جستجو در تالارهای گفتگو
در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'Squid'.
2 نتیجه پیدا شد
-
Click Here 2 Click Here سلامی دوباره ایندفعه با پارت دوم اومدیم چون درخواست زیاد بود گذاشتم ممنون میشم حمایت کنید. داستان فصل دوم با گیهون (لی جونگ جه) آغاز میشود که پس از برنده شدن در بازی مرگبار، تصمیم میگیرد گروهی تشکیل داده و خودش را دوباره به محل بازیها برساند. او بالاخره موفق میشود به بازی بازگردد (با همان شمارهی خود، ۴۵۶، از فصل گذشته) تا افراد مسئول در راهاندازی آن را پایین بکشد و یکسری کاراکترهای تازه (که دقیقا نسخهی تکرای شخصیتهای فرعی از فصل پیشین هستند) در این راه با او همبازی میشوند. قوانین بازی از این قرار هستند: پس از شروع بازی هیچکس نمیتواند از آن جا بزند؛ هر کسی خودسرانه از بازی دست بکشد، حذف (کشته) میشود. با رأی اکثریت، امکان توقف بازی در هر زمانی وجود دارد. بعد از هر بازی، در صورت رأی اکثریت، میزان پول جایزه بین همه تقسیم خواهد شد. پس از گذشت دو سال از آخرین حضور گیهون در بازیها، این قانون چهارمی به تازگی اضافه شده است. البته داستان فصل دوم در کل با فصل اول سریال «بازی مرکب» تفاوت چندانی ندارد؛ فقط نقش اصلی، گیهون، الان آگاهانه پا به مسابقات میگذارد و میکوشد به سایر بازیکنان نسبت به خطرات مرگبار بازی هشدار دهد. اما شگفتا که طمع انسانها مانع عقل سلیم میشود؛ لعنت بر کاپیتالیسم! در فصل پیشین با معرفی شماره یک، یعنی ایلنام (او یونگسو) به عنوان مغز متفکر پشت بازی، سریال چرخشی غیرمنتظره اما ناخوشایند پیدا کرد. حال در فصل دو، شماره یک، پیشرو، اینهو (لی بیونگ هون) یا همان برادر کارآگاه جونهو (وی هاجون) است که این بار به عنوان شرکتکننده در بازی حاضر شده؛ خود کارآگاه هم که لحظهی آخر از صخره پایین افتاد، از قضا تمام این مدت زنده مانده که البته آنقدرها هم شوکهکننده نیست. شاید تنها اتفاق غیرمنتظره در فصل دوم، این بود که بازاریاب (گونگ یو) دوباره سروکلهاش پیدا شد و با اینکه به سرعت او را از داستان کنار گذاشتند، اما صحنهی شکنجه دادن با سنگ، کاغذ، قیچی و رولت روسی بازی کردن او با گیهون از صحنههای برجستهی فصل دوم است. نقطهی قوت فصل اول در بازیهای آن بود؛ البته ازآنجا که نباید هیچ بلایی سر نقش اصلی بیاید، خیلی فرقی نداشت چطور پیش میروند یا چه کسانی در هر بازی میمیرند. فصل دوم سریال خلاف سابق، با شروع بازیها و افتادن دوباره در ریتم تکراری فصل اول، افت شدیدی پیدا میکند؛ نمیدانم چند بار در طی هفت اپیزود سریال لازم است که رأی دادن تکتک بازیکنان نشان داده شود؛ یا یک بازی «مینگل» چند دقیقه باید ادامه پیدا کند و تازه در این زمان با اسلوموشنهای فراوان خواستهاند تنش هر