رفتن به مطلب
مرورگر پیشنهادی آرساکیا گیم مرورگر های تحت موتور کرومیوم می‌باشد، برای دانلود روی مرورگر انتخابی خود کلیک کنید
Google Chrome Microsoft Edge Ungoogled Chromium Brave Opera GX Opera

تخته امتیازات

  1. Shohrat

    Shohrat

    شخص بسیار مهم (VIP)


    • امتیاز

      3

    • تعداد ارسال ها

      569


  2. MrArTiN

    MrArTiN

    شخص بسیار مهم (VIP)


    • امتیاز

      2

    • تعداد ارسال ها

      911


  3. ZeRoX

    ZeRoX

    ادمین بازی


    • امتیاز

      2

    • تعداد ارسال ها

      860


  4. Hushang

    Hushang

    آزماینده بتا


    • امتیاز

      1

    • تعداد ارسال ها

      2426


مطالب محبوب

در حال نمایش مطالب دارای بیشترین امتیاز در 12/25/2025 در بروزرسانی وضعیت

  1. سلام و درود تولدت مبارک خوشگله انشالله ۱۰۰ سال به این سال ها زیبا میبوسمت شب خوش
    2 امتیاز
  2. 1 امتیاز
  3. میخواییم برگردیم... به زودیییی.....
    1 امتیاز
  4. در نظر داشته باشید که زیاد شدن قیمت گلد در مدت طولانی پول بیشتری اضافه نمی کنه و خریدش کم میشه چون گرونه
    1 امتیاز
  5. به به امید داشی مبارک باشه زیبا
    1 امتیاز
  6. شب بود وفکرت قصد جانم کرده بود...
    1 امتیاز
  7. طولانی ترین شب سال یلدا نبود. شبی بود که تو بازی آنلاین نشدی. @Reptile
    1 امتیاز
  8. 1 امتیاز
  9. 1 امتیاز
  10. 1 امتیاز
  11. 1 امتیاز
  12. 1 امتیاز
  13. 1 امتیاز
  14. 1 امتیاز
  15. 1 امتیاز
  16. چوپان گله گوسفندان را به آغل برد و همه د‌رهای آن را بست چون گرگ‌های گرسنه سررسیدند ؛ درها را بسته یافتند و از رسیدن به گوسفندان ناامید شدند ؛ برگشتند تا نقشه ای برای بیرون آمدن گوسفندان از آغل پیدا کنند.!!! سرانجام ، گرگ‌ ها به این نتیجه رسیدند که راه چاره ...برپایی تظاهراتی جلوی خانه چوپان است که در آن آزادی گوسفندان را فریاد بزنند !!! گرگ‌ها تظاهرات طولانی را برپا کردند و به دور آغل چرخیدند *چون گوسفندان فریاد گرگ‌ها را شنیدند* *که از آزادی و حقوق شان دفاع می‌کنند...!!!**برانگیخته شدند و به آنها پیوستند...!!!* آنها شروع به انهدام دیوارها و درهای آغلشان کردند تا این که دیوارها شکسته شد و درها باز گردید و همگی آزاد شدند گوسفندان به صحرا گریختند و گرگ‌ها پشت سرشان دویدند چوپان صدا می زد و گاهی فریاد می کشید و گاهی عصایش را پرتاب می‌کرد تا بلکه جلوی شان را بگیرد اما بی فایده بود ... گرگ‌ها گوسفندان را در صحرایی بدون چوپان و نگهبان یافتند آن شب ... شبی تاریک برای گوسفندان آزاد و رها بود و شبی اشتها آور ... برای گرگ‌های به کمین نشسته !!! *روز بعد ...* *چون چوپان به صحرایی که گوسفندان ؛ در آن آزادی خود را بدست آورده بودند رسید ...* *جز لاشه های پاره پاره واستخوان های به خون کشیده شده چیزی نیافت دوبار بخون
    1 امتیاز
  17. یادمان باشد زنگ تفریح دنیا همیشگی نیست زنگ بعد حساب داریم شهید آقا محمد ابراهیم همت. یک نفر مانده از قوم که بر میگردد.
    1 امتیاز
  18. فقیر اونی نیست که پول نداره فقیر منم که ندارمت
    0 امتیاز
این صفحه از تخته امتیازات بر اساس منطقه زمانی تهران/GMT+03:30 می باشد
×
×
  • اضافه کردن...