جستجو در تالارهای گفتگو
در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'پیرزن'.
2 نتیجه پیدا شد
-
سلام و عرض ادب خدمت پلیر های زحمت کش ارساکیا گیم. پوکر نیوز تقدیم میکند... امیدوارم مارو از حمایت های گرمتون دریغ نکنید! روزی روزگاری پیرزنی در حال قدم زدن بود که... پسری با دوچرخه ای که پدرش کادو براش گرفته بود به پیرزن خورد و نقش زمینش کرد ! به جای اینکه ازش عذرخواهی کنه و کمکش کنه تا از جاش بلندشه پرو پرو شروع میکنه به خندیدن و مسخره کردن پیرزن بدبخت که نای بلند شدن نداشت، نشستو نفس نفس زنان شروع به ذکر گفتن کرد جوری که صداش کم بود ( ذکر گفتن همانا خاندان پسرو آباد کردن همانا) یه سریا میگن نه دروغ میگیو فلان (پشت پسر مردم حرف در نیار) ولی من با چشای خودم دیدم اینم مدرکش (زیادی نامحسوسه فقط?) پسره بعد از اینکه چیزی نداشت بگه راهش را کشید و رفت... پیرزن صداش زد و گفت: « هوووو این چیزه ماله توعه؟؟ افتاده این گوشه؟! » پسره مثله بنز پرید پایینو ... به سرعت برگشتو شروع به گشستن کردن و چیزی پیدا نکرد رو به پیرزنه کردو گفت: ننه ایستگا کردی؟! کو! نکنه چشات آستیگماته؟ پیرزن گفت: «زیاد نگرد مروت و مردانگیات به زمین افتاد و هرگز آن را پیدا نمیکنی .» پسر که تصورش از مردانگی کلا با ما فرق داشت و به یه چی دیگه فکر میکرد شروع کرد به سر زدن و معذرت خواستن که نکنه .... اره ? یه زمانی فارسی و ادبیات بود الان فک کنم نیس دیگه با این وضعیت؟! ? ممنون از داشم @FcPoker & @TheMonster دوستداره شما @Pokers تا داستانی دیگر بدرود! @ArSaCiA @DoNaLd @Alireza @mohamad @Markeloff @Mohammadmahdi @MILADemon @SaeedAlpha @MaSiH @MasiHKhaN @Rony @Dnis @HaajAqA @Aone @ORTEGA @Omid @Holly @DeatShot @Mahi @iKamyar @Elone @JoRDeN @EnDWaY @Proofessor @Spider و...
-
روزی و روزگاری کاتالینا که از دستبرد به سوپر مارکت ها و دزدیدن ماشین خسته شده بود یه فکری به سرش زد بود که چند نفرو به قتل برسونه که اولین قربانیشو که کنار خیابون دید تقاضا داشت سوارش کنه و رفتن به خونه کاتالینا و داشتن با هم حرف میزدن که کاتالینا به پیرزن گفت: من به خونم میرم و کارمو انجام بدم بیام و پیرزن منتظر کاتالینا بود و کاتالینا از خونش با ی بیل امد بیرون و به سراغ پیرزن امد و گفت : اومدم سراغت و پیرزن داشت فرار میکرد که در اخر کاتالینا بش رسید و گفت: EZ و پیرزن بیچاررو مورد .... قرار داد و کاتالینا پیرزنو دفن کرد تو حیاط خونش و کاتالینا بعد کشتن 3نفر که مشخص نشد کیا بودن رفت سراغ نفر چهارم و این شخص که به گفته خودش موتورش خراب بود ( دوشتان اون ماشینم تاکسی میخواست 30ت بگیره 2محله اونورتر) خلاصه پیرمردو مثل پیرزن گول زد و بردد به خونش و کاتالینا رفت پشت حیاط خونش تا بیلو بیاره ولی پیرمردم کمی به کاتالینا شک کرده بود و کمی داشت قدم میزد که این صحنرو دید ولی کاتالینا نمیدونست این پیرمرد اسلحه داره و پیرمرد کاتالینارو به ان دنیا فرستاد