صحنه را بالا ببرند. اسلوموشن به کنار، با اینکه خشونت، صحنههای اکشن و اسلحه دستگرفتنها هم بیشتر شده، اما تنش سریال بالاتر نرفته است؛ چون میدانید گیهون زنده میماند و با بقیهی کاراکترها هم ارتباط برقرار نکردهاید که عاقبتشان برایتان مهم باشد؛ بالاخره آنها باید بمیرند تا گیهون بتواند بر شانههای آنها پا در خون گذاشته، به رأس هرم قدرت رسیده و عاملان بازی را پایین بکشد! میتوان گفت این روند نزولی از قسمت دوم به بعد آغاز میشود. دو اپیزود اول گیهون و تلاشهای او برای بازگشت به بازی را دنبال میکنیم و این عملا بهترین بخش فصل دوم است که نتایج برد گیهون در فصل پیشین را نشان میدهد؛ بردی که از او نه یک مرد خوشحال، که مردی متفاوتی ساخته است. شاید اگر در فصل دوم به جای تمرکز روی خود بازیها، روی گیهون و تلاش او برای رو کردن دست سازندگان بازی تمرکز میکردند بهتر جواب میداد. داستان فصل دوم به جای آنکه روی توسعهی شخصیتی و رستگاری گیهون و کاراکترهای دیگر کار کند، دوباره درسهای اخلاقی را میدهد که در نقد فصل اول «بازی مرکب» توضیح داده شد و همان ۳-۴ سال پیش هم زیادی توی ذوق میزدند و حالا با تکرارش، از شعاری بودن هم فراتر میروند. @Mehrdad @Syd @Dawat @MashAli @MashAlireza @AmirPaKaR @IGNORE @Snyder @TAHATYLER @Abolfaazl @BLUM @ArmouR @AzhdAr @GodWorld @hirad @ijoker @iDocToR @karadayii @Meshki @MiLo @NeverKill @Realest @SaIeh @UpRoaR @WeapoN @ViPeX @Blody @CrazieR @Fayez @Rescuer @OXLIN @AmiN @SpyKer @NaakHoDaa @LiN @kadkhodaa @Bulet @AkbarGta @Nemking @McClane @Arsoo @Danth @Joy @SurviveL @Melia @FearMaster @fered @Thailand @GNV @EagleEye @GodOfCheaterS @TheMatin @Arda @EpiRuS @Divaneh @BoyDark @IAshkan @Bron2Kill @AmirJahed @HosseinBanGi @UFC @Neymar @Nulleff @Penetrating @popopo @Shahzadh @cracked @AmirLicht @MatinRz @Arvan @GenraL @AMOEHSAN @Sami @HaDiSeH @ArTiNPioneeR @ArmoRed @RoReM @EnGeDeR @TheCaptain @Silence @TheTopRaK @Markel @Alonso @Nicolay @Rahebe @Taaha @ELYAS @Nigger @Cop @Fadaei @Sweet @hesam88 @Butterfly @Noise @Automat @DaShBaLaaCH @Hardy @Shirmo @12Meikel12 @HoBiT @angel @AbneR @UnSolved @Myth @Integer @Mastery @Kiya @Viego @Chanoda @Deadshot @DeaTShoT @Enter @jansuz @Viego @MisTy @moji188king @Feu @AmirAlwayS @pe3a @Lone @Gladiatoor @MORVARIDRIZ @AMIIRHOSEIIN @PabloEscobar @TuTun @Omid @OmidGH @DrDep @SuperMaN @XveN @Radahn @ali002 @Masdod @Meehdi @FariB @Daddy @GOMRAH @Mero @MmliX @Fazaei @Suffer @amobangi @JinX @Loner @Scrooge @Sira @SEKOT @EzraeeI @Aboll @Panda @Noman و......
