-
تعداد ارسال ها
2638 -
تاریخ عضویت
-
آخرین بازدید
-
روز های برد
22 -
حمایت مالی
20,000 تومان
نوع محتوا
نمایه ها
تالارهای گفتگو
ثبت نام ها
فروشگاه
وبلاگها
تقویم
Articles
تمامی مطالب نوشته شده توسط SFC
-
برای ری رای کوچک پرواز 752:
حالا دیگر میدانی
کلاغی که آخر قصه ها به خانه نمیرسید چه حالی دارد,
چرا موشک های کاغذی هرگز
حریف موشک های حقیقی نمی شوند و بادبادک ها ترسناک ترین صدا را ندارند.
به وقت ترکیدن.
#یغماـگلرویی
-
یلدای امسال متفاوته
متفاوت از هر جنبه. دیگه فکر نکنم نای جشن و پای کوبی داشته باشیم.
تمام وجودمون رو خشم گرفته. یه چشم خون و چشم دیگه اشک ولی خب حداقلش اینکه می دونم همه با هم هستیم, یک دل, یک صدا و هم جهت.
یلدای امسال دل یه ایران با همه. سرمای زمستون با گرمای دل هامون محو میشه
ولی خب به رسم دیرینه نمیشه از حافظ خوانی تو این روز گذشت. امیدوارم فال هممون به گرمی و شیرینی غزل های حافظ باشه, امیدوارم گرما و محبت تک تکتون تحمل دوران تاریکی رو برامون راحت تر کنه. امیدوارم.....
این فال رو به نیت از دل هممون باز کردم تا شاید مرهم دلمون باشه و یکم ازش لذت ببریم:
ای نسیم سحر آرامگَه یار کجاست؟
منزل آن مه عاشقکش عیار کجاست؟
شب تار است و ره وادی اِیمن در پیش
آتش طور کجا؟ موعد دیدار کجاست؟
هر که آمد به جهان نقش خرابی دارد
در خرابات بگویید که هشیار کجاست؟
آن کس است اهل بشارت که اشارت داند
نکتهها هست بسی محرم اسرار کجاست؟
هر سر موی مرا با تو هزاران کار است
ما کجاییم و ملامتگر بیکار کجاست؟
باز پرسید ز گیسوی شکن در شکنش
کاین دل غمزده، سرگشته گرفتار، کجاست؟
عقل دیوانه شد آن سلسله مشکین کو؟
دل ز ما گوشه گرفت ابروی دلدار کجاست؟
ساقی و مطرب و می جمله مهیاست ولی
عیش، بی یار مهیا نشود یار کجاست؟
حافظ از باد خزان، در چمن دهر مرنج
فکر معقول بفرما، گل بی خار کجاست؟
- نمایش دیدگاه های قبلی بیشتر 5
-
@SajAliمیخوای با خون بچه هایی که کشته شدن یلداتو پر رنگ تر کنی؟!
اینو یادت باشه خون با هیچی پاک نمیشه! -
@SajAli ما یلدا رو خیلی وقته خاک کردیم جشن خون یلدا باید بگیریم
-
-
تو منطق عشقی ایرانه خانوم
-
یکی از غزلیات حافظ که واقعا ارزش حفظ کردنش رو داره که منو همیشه به فضای عشق و عاشقی شعری می بره.
امیدوارم با عشق بخونید و لذت ببرید ازش
زلفآشفته و خوی کرده و خندان لب و مست
پیرهن چاک و غزل خوان و صُراحی در دست
نرگسش عربده جوی و لبش افسوسکنان
نیم شب دوش به بالین من آمد بنشست
سر فرا گوش من آورد به آواز حزین
گفت ای عاشق دیرینهٔ من خوابت هست؟
-
-مدتی پیش وقتی کتاب "چگونه جهان را اداره کنیم" رو که تموم کردم فقط و فقط یک متن رو برای خودم نگه داشتم شاید بازگو کردنش تو این بازه زمانی صلاح نباشه ولی خب ارزش تفکر رو داره:
.
.
زنانِ یک جامعه را محدود کنید، آنها را تو سری خور و حقیر کنید، تمسخرشان کنید! کاری کنید تا بزرگترین آرزویشان ازدواج و بزرگترین هنرشان آشپزی و خیاطی باشد.
بلایی بر سر آنها بیاورید تا از اجتماع بترسند، تخم تفکری در ذهن پدرانشان بکارید تا ایمان بیاورند دخترانشان را باید در قفس پرورش دهند، کتاب علم و قلم و چکش را از دخترانشان بگیرید و به جای آن ملاقه و سوزن دستشان بدهید...
هر کسی که برای آزادی زنان تلاش کرد را بنده شیطان و دشمن خدا بنامید که او دشمن ما، و ما خدای زمین هستیم!
من تضمین میدهم چنين جامعهای هزار سال هم بگذرد، پیشرفت نخواهد کرد...#وینستون_چرچیل
-
- نمایش دیدگاه های قبلی بیشتر 15
-
@BuTleR سنگین تر از این؟