جستجو در تالارهای گفتگو
در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'نصیحتی'.
1 نتیجه پیدا شد
-
به نام خدا روزی روزگاری داشتم میرفتم سر کار مردی رو در چهار راه شهر LV کنار ماشینش وایستاده و دستش رو روبه اوتوبان گرفته رو دیدم.زدم بغل ببینم مشکلش چیه. ازش پرسیدم کجا میری؟ گفت: داشتم میرفتم شهر SF.ماشینم پنچر شد موندم اینجا. گفنم بشین میبرمت تا اونجا. سوار ماشین شد. ازش پرسیدم اسمت چیه؟ گفت: اسمم عبدل پلنگه. با شنیدن اسمش پاچیدم از هم ولی به روی خودم نیاوردم.?? به شهر SF رسیدیم. ادرس خانه عبدل رو گرفتم بردمش پیش خونش. رسیدیم به خانه عبدل قبل از اینکه از ماشین پیاده بشه گفت: دنیا 2 روزه تا میتونی خوش باش و از زندگیت لذت کافی رو ببر. از ماشین پیاده شد. رفت سمت رد خونه اش. داشت در خونه رو باز میکرد که.... یه دفعه دیدم با کله اومد زمین. از ماشین پیاده شدم دیدم تیر خورده و مرده. یکم نگاه کردم دیدم رو یه ساختمون یه مرد وایستاده و تفنگ دستشه. سریع تا دیدمش فرار کرد? تا فرار کرد رفتم اداره پلیس و تمام ماجرا رو براشون تعریف کردم. پلیس ها گفتند که ایشون رییس یه باند خیلی بزرگ دسته متوسط هستند و ما خیلی مدته که دنبالش بودیم که بگیریمش ولی خب متاسفانه کشته شده.? گفتم: اره متاسفانه. بعد از این جمله اداره پلیس رو ترک کردم و گفتم: واقعا دنیا 2 روزه.............. داستان ما هم تموم شد امیدوارم دوست داشته باشید. نویسنده: خودم بازیگران: @MrShelby @Pazzo @HaTeD و خودم.