-
معرفی سریال سریال «بازی مرکب» یکی از جدیدترین سریالهای سرویس استریم نتفلیکس است که در مدتی کوتاه موفق شده تا به محبوبیتی تاریخی و باورنکردنی دست پیدا کند. آیا این سریال ارزش تماشاکردن دارد؟ نتفلیکس یکی از تولیدکنندههای خاص بازار سینما و تلویزیون است که هر از گاهی با یک عنوان جدید به خوبی در نقش یک شگفتانگیز دوستداشتنی ظاهر میشود. سریال «بازی مرکب» هم به عنوان یکی از جدیدترین ساختههای نتفلیکس موفق شده تا این روزها به یک سریال محبوب و دوستداشتنی تبدیل شود. این سریال کرهای که فصل نخست آن تنها ۹ قسمت دارد در تاریخ ۱۷ سپتامبر ۲۰۲۱ منتشر شد اما به مرور زمان به عنوانی محبوب تبدیل شد و حالا در آستانه تبدیلشدن به محبوبترین و تاثیرگذارترین سریال نتقلیکس قرار دارد. اما سریال «بازی مرکب» چه داستانی را روایت میکند؟ آیا این سریال ادامه دارد؟ آیا سریال «بازی مرکب» ارزش تماشاکردن دارد؟ در ادامه به معرفی سریال «بازی مرکب» میپردازیم. یک داستان تکراری اما خلاقانه رقابت برای بقا در بسیاری از عناوین سینمایی و تلویزیونی سالهای اخیر به تصویر کشیده شده است. این موضوع جذاب به ویژه در میان عناوین شرق آسیا هم بارها و بارها به تصویر کشیده شده و به همین دلیل میتوان داستان سریال «بازی مرکب» را اندکی تکراری دانست. با این حال آنچه این سریال را به شدت محبوب کرده، خلاقیتی است که در دل داستان آن قرار دارد. به همین دلیل امروز بسیاری از مردم از تماشای سریال «بازی مرکب» لذت میبرند و آن را یکی از جذابترین عناوین سال میدانند. داستان سریال «بازی مرکب» درباره گروهی از افراد ورشکسته و بدهکار است که تصمیم میگیرند تا قمار بزرگی انجام دهند. این افراد که دقیقا ۴۵۶ نفر هستند، باید در یک بازی مرگبار شرکت کنند. آنها درگیر مجموعهای از بازیهای هیجانانگیز اما کودکانه میشوند. هر شخصی که در جریان این بازیهای کودکانه شکست بخورد، جانش را از دست میدهد. اما شخصی که در نهایت زنده بماند با جایزه ارزشمند ۳۸ میلیون دلاری را به خانه میبرد. بنابراین افرادی که اساسا چیزی برای از دستدادن ندارند، زندگی خود را قمار میکنند تا برنده این رقم هنگفت شوند که نهتنها بدهکاریهای آنها را پوشش میدهد بلکه زندگیشان را هم برای همیشه دگرگون میکند. چرا این سریال محبوب شد؟ اگرچه داستان سریال «بازی مرکب» اندکی تکراری به نظر میرسد اما واقعیت آن است که خلاقیت جذاب فیلمنامه سریال باعث شده تا با یکی از متفاوتترین سریالهای چند سال اخیر مواجه شویم. این سریال هیجانانگیز، دوستداشتنی و خیرهکننده تماشاگرش را در میان حجم عظیمی از خون و خشونت غوطهور میکند و به لطف داستانی که عملا غیرقابل پیشبینی به نظر میرسد به یکی از بهترین عناوین سال تبدیل میشود. بنابراین اگر به دنبال تماشای یک سریال هیجانانگیز، متفاوت و جذاب هستید شاید بهتر باشد که همین حالا به سراغ سریال «بازی مرکب» بروید. محبوبیت تاریخی این سریال باعث شد که یکی از سرویسهای ارائه اینترنت در کره جنوبی از نتفلیکس به دلیل ترافیک بیش از حدی که تماشای این سریال ایجاد کرده بود، شکایت کند. همچنین ۳۰ نقدی که از این سریال منتشر شده، میانگین نمره ۹۳ را برای سریال «بازی مرکب» به همراه داشته که به خوبی ارزش بالای این سریال در جمع منتقدان را نشان میدهد. تماشاگران هم نمره ۸.