داداشم رضا آزادی مبارکه
بیا از خاطرات خدمتت برامون بگو
چه قابلمه ها و دستشویی ها که شستی و سختیش و تو دلت نگهداشتی
چه چک هایی که به سرهنگ نزدی و ولی در خاطراتت دوست داری بگی
چه صبح ها که با چک و لگد بلند شدی و به روی خودت نیوردی
بگو داداشی از دل پرت بگو