جستجو در تالارهای گفتگو
در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'وایکینگ'.
2 نتیجه پیدا شد
-
Vikings وایکینگ ها ژانر : اکشن | تاریخی | درام | ماجرایی | جنگی محصول : آمریکا , کانادا (United States , Canada) کارگردان : Michael Hirst ستارگان : Gustaf Skarsgård , Katheryn Winnick , Alexander Ludwig **خطر لو رفتن داستان** فصل1-«رگنار» بالاخره مسیر دریانوردی به سوی غرب را پیدا کرده است و از آنجا که هیچکس تا به حال این مسیر را طی نکرده و این کار غیرقانونی است؛ تصمیم می گیرد با عده ای از افراد قابل اعتمادش به صورت پنهانی برود. رگنار با به غنیمت بردن گنجینه هایی از یک صومعه در انگلستان، در نهایت رضایت اِرل کتگات را جلب می کند و با نیروهای بیشتر برای تاراج بیشتر برمی گردد. او در یکی از سفرهایش با پرنسسی به نام «آسلاگ» آشنا می شود. اِرل کتگات از پیشگو می شنود که به دست رگنار کشته می شود. فصل2-رگنار مجبور است مقابل برادرش رولو بایستند و با او مبارزه کند و در نهایت، اِرل کتگات می شود. پرنسس «آسلاگ» به کتگات می آید تا به رگنار بگوید از او باردار است و به همین دلیل «لاگرتا» همسر رگنار او را ترک می کند. رگنار، بعد از چند سال دوباره تصمیم می گیرد به انگلستان حمله کند اما با افرادش گرفتار طوفانی سهمگین می شوند و سر از سواحل وسکس در می آورند. او برای پیشبرد مقاصد آینده ای که در ذهن دارد به مذاکره با شاه وسکس یعنی «اکبرت» می رود. در همین حین «بورگ» در نبود رگنار، کتگات را تسخیر می کند. اما رگنار دوباره کتگات را پس می گیرد و بورگ را به روش عقاب خونین اعدام می کند. فصل3-رگنار یک بار دیگر کتگات را به مقصد وسکس ترک می کنند تا طبق توافقشان عده ای کشاورز را به سرپرستی «لاگرتا» و با کمک «اتلستن» در آنجا سکونت دهند. در این میان «فلوکی» از اتحاد با شاه اکبرت ناراضی است. اتلستن وارد رابطه ای با عروس شاه اکبرت، «جودیت» شده است. رولو از پیشگو شنیده که روزی پادشاه می شود و رگنار هم قید انگلستان را زده و به فرانسه حمله می کند و بعد از دو یورش ناموفق، با نقشه بالاخره وارد پاریس می شود. فصل4(پارت اول)-رولو طبق توافق با تنها دختر شاه فرانسه ازدواج می کند. رگنار در بستر بیماری است و یک برده چینی برای التیام دردهایش به او دارو می دهد. شاه اکبرت به کمک پسرش ملکه مرسیا را از مرگ نجات می دهد اما خودش را شاه مرسیا می خواند. وایکینگ ها دوباره به فرانسه حمله می کنند اما در کمال تعجب رولو با آنها همکاری نمی کند و این سرآغاز دشمنی 2 برادر می شود. سال ها گذشته، لاگرتا کالف را کشته و اِرل شده است. رگنار هم برای مدت ها ناپدید شده تا اینکه برمی گردد و به پسرانش می گوید هرکس می خواهد شاه شود باید مرا بکشد. فصل4(پارت دوم)-رگنار برای تسویه حساب با شاه اکبرت به همراه «آیوار» به وسکس برمی گردد. اکبرت، رگنار را در یک قفس زندانی می کند. رگنار به عنوان آخرین تقاضا از او می خواهد از جان آیوار بگذرند چون که او ناتوان است. شاه ایلا فرصت را غنیمت می شمرد و به تلافی غارت های رگنار، به شدت او را شکنجه می کند و سرانجام در گودالی پر از مار سمی می اندازد. لاگرتا ارلِ کتگات می شود و آسلاگ را می کشد. پسران رگنار برای انتقام خون پدرشان به انگلستان حمله می کنند و شاه ایلا را به روش عقاب خونین می کشند. شاه اکبرت هم بعد از واگذاری صوری وسکس و مرسیا به پسران رگنار خودکشی می کند. فصل5-فلوکی خودش را به امواج دریا می سپارد تا سرنوشت برای جانش تصمیم بگیرد. بیورن و هافدان برای کشف مکان های جدید راهی سفر می شوند و دیگر پسران رگنار با هم اختلاف و درگیری دارند. سرانجام، وایکینگ ها به رهبری کوچکترین پسر رگنار، آیوار، به «یورک» حمله می کنند. آیوار، کشیش مبارزی به نام «هاموند» را به اسارت می گیرد تا برایش بجنگد اما او در نهایت اسیر لاگرتا می شود و تصمیم می گیرد برای او شمشیر بزند. میان برادران نفاق افتاده؛ «اوبه» در کنار لاگرتا و «ویتسرک» با ترس و دودلی در کنار آیوار است. فلوکی عده ای از مردم کتگات را با خودش به سرزمینی که تصور می کند سرزمین خدایان است می برد و آیوار با کمک رولو به کتگات حمله می کند. بیورن، لاگرتا و کشیش با عده محدودی که باقی ماندند فرار می کنند. امیدوارم از این پست راضی باشید و نظرهای خود را در زیر همین پست بنویسید با تشکر.