۳ را برای این سریال در وبسایت IMDB ثبت کردهاند که به خوبی از محبوبیت این سریال جذاب حکایت میکند. از این جا به بعد مطلب دارای اسپویل می باشد! تحلیل فلسفی سریال پرواز یک گرسنه داستان درباره گی-هون، مرد میانسالی است که حضانت دخترش را به دلیل ناتوانی در زندگی مشترک از دست داده و هنوز با مادرش زندگی میکند. با یک کارت ویزیت منحصر به فرد و آنچه که گی گون فکر میکند فرصتی آسان برای کسب درآمد خوب، در دام میافتد و ربوده میشود. او با دوست دوران کودکی خود سانگ وو و بیش از 400 نفر دیگر در یک جزیره متروک از خواب بیدار میشود و به آنها گفته میشود که همه آنها باید در بازی های کودکان بازی کنند تا تنها یک نفر باقی بماند. اما وقتی حذف میشوید، میمیرید. پس از اولین بازی، بازیکنان رای میدهند که بازی را کنار بگذارند و به خانه بروند. اما بعد از مدتی وقتی دوباره به زندگی قبلی خود در زندانی که به شکل مصنوعی حس رهایی را به آنها میدهد قرار میگیرند، شرکت کنندگان دعوت دیگری برای بازی در Squid Game پیدا میکنند. تقریباً همه بازیکنان برمیگردند، متقاعد شده اند که هرگز نمیتوانند زندگی خود را مانند گذشته اصلاح کنند. در بازگشت به خانه، گی هون میفهمد که مادرش مبتلا به دیابت است و نیاز به جراحی دارد و دخترش با مادرش به ایالات متحده نقل مکان میکند مگر اینکه بتواند ثابت کند که میتواند از او حمایت مالی کند. این دو دلیل انگیزههای اصلی بازگشت گی-هون به بازی است، حتی با دانستن احتمال مرگ او. تصادف بین دوستان در ساختار روایی سریال، ما در همان ابتدا اولین برخورد فلسفی سریال بازی مرکب را بین سانگ وو و گی هون میبینیم. این دو دوست دوران کودکی عملاً از هر نظر با هم مخالف هستند، زیرا سانگ وو در رده برتر خود بود و در بهترین مدرسه در کره جنوبی پذیرفته شد و در یک شرکت سرمایه گذاری کار میکرد. از طرف دیگر، گی هون به عنوان راننده کار میکرد و عدم هوش او در مقایسه با دوستش در بازی هایی که انجام میدهند حتی بیشتر نشان داده میشود. در گذشته در بازی لانه زنبوری، گی-هون هنگام انجام بازی ها هیچ استراتژی هوشمندانه ای ارائه نمیکرد، در حالی که از اولین بازی، “چراغ سبز چراغ قرمز”، سانگ وو تفکر منحصر به فرد خود را در هر دور نشان میدهد. انگیزه سانگ وو برای پیوستن به بازی Squid از کار او ناشی میشود، زیرا او میلیاردها وون را از مشتریان خود دزدیده است و اکنون حکمی بر سر او وجود دارد. و اگر قبل از دستگیری آن را پرداخت نکند، تمام دارایی مادرش به عنوان وثیقه گرفته میشود. بنابراین دلایل سانگ وو همه به انتخاب او برمیگردد، در حالی که گی هون هیچ کنترلی بر بیماری مادرش یا انتقال فرزندش به ایالات متحده ندارد. مهمترین تفاوت این دو در نحوه انجام بازی ها در Squid Game است. پس از دعوت دوم، سانگ وو به طور مداوم در راستای منافع شخصی عمل میکند، حتی اگر به معنای کشتن یا رها کردن گی-هون در شرایط نامناسب باشد. مانند عدم اطلاع از بازی بعدی، باعث شد Gi-Hun چالش برانگیزترین الگو را برای بازی لانه زنبوری انتخاب کند. گی-هون برای پیروزی مانند هر شرکت کننده دیگری بازی میکند، اما او مهربانی خاص و ثابتی را نشان میدهد، به ویژه برای کسانی که با او متحد شده است، مانند سائ بیوک. بنابراین در حالی که سانگ وو کاملاً از حرص و آز تا حد قتل مستقیم استفاده میکند، گی