کلید Enter، دروازه‌ی مرگ - قاتل سریالی NiGHTSiDe

Hazal · 8 ساعت قبل

قسمت اول – سایه‌ها حرف می‌زنند

خبرنگاران Hazal & ImYassin

روایت Hazal

اسم من Hazal است. خبرنگار شهر لس‌سانتوس.
تا دیروز، دغدغه‌ی من خبرهای عادی بود: اعتراض رانندگان تاکسی به @ENDED، اعتصاب یدکش‌ها به رهبری @PaKaR، یا گزارش‌های آموزشی از معلم‌ها با @Fazaei.
اما همه‌چیز با یک نام تغییر کرد:
NiGHTSiDe.

NiGHTSiDe در حال استفاده از مواد مخدر Drug سه شنبه 4 شهریور ماه

چهار شکایت در فروم ثبت شد.
@Thanos، @FeLan، @BerLyn… اسم‌هایی که حالا مثل سنگ قبر روی صفحه مانیتور من نشسته‌اند.
هرکدامشان مدعی‌اند قربانی خشونت‌های او شده‌اند. فحاشی، سوءاستفاده از باگ، کشتار مکرر.

اما همه می‌دانند این فقط بخش کوچکی از حقیقت است.
شهر پر از شایعه است: اجسادی که در جنگل‌های اطراف لس‌سانتوس ناپدید شده‌اند، رد خون‌هایی که ناگهان روی خاک قطع می‌شوند.

آثار جرم و قتل NiGHTSiDe خون به جا مانده فرد قربانی در روی زمین یک شنبه 2 شهریور ماه در ساعت 2:46 دقیقه بامداد

پلیس، به رهبری @Nigga، بارها جستجو کرده، اما هیچ نشانی پیدا نکرده.

همه انگشت اتهام را سمت او گرفته‌اند. و من… من باید بفهمم پشت این نام کاربری، چه هیولایی پنهان شده.

روایت NiGHTSiDe

من هیولا نیستم.
نه بیشتر از شما.
من فقط کاری را می‌کنم که بقیه جرأتش را ندارند.

بله، من می‌کشم.
آن‌ها التماس می‌کنند، گریه می‌کنند… بعضی‌ها مثل @FeLanحتی ناسزا می‌گویند تا جانشان را نجات دهند.
اما چیزی که نمی‌دانند این است که من از همان لحظه‌ای که آن‌ها را انتخاب می‌کنم، مرگشان قطعی است.

من و Teryakii یک تیم هستیم.

NiGHTSiDe به همراه همدستش Teryakii نزدیکی خانه قاتل سریالی

او سایه‌ی من است، درست مثل دود سیگار که بعد از هر کام، پشت سر آدم رها می‌شود.
وقتی کار تمام می‌شود، اوست که ردها را می‌سوزاند، اجساد را دفن می‌کند، و خاک تازه‌ی جنگل را مثل یک ملحفه روی گناهانمان می‌کشد.

خانه‌ام در Las Venturas است.
آپارتمان کوچکی که همه فکر می‌کنند فقط یک بازیکن معتاد به Drug آنجا زندگی می‌کند.
اما اگر جرأت داشتید شبانه به جنگل‌های Flint County بیایید، صدای جیغ‌هایی را می‌شنیدید که حتی در بازی هم پژواک دارند.

من یک بار به Hazal نگاه کردم.
او خبرنگار است… کنجکاو. بیش از حد کنجکاو.
و کنجکاوی، همان چیزی است که قربانیان من را به سمت من می‌کشد.

عکس قاتل به همراه یکی از مقتولین در بامداد پنجشنبه 30 مرداد در ساعت 4:37 دقیقه

روایت Hazal

امشب در دفتر کارم، وقتی داشتم پست‌های فروم را مرور می‌کردم، یک پیام خصوصی برایم آمد:

"Hazal… من تو را می‌بینم. نوبت تو هم می‌رسد. دروغ می‌گویی اگر بگویی نمی‌ترسی."

صفحه مانیتور تار شد.
برای اولین بار حس کردم این فقط یک پرونده ساده نیست.
🗓شاید من، همین حالا، اسمم دارد به لیست قربانیان اضافه می‌شود.

پایان قسمت اول:
قاتل در سایه‌هاست.
و من نمی‌دانم… او حقیقت را می‌گوید؟
یا فقط یکی از ما دروغ می‌گوید.
در ادامه ImYassin مینویسد منتظر قسمت های بعدی این داستان در همین پست باشید...!

پانوشت نویسنده

هیچ داستانی فقط داستان نیست. پشت هر روایت، یک حقیقت پنهان می‌شود.
خشونت در شهر مجازی ما چیزی‌ست که هر روز بازیکنان زیادی لمسش می‌کنند، و شاید وقت آن رسیده باشد که به جای فقط تماشا کردن، برایش راهی پیدا کنیم.
برای جلوگیری از تکرار این جنایت‌ها، باید ذهنیت‌ها تغییر کند. به زودی در بخش انتقادات و پیشنهادات طرحی با نام Mentaliti ارائه خواهم داد؛ طرحی برای محدود کردن قاتل‌های سریالی و ایجاد امنیت و تعادل بیشتر در بازی.

اگر از این روایت خوشتان آمد و مشتاق ادامه‌ی آن هستید، لطفاً واکنش خود را زیر همین پست بگذارید.
شاید همین مشارکت شما بتواند جرقه‌ی تغییر بزرگی در سرور باشد.