AmirDaei ارسال شده در August 31, 2020 اشتراک گذاری ارسال شده در August 31, 2020 یه روز حاجی ﺩﺍﺷﺖ ﺗﻮ ﻣﺴﺠﺪ ﺳﺨﻨﺮﺍﻧﻲ ﻣﻴﻜﺮﺩ ﮔﻔﺖ: ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﻦ ﺳﻮﺍﺭ ﺑﺮ ﺫﻭﺍﻟﺠﻨﺎﺡﺩﺍﺷﺖ ﻣﻲ ﺭﻓﺖ،،، ﻳﻜﻲ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺟﻤﻌﻴﺖ ﮔﻔﺖ: حاج ﺍﻗﺎ ذﻭﺍﻟﺠﻨﺎﺡ ﻛﻪ ﺍﺳﺐ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﻴﻦ ﺑﻮﺩ ﻧﻪ اﻣﺎﻡ ﺣﺴﻦ ﺣﺎﺝ ﺍﻗﺎ ﻫﻢ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ:ﺧﻔﻪ ﺷﻮ،،، ﺗﻮ اگه ﻣﻮﺗﻮﺭ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻲ ﺑﻪ ﺩﺍﺩﺍﺷﺖ ﻧﻤﻴﺪﻱﯾﻪ ﺩﻭﺭ ﺑﺰﻧﻪ؟ ________________________________________ تو زندگیت از دو چیز مطمئن باش : ۱- پول خوشبختی نمیاره ۲- مورد یک چرته "آل پاچینو" ________________________________________ خری به درختی بسته بود شیطان خر را باز کرد. خر وارد مزرعه همسایه شد و تر و خشک را با هم خورد. زن همسایه وقتی خر را در حال خوردن سبزیجات دید ؛تفنگ را برداشت و یک گلوله خرج خر نمود و مادره خر را به عزایش نشاند صاحب خر وقتی صحنه را دید؛ عصبانی شد و زن صاحب مزرعه را کشت. صاحب مزرعه وقتی با جسد خونین همسرش روبرو شد صاحب خر را مورد عنایت قرار داد (کلا همه چی خر تو خر شد) به شیطان گفتند چکار کردی آخه مرتیکه؟!!! گفت من فقط یک خر را رها کردم! نتیجه:هرگاه میخواهی یک شهر را خراب کنی خران را ازاد کن! ________________________________________ ﺧﺎﻧﻤﻪ ﺑﻪ ﺷﻮﻫﺮﺵ ﻣﯿﮕﻪ: ﺍﮔﻪ ﻣﻦ ﺑﻤﯿﺮﻡ ﺗﻮ ﺯﻭﺩﯼ ﺯﻥ ﻣﯿﮕﯿﺮﯼ؟ ﻣﺮﺩ ﻣﯿﮕﻪ: ﺁﺭﻩ ﭼﺎﺭﻩ ﻧﺪﺍﺭﻡ. ﺧﺎﻧﻢ : ﻣﯿﺎﺭﯾﺶ ﺗﻮ ﻫﻤﯿﻦ ﺧﻮﻧﻪ؟ ﻣﺮﺩ: ﺁﺭﻩ ﺧﻮﻧﻤﻪ ﺩﯾﮕﻪ. ﺧﺎﻧﻢ : ﻟﺒﺎﺳﺎﻡ ﺭﻭ ﻣﯿﺬﺍﺭﯼ ﺑﭙﻮﺷﻪ ؟؟؟؟ ﻣﺮﺩ: ﺍﮔﻪ ﺑﭙﻮﺷﻪ ﺣﺮﻓﯽ ﻧﺪﺍﺭﻡ ﺁﺧﻪ ﮔﺮﻭﻧﯿﻪ ﺧﺎﻧﻢ : ﮐﻔﺸﺎﻣﻮﭼﯽ؟ ﻣﺮﺩ: ﻧﻪ ﺧﺎﻧﻢ : ﭼﺮﺍ ؟؟؟؟ ﻣﺮﺩ: ﭼﻮﻥ ﺷﻤﺎﺭﻩ ﭘﺎهاﺵ ﺳﯽ ﻭ ﻫﺸﺘﻪ! ________________________________________ حکایت است روزی دو شریک بودند يكی نابينا یکی بینا يك كاسه آلوچه خريدند و با هم قرار گذاشتند دو تا دو تا بخورند تا تموم بشه وسط كار،نابينا زد تو گوش شریکشو گفت: هوی مرتیکه چخبره، چرا تو مشت مشت میخوری؟ شریک گفت: تو که کوری عنتر از كجا متوجه شدی كه من مشت مشت ميخورم؟ نابينا گفت: سیب اضافه نخور مرتیکه گاو از اونجا كه من چهار تا چهار تا ميخورم و تو صدات در نمياد ! #امتیاز_فراموش_نشه 1 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری...
