اشتراک گذاری ارسال شده در July 17, 2022 ای جااان چقدر عشقولانه و احساسی ❤ پ.ن: و منی که سینگلم کسی پیشم نی نقل قول -------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- .Having a soft heart in this cruel world is courage, not weakness داشتن قلبی رئوف در این دنیای بی رحم یک جراته، نه یک نقطه ضعف. -------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- مخفی کننده http://agsa.arsacia.ir/players/bars/Beigi.png لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری...
DeaTShoT ارسال شده در July 17, 2022 اشتراک گذاری ارسال شده در July 17, 2022 داستان زیبا, عاشقانه و خوبی بود نقل قول [] سرم تو لاکه ولی بیاد بیرون دهن خیلیا به فا**....× ⇆ Pishro ↻ ㅤ◁ㅤ ❚❚ㅤ ▷ㅤ لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری...
mamadzhd ارسال شده در July 17, 2022 اشتراک گذاری ارسال شده در July 17, 2022 بسیار زیبا بود نقل قول ℭ𝔞𝔩𝔪 𝔞𝔫𝔡 𝔔𝔲𝔦𝔢𝔱 لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری...
MILADemon ارسال شده در July 17, 2022 اشتراک گذاری ارسال شده در July 17, 2022 در 16 ساعت قبل، CaKe گفته است: این قاتله همونیه که منم تو داستان @FeLFLi شب گردی 2 کشت یکی نیس اینو جمع کنه همرو داره میکشه 2 نقل قول 6Sixty Nine9 تو غروبامون هم خورشید هم ماه و هم ستارس }} بچهایکار - تردمیل - شبکهمیشه - BBC و ... لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری...
404 ارسال شده در July 17, 2022 اشتراک گذاری ارسال شده در July 17, 2022 در 7 ساعت قبل، Aliherfei گفته است: داش اکانتت هم بدون تو میره دختر بازی خودت سینگل موندی هنوز البته یکیو داشتم. از بس به بهانه های مختلف ازش کندم گفت مگه طبیعیش این نیست که من از تو پول بگیرم؟ اونم ولم کرد. نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری...
LoverBoy ارسال شده در July 17, 2022 اشتراک گذاری ارسال شده در July 17, 2022 در 3 ساعت قبل، Beigi گفته است: ای جااان چقدر عشقولانه و احساسی ❤ پ.ن: و منی که سینگلم کسی پیشم نی @NesT داداش کارشو را بنداز نقل قول آنکـہ راخوبےکنیم هارےنگیرבآرزوستـ لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری...
CyberDyne ارسال شده در July 17, 2022 اشتراک گذاری ارسال شده در July 17, 2022 (ویرایش شده) در 3 دقیقه قبل، 404 گفته است: البته یکیو داشتم. از بس به بهانه های مختلف ازش کندم گفت مگه طبیعیش این نیست که من از تو پول بگیرم؟ اونم ولم کرد. یه آقایی میگفت زن باید 3 تا خصلت داشته باشه نجیب باشه، خانه دار، مث ماه باشه میگن نجیب یعنی خیلی خودش رو جلو همه بگیره و پاک باشه میگه نه دستش تو جیب خودش باشه به جیب شوهرش کاری نداشته باشه میگن خانه دار یعنی فقط مشغول خانه باشه و شاغل نباشه میگه نه یعنی خودش یه خونه موقع دم بختی داشته باشه میگن ماه یعنی خوشگل باشه؟ میگه نه صبح ها بره شب برگرده یاد بگیرید 2 روز دیگه دم بخت میشین بجا این کارا @RoseRain @CaKe ویرایش شده July 17, 2022 توسط Aliherfei نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری...
Aone ارسال شده در July 17, 2022 اشتراک گذاری ارسال شده در July 17, 2022 از اینطوری تعریف کردن واقعا عمق فاجعه رو بهتر از فیلم فهمیدم آخر قصه باید ما پسرای بدخت بمیریم؛ لعنت به این زندگی هعب در 1 ساعت قبل، MILADemon گفته است: این قاتله همونیه که منم تو داستان @FeLFLi شب گردی 2 کشت یکی نیس اینو جمع کنه همرو داره میکشه Use /Call 100 and report him 1 نقل قول -=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=- [1] [1] -=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=- م̴ن̴ ̴س̴ق̴و̴ط̴ ̴ک̴ر̴د̴م̴ ̴و̴ ̴ه̴م̴ه̴ ̴س̴ک̴و̴ت̴ ̴ک̴ر̴د̴ن̴ م̴ن̴ ̴چ̴ه̴ ̴س̴و̴خ̴ت̴ ̴ق̴ل̴ب̴م̴و̴ ̴ه̴م̴ه̴ ̴چ̴ه̴ ̴س̴و̴د̴ ̴ک̴ر̴د̴ن̴ لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری...
CaKe ارسال شده در July 17, 2022 سازنده اشتراک گذاری ارسال شده در July 17, 2022 در 1 ساعت قبل، Aliherfei گفته است: یه آقایی میگفت زن باید 3 تا خصلت داشته باشه نجیب باشه، خانه دار، مث ماه باشه میگن نجیب یعنی خیلی خودش رو جلو همه بگیره و پاک باشه میگه نه دستش تو جیب خودش باشه به جیب شوهرش کاری نداشته باشه میگن خانه دار یعنی فقط مشغول خانه باشه و شاغل نباشه میگه نه یعنی خودش یه خونه موقع دم بختی داشته باشه میگن ماه یعنی خوشگل باشه؟ میگه نه صبح ها بره شب برگرده یاد بگیرید 2 روز دیگه دم بخت میشین بجا این کارا @RoseRain @CaKe تعریفش ازین سه کلمه کلبم رو نشونه گرفت در 1 ساعت قبل، MILADemon گفته است: این قاتله همونیه که منم تو داستان @FeLFLi شب گردی 2 کشت یکی نیس اینو جمع کنه همرو داره میکشه هیچه میکنه با جوونای مملکت @RoseRain @llErrorsll هر چی باشه فقط خنک باشه @Holly خیلی ممنونم @roham8787 مرسی @Aliherfei ممنونم خیلی خوشحال شدم @Asli مرسی مرسییییی @RevelatioN ممنونم @iErfaN مرسی ممنونم @Arkan خیلی خیلی ممنونم @Beigi مرسی ممنونم از نظرت @DeatShot @mamadzhd مرسی 2 نقل قول ♫من رو تکرارم همش ❤ اسم تو میارم همش♫ ♥♥♥✿✿✿✿♕????????♕✿✿✿✿♥♥♥ لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری...
ارسالهای توصیه شده
به گفتگو بپیوندید
هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید.
توجه: strong> مطلب ارسالی شما پس از تایید مدیریت برای همه قابل رویت خواهد بود.