جوک

[Tabriz]

سلام دوستان امروز چنتا براتون جوک میخوام بزارم شاید یه لبخند کوچیک رو صورتتان بیارم. 

.

.

نسبت خانوادگی

از یک دیوونه میپرسن چرا دیوونه شدی؟

میگه من یک زن گرفتم که یک دختر 18 ساله داشت.

دختره زنم با بابام ازدواج کرد. پس زنم مادرزنه پدرشوهرش شد(دقت کنید).

دختر زن من پسری زایید که داداشه من و نوه ی زنم بود . پس نوه ی منم بود.

پس من پدربزرگه پسرم بودم . پس زن من…..

زیاد فکر نکن! قاطی میکنی!!(فکر کنم باید بهش حق بدیم که دیوونه شده!!)

.

.

.

در تیمارستان

يه روز يه دكتره سه تا ديوونه روميبره تو اتاقش تست كنه ببينه خوب شدن يا نه بهشون ميگه فكركنيد سيب زميني هستيد داريد سرخ ميشيد اولي و دومي شروع مي كنن به پريدن دكتره ميگه چي كار ميكنيد ديوونه ها ميگن خب داريم جيليز ويليز مي كنيم دیگه. سومي هم آروم مي شينه. دكتره ميگه خب حتما خوب شده ازش مي پرسه الان در چه حالی؟ ميگه روغن کم ریختن من چسبيدم به ته ماهي تابه!؟

.

.

.قلمراد قبرکن میشه ، یه روز داشته یه مرده رو خاک می کرده که یهو مرده زنده میشه و همه فرار می کنن.

بعد از یکی دو دقیقه قلمراد داد میزنه: آهای مردم برگردید برگردید ، نترسید ، وَکُشتمش...

 

 

 

 

      لطفا اگه دوست داشتید لایک کنید یا همون واکنش نشون بدید و نظرتون رو بگید ممنون.

 

 

ویرایش شده March 26, 2022 توسط Tequil

[iLilPeep]

[404]

در 21 ساعت قبل، Tequil گفته است:

دختره زنم با بابام ازدواج کرد.

حرام است.

[Tabriz]

در 3 ساعت قبل، 404 گفته است:

حرام است.

خدا  فک کنم برا همین حرام کرده که دیونه نشیم 

[iKamyar]

در 23 دقیقه قبل، Tequil گفته است:

خدا  فک کنم برا همین حرام کرده که دیونه نشیم 

صیحیح

[Tabriz]

ممنون از @lordreza عزیز و @ikamyar عزیز و @404 

 

[West]

چقدر باباعه پایه بوده

[Tabriz]

در 4 ساعت قبل، West گفته است:

چقدر باباعه پایه بوده

اره اگه اون دختره نبود فک نکم میزاشت ازدواج کنه 

[BlackNoir]

در در ۱۴۰۱/۱/۶ در 21:53، Tequil گفته است:

سلام دوستان امروز چنتا براتون جوک میخوام بزارم شاید یه لبخند کوچیک رو صورتتان بیارم. 

.

.

نسبت خانوادگی

از یک دیوونه میپرسن چرا دیوونه شدی؟

میگه من یک زن گرفتم که یک دختر 18 ساله داشت.

دختره زنم با بابام ازدواج کرد. پس زنم مادرزنه پدرشوهرش شد(دقت کنید).

دختر زن من پسری زایید که داداشه من و نوه ی زنم بود . پس نوه ی منم بود.

پس من پدربزرگه پسرم بودم . پس زن من…..

زیاد فکر نکن! قاطی میکنی!!(فکر کنم باید بهش حق بدیم که دیوونه شده!!)

.

.

.

در تیمارستان

يه روز يه دكتره سه تا ديوونه روميبره تو اتاقش تست كنه ببينه خوب شدن يا نه بهشون ميگه فكركنيد سيب زميني هستيد داريد سرخ ميشيد اولي و دومي شروع مي كنن به پريدن دكتره ميگه چي كار ميكنيد ديوونه ها ميگن خب داريم جيليز ويليز مي كنيم دیگه. سومي هم آروم مي شينه. دكتره ميگه خب حتما خوب شده ازش مي پرسه الان در چه حالی؟ ميگه روغن کم ریختن من چسبيدم به ته ماهي تابه!؟

.

.

.قلمراد قبرکن میشه ، یه روز داشته یه مرده رو خاک می کرده که یهو مرده زنده میشه و همه فرار می کنن.

بعد از یکی دو دقیقه قلمراد داد میزنه: آهای مردم برگردید برگردید ، نترسید ، وَکُشتمش...

 

 

 

 

      لطفا اگه دوست داشتید لایک کنید یا همون واکنش نشون بدید و نظرتون رو بگید ممنون.

 

 

[Tabriz]

ﺩﺧﺘﺮﻩ ﺯﻧﮓ ﺯﺩﻩ ﺑﻪ ﺗﻌﻤﻴﺮﮐﺎﺭ ﮐﻮﻟﺮ ﻣﻴﮕﻪ

ﺁﻗﺎ ﮐﻮﻟﺮﻣﻮﻥ ﺧﺮﺍﺏ ﺷﺪﻩ میاین ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻌﻤﻴﺮ؟

ﺗﻌﻤﻴﺮﮐﺎﺭ : ﺧﺎﻧﻢ ﮐﻮﻟﺮﺗﻮﻥ ﺁبیه؟

ﺩﺧﺘﺮ : ﻓﻘﻂ ﺩﻭﺭﺵ ﺁﺑﻴﻪ ﻭﺳﻄﺶ ﺳﻔﻴﺪﻩ !!

ﺧﺪﺍﻳﺎ ﺧﻮﺩﺕ ﺍﻳﻨﻮ ﺑﺬﺍﺭ ﺗﻮ ﺍﻭﻟﻮﻳﺖ