جستجو در تالارهای گفتگو
در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'Arsacia Musicbox'.
1 نتیجه پیدا شد
-
آلبوم لاله زار با صدای ابی در تاریخ 8 آگوست 2019 منتشر شد جهان بدون تو از فتح یه بوسه میام ، آتش فشونه توو صدام بیتاب رقصم زیرِ بارون با من بیا این حال خوبو ، خورشیدِ در حالِ غروبو از راهِ رفته برنگردون امشب تمام فرصت ماست ، پایان خوب قصه اینجاست ماهو برات پایین میارم اگه رو موهام برف نشسته ، هنوز توو این سینه ی خسته یه قلب هیجده ساله دارم فردا بازم از سرِ نو ، من و جهان بدونِ تو بازم من و آوارِ اندوه اوندوهی هم اندازه ی کوه ، اندوهِ خاکی غرقِ خون خونه ای افتاده توو زندون از خون ای ویرون میام ، خون میپوشونه ردِ پام پشتِ سرم درهای بسته است پشتِ سرم آتیش و رگبار ، پشتِ سرم صد چوبه ی دار پشتِ سرم تاریخ خسته است منو بگیر از دردم امشب ، باید به تو برگردم امشب لمسِ تو یعنی کشفِ رویا من با بمون تا اوجِ خواهش ، تا بهترین فصلِ نوازش بذار که دیر حس بشه فردا فردا بازم از سرِ نو ، من و جهان بدونِ تو بازم من و آوارِ اندوه اوندوهی هم اندازه ی کوه ، اندوهِ خاکی غرقِ خون خونه ای افتاده توو زندون قلب قاپ مثلِ براندو توو تانگوی آخرم ، هی چرخ میخوره دنیا تووی سرم روحم از این همه تکرار خسته شد ، یک در مقابلم هی باز و بسته شد اما تو آخر از اون در نیومدی ، گفتی میای ولی آخر نیومدی تا کی بمونه دل چشمِ انتظارِ تو ، گل چیدنت بسه هی خانوم گودو وقتِ سقوطِ من چتره نجات باش ، حافظ شدم بیا شاخه نبات باش برگرد و تووی برف آغوشمو بپوش ، حرفاتو مثلِ موت نندازی پشتِ گوش موهام یکی یکی هاشور میخورن ، روزام بدونِ تو ساطور میخورن من گیج میرم و جای تو خالیه ، این سایه مثلِ من حالی به حالیِ مثلِ فرشته ای بی بال تووی طاق ، نزدیکِ من بیا خانومِ قلب قاپ تا کی بسوزه دل توو اشتیاقِ تو ، تا کی توو کوچه ها بی تو تِلو تِلو وقتِ سقوطِ من چتره نجات باش ، حافظ شدم بیا شاخه نبات باش برگرد و تووی برف آغوشمو بپوش ، حرفاتو مثلِ موت نندازی پشتِ گوش وقتِ سقوطِ من چتره نجات باش ، حافظ شدم بیا شاخه نبات باش برگرد و تووی برف آغوشمو بپوش ، حرفاتو مثلِ موت نندازی پشتِ گوش لاله زار همین فردا باید برم لاله زار ، دلم واسه حال و هواش لک زده حالا شیره رو کاشی کاری دیگه ، لابد پیر شده حتما عینک زده لابد بچه ها تووی پس کوچه هاش ، بازم فیلمای جفتی طاق میزنن نئون های رو سر درِ سینما ، هنوز مثلِ رنگین کمون روشنن هنوز تو تئاترای اون جا میشه ، نشست و پیِس های بی پرده دید میشه گاهی وقتا تووی کافه هاش ، صدای خوشِ شاملو رو شنید میدونم که توو دودِ اون کافه ها ، هنو پچ پچ مردنِ تختیه هنوزم یکی داره جار میزنه ، که چهارشنبه ها روزِ خوش بختیه نگو راه دوره نگو چاره نیست ، چمدونِ دلتنگیامو بیار نگو اون خیابون دیگه دود شد ، همین فردا باید برم لاله زار مگه میشه رویا رو از ما گرفت ، مگه میشه این آرزوها رو کشت گذشته گذشته ولی بعد از این ، نگو میشه آینده یِ ما رو کشت همین