AmirKiller ارسال شده در August 9 اشتراک گذاری ارسال شده در August 9 عالی بود نقل قول لینک به دیدگاه https://forum.arsacia.ir/topic/80501-%D8%AE%D8%A8%D8%B1%D9%86%DA%AF%D8%A7%D8%B1%D9%90-%D9%87%D8%B2%D8%A7%D8%B1-%DA%86%D9%87%D8%B1%D9%87-zilang/page/2/#findComment-854384 به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری...
Servinex ارسال شده در August 9 سازنده اشتراک گذاری ارسال شده در August 9 (ویرایش شده) 35 دقیقه قبل، SEYEDMOHAMMADamin گفته است: مبلا که سالم بودن نه، زیرو بندشون داغون داغون بود 40 دقیقه قبل، ImYassin گفته است: Gg تشکر بابت نظر دهی 2 ساعت قبل، McQueen گفته است: محشر بود ممد تریاکی کیه دقیقا؟ یه خرید دارم ازش نمونه کارشم دیدم فدات ممد تریاکی وجود خارجی نداره، اره دیدی چقد کارش درسته جنس خواستی بیا یواشکی از خودم بگیر 2 ساعت قبل، Hushang گفته است: صرفا جهت بهبود جمله‌های آتی شما نقاط ضعفتون رو گفتم ، در رابطه با سوالتون باید از قسمت سه نقطه مرورگرتون قسمت « سایت مخصوص رایانه » رو فعال کنید. بعد از فعال کردن این گزینه آموزش رنگی کردن متن ، در انجمن قرار دارد. اگر پیدا نکردید بگید که براتون ارسال کنم. تشکر از شما بابت پاسخ دهی فقط یک چیزی، مرورگر منظورتون کجاست ویرایش شده August 9 توسط ZiLanG نقل قول لینک به دیدگاه https://forum.arsacia.ir/topic/80501-%D8%AE%D8%A8%D8%B1%D9%86%DA%AF%D8%A7%D8%B1%D9%90-%D9%87%D8%B2%D8%A7%D8%B1-%DA%86%D9%87%D8%B1%D9%87-zilang/page/2/#findComment-854392 به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری...
Peiyman ارسال شده در August 9 اشتراک گذاری ارسال شده در August 9 19 ساعت قبل، ZiLanG گفته است: درود و شب بخیر خدمت اعضای خبرنگار و پلیر های عزیز. خبرنگاران: طراح و نویسنده: @ZiLanG تصویر برداران: @ZiLanG , @Luckita مقدمه رو با توضیحاتی در مورد: "ارتباط موضوع با مجله" شروع میکنیم. در واقع خبرنگار هزار چهره خوده بنده هستم که تو این مجله پرورش دهنده گل و گیاه، تعمیر کار مبلمان و خبرنگار هستم.(خبرنگار هزار چهره: پرورش دهنده گل و گیاه، تعمیر کار مبلمان، خبرنگار). «بر روی تصاویر زده تا با کیفیتی عالی تماشا کنید» _______________________________________________________________ بعد از کلی کار کردن، فضولی تو کار مردم و پخش اخبار تصمیم گرفتم که به HQ برگردم و کمی استراحت کنم. وقتی وارد HQ شدم به ظاهر همه چی طبیعی به نظر میرسید اما در باطن اینطور نبود....! در حال نگاه کردن و بررسی اطراف بودم که ناگهان چشمم به موجودی عجیب افتاد. مشاهده همچین موجودی در HQ قابل قبول نبود، اما توجه نکردم و به بررسی ادامه دادم. بعد از کلی بررسی و فضولی، به سمت مبل ها رفتم تا کمی روی آنها استراحت کنم. در همین حین که به سمت مبل ها میرفتم ناگهان چشمم به گُلی زیبا و در عین حال پژمرده افتاد، با خودم گفتم: اینطور که پیداست برای ما خبرنگاران استراحت معنایی ندارد. بعد از گفتن این حرف صدایی در سالنِ HQ پیچید که میگفت: مرگ در انتظار تواست....! برای بار دوم باز هم