NoThinG ارسال شده در September 10, 2020 اشتراک گذاری ارسال شده در September 10, 2020 بخندیم؟ پولشو بدیم؟ خندم که نمیاد. پولم که ندارم بدم دیدم کسی پست نذاشته اینجا گفتم گنا داری وقت حروم کردم نقل قول تو خراب من آلوده مشو غم این پیکر فرسوده مخور لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری...
CyberDyne ارسال شده در December 9, 2021 اشتراک گذاری ارسال شده در December 9, 2021 اره جایزه بدون کامنت ترین پست میرسه به این بدبخت @NoThinG حق با توعه 1 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری...
parsa1519 ارسال شده در December 9, 2021 اشتراک گذاری ارسال شده در December 9, 2021 قشنگ بود به کارت ادامه بده نقل قول همین، دنبال چی میگردی؟ لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری...
Techno ارسال شده در December 9, 2021 اشتراک گذاری ارسال شده در December 9, 2021 ًًََََُُُُُُُُُُُُُُُُ نقل قول IM DeltaBoy لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری...
Erfan ارسال شده در December 9, 2021 اشتراک گذاری ارسال شده در December 9, 2021 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری...
Rasputin ارسال شده در December 9, 2021 اشتراک گذاری ارسال شده در December 9, 2021 نقل قول ᴛʜᴇ ʟᴀsᴛ ᴍᴀɴ sᴛᴀɴᴅɪɴɢ Nᴜᴍʙᴇʀ Oɴᴇ Fᴀᴍɪʟʏ ------------------------------------------------------------------------------------------------------- لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری...
Swdegh ارسال شده در December 9, 2021 اشتراک گذاری ارسال شده در December 9, 2021 Nakhondm نقل قول Mersi Donya. لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری...
Arshiyam ارسال شده در December 10, 2021 اشتراک گذاری ارسال شده در December 10, 2021 در در ۱۳۹۹/۶/۱۰ در 22:42، AmirEpiCure گفته است: یه روز حاجی ﺩﺍﺷﺖ ﺗﻮ ﻣﺴﺠﺪ ﺳﺨﻨﺮﺍﻧﻲ ﻣﻴﻜﺮﺩ ﮔﻔﺖ: ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﻦ ﺳﻮﺍﺭ ﺑﺮ ﺫﻭﺍﻟﺠﻨﺎﺡﺩﺍﺷﺖ ﻣﻲ ﺭﻓﺖ،،، ﻳﻜﻲ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺟﻤﻌﻴﺖ ﮔﻔﺖ: حاج ﺍﻗﺎ ذﻭﺍﻟﺠﻨﺎﺡ ﻛﻪ ﺍﺳﺐ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﻴﻦ ﺑﻮﺩ ﻧﻪ اﻣﺎﻡ ﺣﺴﻦ ﺣﺎﺝ ﺍﻗﺎ ﻫﻢ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ:ﺧﻔﻪ ﺷﻮ،،، ﺗﻮ اگه ﻣﻮﺗﻮﺭ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻲ ﺑﻪ ﺩﺍﺩﺍﺷﺖ ﻧﻤﻴﺪﻱﯾﻪ ﺩﻭﺭ ﺑﺰﻧﻪ؟ ________________________________________ تو زندگیت از دو چیز مطمئن باش : ۱- پول خوشبختی نمیاره ۲- مورد یک چرته "آل پاچینو" ________________________________________ خری به درختی بسته بود شیطان خر را باز کرد. خر وارد مزرعه همسایه شد و تر و خشک را با هم خورد. زن همسایه وقتی خر را در حال خوردن سبزیجات دید ؛تفنگ را برداشت و یک گلوله خرج خر نمود و مادره خر را به عزایش نشاند صاحب خر وقتی صحنه را دید؛ عصبانی شد و زن صاحب مزرعه را کشت. صاحب مزرعه وقتی با جسد خونین همسرش روبرو شد صاحب خر را مورد عنایت قرار داد (کلا همه چی خر تو خر شد) به شیطان گفتند چکار کردی آخه مرتیکه؟!!! گفت من فقط یک خر را رها کردم! نتیجه:هرگاه میخواهی یک شهر را خراب کنی خران را ازاد کن! ________________________________________ ﺧﺎﻧﻤﻪ ﺑﻪ ﺷﻮﻫﺮﺵ ﻣﯿﮕﻪ: ﺍﮔﻪ ﻣﻦ ﺑﻤﯿﺮﻡ ﺗﻮ ﺯﻭﺩﯼ ﺯﻥ ﻣﯿﮕﯿﺮﯼ؟ ﻣﺮﺩ ﻣﯿﮕﻪ: ﺁﺭﻩ ﭼﺎﺭﻩ ﻧﺪﺍﺭﻡ. ﺧﺎﻧﻢ : ﻣﯿﺎﺭﯾﺶ ﺗﻮ ﻫﻤﯿﻦ ﺧﻮﻧﻪ؟ ﻣﺮﺩ: ﺁﺭﻩ ﺧﻮﻧﻤﻪ ﺩﯾﮕﻪ. ﺧﺎﻧﻢ : ﻟﺒﺎﺳﺎﻡ ﺭﻭ ﻣﯿﺬﺍﺭﯼ ﺑﭙﻮﺷﻪ ؟؟؟؟ ﻣﺮﺩ: ﺍﮔﻪ ﺑﭙﻮﺷﻪ ﺣﺮﻓﯽ ﻧﺪﺍﺭﻡ ﺁﺧﻪ ﮔﺮﻭﻧﯿﻪ ﺧﺎﻧﻢ : ﮐﻔﺸﺎﻣﻮﭼﯽ؟ ﻣﺮﺩ: ﻧﻪ ﺧﺎﻧﻢ : ﭼﺮﺍ ؟؟؟؟ ﻣﺮﺩ: ﭼﻮﻥ ﺷﻤﺎﺭﻩ ﭘﺎهاﺵ ﺳﯽ ﻭ ﻫﺸﺘﻪ! ________________________________________ حکایت است روزی دو شریک بودند يكی نابينا یکی بینا يك كاسه آلوچه خريدند و با هم قرار گذاشتند دو تا دو تا بخورند تا تموم بشه وسط كار،نابينا زد تو گوش شریکشو گفت: هوی مرتیکه چخبره، چرا تو مشت مشت میخوری؟ شریک گفت: تو که کوری عنتر از كجا متوجه شدی كه من مشت مشت ميخورم؟ نابينا گفت: سیب اضافه نخور مرتیکه گاو از اونجا كه من چهار تا چهار تا ميخورم و تو صدات در نمياد ! #امتیاز_فراموش_نشه ممنون بابت مطالب حق 3 نقل قول ◗━━━━━━━━━━━━━━๑۩۞۩๑━━━━━━━━━━━━━━━ ◖ Nw ✯ ???????? ✯ ◗━━━━━━━━━━━━━━๑۩۞۩๑━━━━━━━━━━━━━━━ ◖ لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری...
Anathema ارسال شده در December 11, 2021 اشتراک گذاری ارسال شده در December 11, 2021 تخخخخ۷ نقل قول ツ لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری...
Roozbeh1 ارسال شده در December 13, 2021 اشتراک گذاری ارسال شده در December 13, 2021 عجب نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری...
Maniii ارسال شده در December 15, 2021 اشتراک گذاری ارسال شده در December 15, 2021 خوبه والا نقل قول (خدا همیشه پشت همه هست به کارت ادامه بده) لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری...
Rosi ارسال شده در December 16, 2021 اشتراک گذاری ارسال شده در December 16, 2021 درسته نقل قول بیگی راس میشه! لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری...