فردا باید برم لاله زار ، جوونیم تووی اون خیابون گذشت همه عمرمون تووی آتیش بود ، کی گفته کی گفته که آسون گذشت کی گفته کسی ما رو مثل یه مشق ، تووی دفترِ روزگار خط نزد کی گفته یه تفویم نفرین شده ، به دنیای ما رنگِ وحشت نزد منو از دلِ اون خیابون بپرس ، منو از همون خاطراتِ عزیز از اون روزگاری که خوشبختی رو میشد دید تووی استکان روی میز منو از صدای پُر از سرخوشیم توو قبل از هجومِ شب و عربده منو از همون لاله زاری بپرس که دل واسه دیدنش لک زده نگو راه دوره نگو چاره نیست ، چمدونِ دلتنگیامو بیار نگو اون خیابون دیگه دود شد ، همین فردا باید برم لاله زار مگه میشه رویا رو از ما گرفت ، مگه میشه این آرزوها رو کشت گذشته گذشته ولی بعد از این ، نگو میشه آینده یِ ما رو کشت جاده های نرفته توو اون شبایی که همه ساعتا خوابشون میره توو لحظه هایی که دلم تورو بهونه میگیره وقتی دلم یه عالمه هق هق مستانه میخواد وقتی که اسمِ خودمم حتی به یادم نمیاد تو مثل یه نسیم خوش از دلِ شب سَر میرسی میای و پس میره با دستِ تو مِه دلواپسی دوباره رَدِ عطرِ تو راهو به من نشون میده کبوترِ صدامو لبخندِ تو آب و دون میده بیا دوباره گُم کنیم ساعت و روز و هفته رو بیا با هم سفر کنیم جاده های نرفته رو بیا دوباره گم کنیم ساعت و روز و هفته رو بیا با هم سفر کنیم جاده های نرفته رو مثل یه کشتی توو خزر من غرق میشم توو تنت تسلیمِ عطر تو میشم سَر میرم از پیراهنت دنیامو روشن میکنی شب از تو نورانی میشه برهنگی تَن میکنی ثانیه طولانی میشه شیطون دوباره پاشو از دنیایِ من پس میکشه وقتی خدای بوسه هات مشغولِ آفرینشه آغوشِ تو این برکه رو میبره تا دریا شدن تو ماه تر میشی و باز تکرار میشه مَدِ من بیا دوباره گم کنیم ساعت و روز و هفته رو بیا با هم سفر کنیم جاده های نرفته رو بیا دوباره گم کنیم ساعت و روز و هفته رو بیا با هم سفر کنیم جاده های نرفته رو کوچه نسترن این حرفِ یه سربازه ، از غربت یه سنگر یک نامه ی خون آلود ، از جبهه ی خاکستر با بوسه به دستای ، مادرش شروع میشه میدونه که این سنگر ، فردا زیرِ آتیشه میگه اسم اون کوچه ، اسمِ من نشه مادر اسمِ نسترن روشه ، چه اسمی از این بهتر نسترن رو میشناسی ، اون دخترِ همسایه است میخواستم عروست شه ، اما بعدِ آتش بس برقِ چشم اون اینجا ، تووی جبهه با من بود اون دلیلِ جنگیدن ، اون معنی میهن بود مادر نکنه یک وقت ، خونِ منو بفروشن اونایی که بعد از من ، پوتینامو میپوشن نگذاری که اسمِ من ، ابزار غضب باشه خونِ من و هم رزمام ، بازیچه ی شب باشه نگذاری که اسمِ من ، باطوم بشه توو پهلو یا تیرِ خلاصی شه ، توو صورت دانشجو اونایی که اسمم رو ، با عربده میخونن از بغضِ شبِ حمله ، یک قطره نمیدونن اونا توو شب آتیش ، فکرِ جونشون بودن رنگِ سفره هاشون بود ، خونِ صد تا مثلِ من مادر نذار اسمِ من ، اسم کوچمون باشه وقتی عشق نمیتونه ، تووی کوچه پیدا باشه وقتی عشق به شلاق و ، حبس و توبه محکومه ردِ پای بغضِ من ، روی نامه معلومه یادِ منو پنهان کن ، توو اون دلِ پهناور