توجهی نکردم و به کارم ادامه دادم. دونه دونه و با دقت تمامی گل های HQ را بررسی کردم، همه اونها پژمرده و بی آب بودند. با خودم گفتم: این گل های زیبا زیرِ دستِ متین حیف میشن. بیرون از HQ رفتم و سوار ماشینم (خر کُش) شدم. از پارکینگ HQ با خر کُش به سمت شهر رفتم. به مغازه "گل و گیاهِ ممد موتوری" رفتم و وسایل مورد نیاز رو خریداری کردم. بعد از خرید وسایل سریعاً به پارکینگ HQ برگشتم تا وسایل رو خالی کنم، همان موجود عجیب در آسمان توجهم را جلب کرد نگاهم به او افتاد و این بار واقعا ترسیده بودم، زانو هایم سست شده بود و دیگر جانی در بدن نداشتم. در فکر فرو رفتم و با خودم گفتم: شاید به خاطر تریاکی هست که قبل از شروع کار از ممد موتوری گرفتم، با این فکر کمی آروم تر شدم و دیگر به اون موجود توجهی نکردم. دوباره شروع به خالی کردنِ وسایل کردم، در همین حین، یادم به مبلغه زیادی که برای خرید آن ها پرداخت کرده بودم افتاد، همان موقع با خودم گفتم: لعنت بهت متین با این گل نگه داشتنت، پولشونو از حلقومت میکشم بیرون. بعد از خالی کردن وسایل، به داخل HQ اومدم و باز هم دونه دونه به گل ها آب، کود و در گلدون اونها پودر تقویتی ریختم. بعد از انجام این کار ها به سمت مبل ها رفتم و حدودا 2 ساعت استراحت کردم. « 2 ساعت بعد...... » با صدایی وحشتناک از خواب پریدم، این صدا همان صدا بود: مرگ در انتظار تواست....! از جام بلند شدم، ایندفعه یه فوش به ممد موتوری دادم با این اجناسش. به سمت درِ خروج حرکت کردم. اواسط سالن چشمم به مبل هایی داغون و خراب افتاد. باز هم به متین لعنتی فرستادم، و بعد جعبه ابزارم رو آوردم و شروع به تعمیر کردم. بعد از نیم ساعت تلاش، تازه تونستم یکی از مبل هارو تعمیر کنم. با خودم گفتم: اینطوری نمیشه. با دوستم تماس گرفتم و صفر تا صده جریان رو براش تعریف کردم. او کمی مکث کرد و پاسخ داد: حدود چند ساعت پیش در میتینگ من هم همچین موجودی مشاهده کردم اما فکر میکردم اثرِ تریاک هایه ممده، اما حالا که تو اینجوری میگی واقعا شک برانگیزه. حالا این بحث هارو ول کن.... الان به HQ میام و باهم مبل هارو تعمیر میکنیم. « 15 دقیقه بعد.... » Burosli: اوه... آخرین مبل هم تمام شد، واقعا کار خسته کننده ای بود اره واقعا کار سختی بود، هفته ی دیگه حقوقه بیشتری از حلقوم متین میکشیم بیرون. Burosli: آره آره، حتما بعد از اتمام تمامی این کار ها با دوستم گوشه ای از سالن نشستیم، در مورد یک سفرِ ساحلی صحبت میکردیم که گوشی دوستم زنگ خورد. +الو سلام جانم بفرمایید؟ -سلام، شما همکاره آقایه @Alonso هستید؟ +بله درست تماس گرفتید، امرتون؟ -متاسفم اما، آقای @Alonso 4 ساعت پیش در گذشتند. +وای نه این خبره خیلی بدی بود -لطفا به همکارانش اطلاع بدید، خدانگهدار +وای صابر، از بیمارستان بود، میگفت @Alonso 4 ساعت پیش درگذشته. ++ ای وای این خیلی بده، تا فردا نزار کسی بفهمه، تو روحیه همکارانمون اثر میزاره. ++راستی نکنه این موجود عجیب، روح متین بوده باشه؟ +نه بابا متین تو میتینگ بودش. ++اگه اصلا میتینگی وجود نداشته باشه و اینا همش خیال باشه چی؟ + ............... ______________________________________________ دوستان عزیز جا داره که تشکر ویژه کنم ازتون که وقت گذاشتید و مجله بنده رو خوندید، اگر طولانی بود و حوصلتون سر رفت خیلی عذر میخوام، مجله های بعدی رو استاندار تر طراحی میکنم و آقای @Alonso اگر در مجله شوخی صورت گرفت، صرفا جهت فان شدنِ مجله بود. و در آخر تشکر از آقای @Luckita بابت کمکی که به بنده کرد _______________ تا مجله ای دیگر یزدان پشت و پناهتان. مراقبِ زیبایی هاتون باشید، بدرود و شب خوش _______________________________________________ @Syd@MohammadAli@Fajeeh@Opener@AlBeRT@Peiyman@ArmouR@NightWrath@Bogart@DoNaLd@Nigga@NeverKill@KrillZ@amir206rc@IceDragoN@EnDLeSe@Domino@CallMeDaddy@TeriYaki@iPending@Neymar@ShibeMarG@Olden دیگه کسی به ذهنم نمیرسه که تگ کنم عالی بود پسر ادامه بده نقل قول لینک به دیدگاه https://forum.arsacia.ir/topic/80501-%D8%AE%D8%A8%D8%B1%D9%86%DA%AF%D8%A7%D8%B1%D9%90-%D9%87%D8%B2%D8%A7%D8%B1-%DA%86%D9%87%D8%B1%D9%87-zilang/page/2/#findComment-854399 به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری...
Lantos ارسال شده در August 9 اشتراک گذاری ارسال شده در August 9 20 ساعت قبل، ZiLanG گفته است: درود و شب بخیر خدمت اعضای خبرنگار و پلیر های عزیز. خبرنگاران: طراح و نویسنده: @ZiLanG تصویر برداران: @ZiLanG , @Luckita مقدمه رو با توضیحاتی در مورد: "ارتباط موضوع با مجله" شروع میکنیم. در واقع خبرنگار هزار چهره خوده بنده هستم که تو این مجله پرورش دهنده گل و گیاه، تعمیر کار مبلمان و خبرنگار هستم.(خبرنگار هزار چهره: پرورش دهنده گل و گیاه، تعمیر کار مبلمان، خبرنگار). «بر روی تصاویر زده تا با کیفیتی عالی تماشا کنید» _______________________________________________________________ بعد از کلی کار کردن، فضولی تو کار مردم و پخش اخبار تصمیم گرفتم که به HQ برگردم و کمی استراحت کنم. وقتی وارد HQ شدم به ظاهر همه چی طبیعی به نظر میرسید اما در باطن اینطور نبود....! در حال نگاه کردن و بررسی اطراف بودم که ناگهان چشمم به موجودی عجیب افتاد. مشاهده همچین موجودی در HQ قابل قبول نبود، اما توجه نکردم و به بررسی ادامه دادم. بعد از کلی بررسی و فضولی، به سمت مبل ها رفتم تا کمی روی آنها استراحت کنم. در همین حین که به سمت مبل ها میرفتم ناگهان چشمم به گُلی زیبا و در عین حال پژمرده افتاد، با خودم گفتم: اینطور که پیداست برای ما خبرنگاران استراحت معنایی ندارد. بعد از گفتن این حرف صدایی در سالنِ HQ پیچید که میگفت: مرگ در انتظار تواست....! برای بار دوم باز هم توجهی نکردم و به کارم ادامه دادم. دونه دونه و با دقت تمامی گل های HQ را بررسی کردم، همه اونها پژمرده و بی آب بودند. با خودم گفتم: این گل های زیبا زیرِ دستِ متین حیف میشن. بیرون از HQ رفتم و سوار ماشینم (خر کُش) شدم. از پارکینگ HQ با خر کُش به سمت شهر رفتم. به مغازه "گل و گیاهِ ممد موتوری" رفتم و وسایل مورد نیاز رو خریداری کردم. بعد از خرید وسایل سریعاً به پارکینگ HQ برگشتم تا وسایل رو خالی کنم، همان موجود