هون فقط مهربانی از خود نشان میدهد و حتی در آخرین بازی از کشتن سر باز میزند و خواستار رای به تعلیق بازی میشود. هزینه پیروزی پس از برنده شدن در بازی، Gi-Hun در حالت شوک قرار دارد، دوست دوران کودکی خود، همه کسانی را که در Squid Games ملاقات کرد، از دست میدهد و مادرش که در حالی که او برای بازی رفته بود، جان باخت. یک سال نادیده گرفته میشود و میبینیم که او به مادر سنگ وو یا برادر سائ بیوک کمک نکرده است. در حقیقت، او به هیچ وجه به دستاوردهای خود دست نزده است و به شیوه زندگی قبلی خود بازگشته است. او به طرز مرموزی کارت ویزیت Squid Game دیگری را دریافت میکند که زمان و مکان آن را مشخص میکند. وقتی گی هون از راه میرسد، پیرمرد ایل نام در انتظار او است، که گی هون تصور میکرد در هنگام بازی او را کشته است. در عوض، ایل نام فاش میکند که او مغز متفکر پشت بازی Squid بوده است. و اینکه او و دوستان ثروتمندش زندگی را یکنواخت میدانند، بنابراین به بازی Squid Game فکر کردند که “سرگرم کننده” است.پیرمرد از گی هون میخواهد تا آخرین بازی خود را انجام دهد در حالی که مشاهده میکند مردی مست در پیاده رو در سرما جان خود را در حال از دست دادن است. شرایط این است که اگر کسی تا نیمه شب به مرد مست کمک کند، گی هون برنده میشود، و اگر کسی کمک نکند، ایل نام برنده میشود. این بازی نهایی استعاره ای برای برخورد فلسفی دیگر است. ایده های متضاد ایل نام معتقد است همه مردم خودخواه و حریص هستند، در حالی که گی هون معتقد است دلسوزی برای دیگران ضروری است، همانطور که در طول سریال با بیشتر اقدامات او نشان داده شد. اکنون آنچه ایدئولوژی ایل نام را شکل میدهد این است که او بسیار ثروتمند بود و به جای استفاده از این پول برای کمک به دیگران، یک سلطنت نبرد پیچیده را برای لذت بردن خود ساخت. این رویداد گی-هون را از حالت غم و اندوه خارج میکند و او به وعده های خواسته شده از وی در هنگام بازی ها عمل میکند. او برادر سائ بیوک را پیدا میکند و او را تحت مراقبت مادر سنگ وو قرار میدهد در حالی که یک چمدان پر از پول برای این دو نفر میگذارد. هنگامی که در فرودگاه برای دیدن دخترش میرود، گی-هون به طور معجزه آسایی با مردی که نقشش را گونگ یو بازی میکرد برخورد میکند. گی-هون میرود تا با مرد روبرو شود، اما افسوس که خیلی دیر شده است، اما گی-هون موفق میشود کارت را از مردی که با شخصیت گونگ یو بازی میکرد، بدزدد. او با شماره تماس میگیرد و تأیید میکند که بازی هنوز ادامه دارد، حتی پس از مرگ ایل نام، و متعهد میشود که برگردد و بازی را متوقف کند تا دسته جدیدی از شرکت کنندگان را نجات دهد. حرص و طعم برخی از فضاهای تاریک و خشن هرکسی را هویدا میکند، اما تحقق وعده های داده شده به دوستانش و بازگشت به بازی، ایدئولوژی جی هون را نسبت به حرص و طمع تقویت میکند. باخت Il-Nam در بازی نهایی نشان میدهد که Squid Game نیز این اعتقاد را دارد. تفاوتی بین مرده و زنده نیست بازی Squid Game از تروپ های خاص و جذاب استفاده میکند، اما ذاتاً هیچ مشکلی وجود ندارد. مخصوصاً وقتی قالب داستان همچنان دارای ارزش تمثیلی است و هنگامی که سریال آنها را به خوبی بیان میکند. حداقل در دو قسمت ابتدایی خود، Squid Game از پیروی از فرض خود تا نتیجه گیری های اجتناب ناپذیر و بی رحم خود