حتی عکسمو بردار ، از رو طاقچمون مادر دلم میخواد دلم میخواد کنارِ تو ، توو بارون گم بشم یک بار دلم میخواد جوون تر شم ، دوباره قبلِ هر دیدار دلم میخواد باهات باشم ، مثل یه شعر توو سینت دلم میخواد دو تا دستام ، یه هیزم شن توو شومینه ات دلم میخواد که یه آهنگ ، تووی گوشیِ تو باشم تنت دنیائیه من هم میخوام مارکوپولو باشم میخوام خوش بختیو عشقو ، ببینم تووی لبخندت میخوام دائم باهات باشم ، درست مثل گلو بندت دلم خیلی چیزا میخواد ، چشاتو واسه نقاشی یه خونه حتی نُقلی که ، تو پشتِ پنجره اش باشی دلم خیلی چیزا میخواد ، چشاتو واسه نقاشی یه خونه حتی نُقلی که ، تو پشتِ پنجره اش باشی تو چی میخوای از این دنیا؟ بگو غولِ چراغ اینجاست اگر چه خالیِ دستاش ، ولی قدِ تو بی پرواست همین که کلِ دنیا رو ، برات زیر و زبَر کرده همه ی راه ها رو رفته ، که به سمتِ تو برگرده بگو تا آرزو هاتو ، برآورده کنم تک تک برات از دفترِ شعرام بسازم صد تا بادبادک چی میخوای تنها لب تر کن ، که با تو حله هر مشکل کنارِ تو شناسنامه ام ، نمیشه تا ابد باطل دلم خیلی چیزا میخواد ، چشاتو واسه نقاشی یه خونه حتی نُقلی که ، تو پشتِ پنجره اش باشی دلم خیلی چیزا میخواد ، چشاتو واسه نقاشی یه خونه حتی نُقلی که ، تو پشتِ پنجره اش باشی شب یلدا وقتی لال بازی توو دنیا ، یه زبونِ مشترک شد وقتی تو گودِ حماقت ، پهلونمون فلک شد وقتی سنجاقِ خیانت ، سهمِ بالِ شاپرک شد وقتی گفتنِ سلام و ، به سلامت متلک شد میرسی به حرفِ من ، میرسی به حرفِ من وقتی توو سفره ی خالی ، قاتقت (خورشت) خونِ جگر شد وقتی جنگل از حضورِ یه جرقه شعله ور شد وقتی گونه های جلاد ، از صدای گریه تر شد وقتی که کلاغِ قصه از دوباره در به در شد میرسی به حرفِ من ، میرسی به حرفِ من حرفِ من سوالِ من زمزمه ی زیرِ لبه که چرا توو این حوالی ، شبِ یلدا هر شبه حرفِ من سوالِ من زمزمه ی زیرِ لبه که چرا توو این حوالی ، شبِ یلدا هر شبه از نگاه بعضیا ، حرفای من حرفِ حسابه که دهن بندِ طلایی ، واسشون تنها جوابه از نگاهِ بعضیا ، حرفای من حرفِ اضافه است برای همین ، سیاهی از شنیدنش کلافه است میرسی به حرفِ من ، میرسی به حرفِ من حرفِ من سوالِ من زمزمه ی زیرِ لبه که چرا توو این حوالی ، شبِ یلدا هر شبه حرفِ من سوالِ من زمزمه ی زیرِ لبه که چرا توو این حوالی ، شبِ یلدا هر شبه شاهنومه سهراب قالپاق میدزده ، رستم سرنگی شده با دستِ کی دنیامون ، به این قشنگی شده غروبا تووی میدون ، حراجِ تهمینه هاست زالِ قصه لبِ جوی ، بازم خمارِ دواست کاوه هر روز با قمه ، باج از مردم میگیره افراسیاب به جرمِ ، سرقت توو حبس اسیره فردوسی واسه مردم ، عریضه مینویسه با دستی که میلرزه ، با چشمایی که خیسه شاهنومه آخرش چیه؟ کی میگه آخرش خوشه؟ وقتی که شب سیاوشو ، به جرمِ عشقش میکُشه شاهنومه آخرش چیه؟ کی میگه آخرش خوشه؟ وقتی که شب سیاوشو ، به جرمِ عشقش میکُشه ضحاک عوض شده با ، جراحیِ پلاستیک نمیشه اونو شناخت ، حتی از خیلی نزدیک حتی وقتی که عکسش ، رو بیلبوردِ توو میدون با یه لبخند شبیه ، ملائکِ آسمون مغزه من و تو شامه ، مارای شونه هاشه از قِصه خط میخوره ، هر کس برده اش نباشه کی میدونه آخرِ ، این شاهنومه چی میشه وقتی سیمرغ از پرواز ، جا میمونه همیشه شاهنومه آخرش چیه؟ شاهنومه آخرش چیه؟ شاهنومه آخرش چیه؟ کی میگه آخرش خوشه؟ وقتی که شب سیاوشو ، به جرمِ عشقش میکُشه شاهنومه آخرش چیه؟ کی میگه آخرش خوشه؟ وقتی که شب سیاوشو ، به جرمِ عشقش میکُشه چشمم به اون خونست توو متروی پاریس ، یکشنبه ی پیگال (میدانی در پاریس) پیشِ مولن روژ (کاباره ای در پاریس) و رویاهای محال بالای ایفل و توو لوورِ سوت و کور یا قلبِ پقلاشِت ، پای یه سنگِ گور تو با منی هنوز ، مثلِ یه مرثیه مثلِ دلی که تووش یه جایِ خالیه تو با منی هنوز ، مثلِ یه خاطره که تنها بعدِ مرگ از خاطرم میره هنوزم تووی اون شهرم ، اگر چه دور و سرگردون دلم با اون پرنده است که داره جون میکَنه توو خون جهان آزاد و جذابه ، ولی چشمم به اون خونه است دلم با سرزمینی که برام مثلِ یه زندون است توو کِشتی توو قطار ، توو بار و کلاب بعد از یه بطری از ، گیرا ترین شراب توو ساحلی پُر از ، طرحای بی حیا حتی توو خلوتِ ، آلیک سینماست تو با منی هنوز ، مثلِ یه مرثیه مثلِ دلی که تووش یه جایِ خالیه تو با منی هنوز ، مثلِ یه خاطره که تنها بعدِ مرگ از خاطرم میره وقتی توو آندالوس (دهستانی در اسپانیا) ، با لُرکا دَم خورم وقتی واسه خودم افسوس میخورم وقتی کنارِ راین ، سیگار میکشم یا طعمِ بوسه ی ، بی ترسو میچشم وقتی خلیج فارس ، فریاد میزنم تا باورم بشه ، این من خودِ منم بازم کنارمی ، بازم کنارتم هم روزگارمی ، هم روزگارتم هنوزم تووی اون شهرم ، اگر چه دور و سرگردون دلم با اون پرنده است که داره جون میکَنه توو خون جهان آزاد و جذابه ، ولی چشمم به اون خونه است دلم با سرزمینی که برام مثلِ یه زندون است آخرین آهنگ اگه این آخرین شعره ، اگه این آخرین آهنگ بازم میخونم از شوقِ ، یه دنیای بدونِ جنگ اگه این آخرین راهه ، اگه این آخرین پرده منو با بوسه ای بسپار ، به یه دنیایِ بی بَرده واسه تو باقی میذارم ، نهالِ سبزِ رویامو امیدِ با تو برگشتن ، به شهرِ آرزوهامو واسه تو باقی میذارم ، جای خالیمو توو رگبار نگاه بی قرارم رو ، توو عکسِ قابِ رو دیوار منو گم کن توو آغوشت ، که نامیرا بشم با تو بنوشم جرعه به جرعه ، بهارِ تووی چشماتو صدام میمونه بعد از من ، بازم دستاتو میگیرم تو اونقدر زندگیم بودی ، که با مرگم نمیمیرم اگه این آخرین برگه ، اگه این فصلِ پاییزه شریکِ این شرابی باش ، که توو گیلاس و میریزه اگه این آخرین لحظه ، اگه این آخرین روزه بذار اون جنگلی باشم ، که مغروره و نمیسوزه همه روزای تبعیدو ، کنارِ تو سفر کردم پناهِ لحظه هام بودی ، من از تو برنمیگردم چشات معنای آرامش ، نگاهت سرزمینم بود همیشه مومنت بودم ، که لبخندِ تو دینم بود منو گم کن توو آغوشت ، که نامیرا بشم با تو بنوشم جرعه به جرعه ، بهارِ تووی چشماتو صدام میمونه بعد از من ، بازم دستاتو میگیرم تو اونقدر زندگیم بودی ، که با مرگم نمیمیرم