Feu ارسال شده در December 17, 2021 اشتراک گذاری ارسال شده در December 17, 2021 در در ۱۳۹۹/۶/۱۰ در 22:42، AmirEpiCure گفته است: یه روز حاجی ﺩﺍﺷﺖ ﺗﻮ ﻣﺴﺠﺪ ﺳﺨﻨﺮﺍﻧﻲ ﻣﻴﻜﺮﺩ ﮔﻔﺖ: ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﻦ ﺳﻮﺍﺭ ﺑﺮ ﺫﻭﺍﻟﺠﻨﺎﺡﺩﺍﺷﺖ ﻣﻲ ﺭﻓﺖ،،، ﻳﻜﻲ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺟﻤﻌﻴﺖ ﮔﻔﺖ: حاج ﺍﻗﺎ ذﻭﺍﻟﺠﻨﺎﺡ ﻛﻪ ﺍﺳﺐ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﻴﻦ ﺑﻮﺩ ﻧﻪ اﻣﺎﻡ ﺣﺴﻦ ﺣﺎﺝ ﺍﻗﺎ ﻫﻢ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ:ﺧﻔﻪ ﺷﻮ،،، ﺗﻮ اگه ﻣﻮﺗﻮﺭ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻲ ﺑﻪ ﺩﺍﺩﺍﺷﺖ ﻧﻤﻴﺪﻱﯾﻪ ﺩﻭﺭ ﺑﺰﻧﻪ؟ ________________________________________ تو زندگیت از دو چیز مطمئن باش : ۱- پول خوشبختی نمیاره ۲- مورد یک چرته "آل پاچینو" ________________________________________ خری به درختی بسته بود شیطان خر را باز کرد. خر وارد مزرعه همسایه شد و تر و خشک را با هم خورد. زن همسایه وقتی خر را در حال خوردن سبزیجات دید ؛تفنگ را برداشت و یک گلوله خرج خر نمود و مادره خر را به عزایش نشاند صاحب خر وقتی صحنه را دید؛ عصبانی شد و زن صاحب مزرعه را کشت. صاحب مزرعه وقتی با جسد خونین همسرش روبرو شد صاحب خر را مورد عنایت قرار داد (کلا همه چی خر تو خر شد) به شیطان گفتند چکار کردی آخه مرتیکه؟!!! گفت من فقط یک خر را رها کردم! نتیجه:هرگاه میخواهی یک شهر را خراب کنی خران را ازاد کن! ________________________________________ ﺧﺎﻧﻤﻪ ﺑﻪ ﺷﻮﻫﺮﺵ ﻣﯿﮕﻪ: ﺍﮔﻪ ﻣﻦ ﺑﻤﯿﺮﻡ ﺗﻮ ﺯﻭﺩﯼ ﺯﻥ ﻣﯿﮕﯿﺮﯼ؟ ﻣﺮﺩ ﻣﯿﮕﻪ: ﺁﺭﻩ ﭼﺎﺭﻩ ﻧﺪﺍﺭﻡ. ﺧﺎﻧﻢ : ﻣﯿﺎﺭﯾﺶ ﺗﻮ ﻫﻤﯿﻦ ﺧﻮﻧﻪ؟ ﻣﺮﺩ: ﺁﺭﻩ ﺧﻮﻧﻤﻪ ﺩﯾﮕﻪ. ﺧﺎﻧﻢ : ﻟﺒﺎﺳﺎﻡ ﺭﻭ ﻣﯿﺬﺍﺭﯼ ﺑﭙﻮﺷﻪ ؟؟؟؟ ﻣﺮﺩ: ﺍﮔﻪ ﺑﭙﻮﺷﻪ ﺣﺮﻓﯽ ﻧﺪﺍﺭﻡ ﺁﺧﻪ ﮔﺮﻭﻧﯿﻪ ﺧﺎﻧﻢ : ﮐﻔﺸﺎﻣﻮﭼﯽ؟ ﻣﺮﺩ: ﻧﻪ ﺧﺎﻧﻢ : ﭼﺮﺍ ؟؟؟؟ ﻣﺮﺩ: ﭼﻮﻥ ﺷﻤﺎﺭﻩ ﭘﺎهاﺵ ﺳﯽ ﻭ ﻫﺸﺘﻪ! ________________________________________ حکایت است روزی دو شریک بودند يكی نابينا یکی بینا يك كاسه آلوچه خريدند و با هم قرار گذاشتند دو تا دو تا بخورند تا تموم بشه وسط كار،نابينا زد تو گوش شریکشو گفت: هوی مرتیکه چخبره، چرا تو مشت مشت میخوری؟ شریک گفت: تو که کوری عنتر از كجا متوجه شدی كه من مشت مشت ميخورم؟ نابينا گفت: سیب اضافه نخور مرتیکه گاو از اونجا كه من چهار تا چهار تا ميخورم و تو صدات در نمياد ! #امتیاز_فراموش_نشه Ki mikhone in hamaro نقل قول ᵢ ₐₘ ₗₑₐᵣₙᵢₙg ₜₕₐₜ wₕₒ ᵢ ₐₘ ᵢₛ ₙₒₜ ₛₒ bₐd 𝐀𝐥𝐢 لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری...
ارسالهای توصیه شده
به گفتگو بپیوندید
هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید.
توجه: strong> مطلب ارسالی شما پس از تایید مدیریت برای همه قابل رویت خواهد بود.