نمیترسد. شرکت کنندگان در مسابقه تنها زمانی وحشت بازی را تشخیص میدهند که یک بازی مرگبار از چراغ قرمز، چراغ سبز را آغاز کنند، در زیر نور آفتابی که تحت آن شخصیت ها – و بینندگان – جایی برای پنهان شدن ندارند. بعداً، ما تدارکات پس از آن را مشاهده میکنیم، زیرا کارگران گمنامی که در این مرکز کار میکنند، اجساد بازندگان را میسوزانند و هیچ تفاوتی بین مرده و زنده قائل نمیشوند. یک تمایز حیاتی روایی گاهی اوقات شخصیت ها تصمیم جدی میگیرند. در مواقع دیگر، شخصی دست خود را برای کمک به یک غریبه دراز میکند. معمولاً مردم با عشق و علاقه ای که به خانواده خود دارند هدایت میشوند – و ما در واقع آن عشق را در این سریال دراماتیک شده میبینیم، زیرا در زندگی خود خارج از رقابت با این شخصیت ها وقت میگذرانیم. این داستانی نیست که بشریت بخاطر حرص ذاتی یا خودخواهی آن محکوم به فنا باشد، اگرچه این ویژگی ها قطعاً میتوانند نقش آفرین باشند. این یک واقعیت است که مردم کارهای ناامید کننده ای را انجام میدهند زیرا در شرایط ناامید کننده قرار دارند و سیستم برای سود و در تظاهرات نفرت انگیز قدرت این آسیب پذیری را طعمه میکند. در حالی که بازی سازان برای زندگی انسان ها ارزش قائل نیستند، واضح است که این داستان به خودی خود اهمیت دارد – یک تمایز حیاتی روایی. جالب اینجاست که Squid Game به شخصیت های خود سطحی از نمایندگی میدهد که معمولاً در زیر ژانر اجتناب میشود. بر خلاف Hunger Games یا Battle Royale ، رقبای این بازی آن را انتخاب میکنند – ابتدا بدون اطلاع کامل از شرط ها و سپس با چشمان باز. خلاصه مطلب سریال کرهای Squid Game در طول ۹ اپیزود خود به این پرسش جواب میدهد که اگر بازیهایی که در کودکی انجام میدادید کشنده ه بود چه میشد؟! به طور کلی این نکته شاکله اصلی درون سریال را نمایان میکند. در میان خون و خونریزیهایی که در جریان این بازی خطرناک رخ میدهد، رابطه صمیمی میان جی هان و پیرمرد خوش شانس اوه ایل-نام نهفته است. آنها تقریبا از همان لحظهای که در تختهای دو طبقه در جزیره دور افتاده از خواب بیدار میشوند، ارتباط قوی با یکدیگر پیدا میکنند. به عنوان مثال جی هان در بسیاری از موارد، بازیکن شماره ۰۰۱ (پیرمرد خوششانس) را از بسیاری اتفاقات خطرناک در سراسر بازی محافظت میکند. بر همین اساس، تعداد زیادی از طرفداران اعتقاد دارند که اوه ایل-نام میتواند پدر گمشده جی هان باشد! لحظات کلیدی زیادی در سریال بوده که احتمال درست بودن این حدسیات را بیشتر میکند. مثلا مراقبت این پیرمرد از جی هان در مواقع حساس به نوعی پدرگونه است و این تصور را ایجاد میکند که مبادا این دو واقعا پدر و فرزند باشند. این پیرمرد مبتلا به تومور مغزی است و ترجیح میدهد بهجای در انتظار مرگ ماندن در دنیای بیرون، بازی کند، اما در انتها مشخص میشود که او رئیس اصلی بازی ماهی مرکب است و تمام قدرت در دستان اوست. در یکی از صحنهها، جی هان که صبر و تحمل خود را از دست داده، درخواست شیرکاکائو میکند. وقتی ایل نام این را میشنود، به حالت شوخی و طعنه به او میگوید که هان حتما زیادتوسط پدرش مورد ضرب و شتم قرار میگرفته، زیرا خود پیرمرد نیز همین کار را با پسرش انجام می داده است. نظرات خود را زیر همین پست به اشتراک بگذارید! اگر نظرات شما دارای اسپویل میباشد، لطفا اشاره کنید.