عجیب در آسمان توجهم را جلب کرد نگاهم به او افتاد و این بار واقعا ترسیده بودم، زانو هایم سست شده بود و دیگر جانی در بدن نداشتم. در فکر فرو رفتم و با خودم گفتم: شاید به خاطر تریاکی هست که قبل از شروع کار از ممد موتوری گرفتم، با این فکر کمی آروم تر شدم و دیگر به اون موجود توجهی نکردم. دوباره شروع به خالی کردنِ وسایل کردم، در همین حین، یادم به مبلغه زیادی که برای خرید آن ها پرداخت کرده بودم افتاد، همان موقع با خودم گفتم: لعنت بهت متین با این گل نگه داشتنت، پولشونو از حلقومت میکشم بیرون. بعد از خالی کردن وسایل، به داخل HQ اومدم و باز هم دونه دونه به گل ها آب، کود و در گلدون اونها پودر تقویتی ریختم. بعد از انجام این کار ها به سمت مبل ها رفتم و حدودا 2 ساعت استراحت کردم. « 2 ساعت بعد...... » با صدایی وحشتناک از خواب پریدم، این صدا همان صدا بود: مرگ در انتظار تواست....! از جام بلند شدم، ایندفعه یه فوش به ممد موتوری دادم با این اجناسش. به سمت درِ خروج حرکت کردم. اواسط سالن چشمم به مبل هایی داغون و خراب افتاد. باز هم به متین لعنتی فرستادم، و بعد جعبه ابزارم رو آوردم و شروع به تعمیر کردم. بعد از نیم ساعت تلاش، تازه تونستم یکی از مبل هارو تعمیر کنم. با خودم گفتم: اینطوری نمیشه. با دوستم تماس گرفتم و صفر تا صده جریان رو براش تعریف کردم. او کمی مکث کرد و پاسخ داد: حدود چند ساعت پیش در میتینگ من هم همچین موجودی مشاهده کردم اما فکر میکردم اثرِ تریاک هایه ممده، اما حالا که تو اینجوری میگی واقعا شک برانگیزه. حالا این بحث هارو ول کن.... الان به HQ میام و باهم مبل هارو تعمیر میکنیم. « 15 دقیقه بعد.... » Burosli: اوه... آخرین مبل هم تمام شد، واقعا کار خسته کننده ای بود اره واقعا کار سختی بود، هفته ی دیگه حقوقه بیشتری از حلقوم متین میکشیم بیرون. Burosli: آره آره، حتما بعد از اتمام تمامی این کار ها با دوستم گوشه ای از سالن نشستیم، در مورد یک سفرِ ساحلی صحبت میکردیم که گوشی دوستم زنگ خورد. +الو سلام جانم بفرمایید؟ -سلام، شما همکاره آقایه @Alonso هستید؟ +بله درست تماس گرفتید، امرتون؟ -متاسفم اما، آقای @Alonso 4 ساعت پیش در گذشتند. +وای نه این خبره خیلی بدی بود -لطفا به همکارانش اطلاع بدید، خدانگهدار +وای صابر، از بیمارستان بود، میگفت @Alonso 4 ساعت پیش درگذشته. ++ ای وای این خیلی بده، تا فردا نزار کسی بفهمه، تو روحیه همکارانمون اثر میزاره. ++راستی نکنه این موجود عجیب، روح متین بوده باشه؟ +نه بابا متین تو میتینگ بودش. ++اگه اصلا میتینگی وجود نداشته باشه و اینا همش خیال باشه چی؟ + ............... ______________________________________________ دوستان عزیز جا داره که تشکر ویژه کنم ازتون که وقت گذاشتید و مجله بنده رو خوندید، اگر طولانی بود و حوصلتون سر رفت خیلی عذر میخوام، مجله های بعدی رو استاندار تر طراحی میکنم و آقای @Alonso اگر در مجله شوخی صورت گرفت، صرفا جهت فان شدنِ مجله بود. و در آخر تشکر از آقای @Luckita بابت کمکی که به بنده کرد _______________ تا مجله ای دیگر یزدان پشت و پناهتان. مراقبِ زیبایی هاتون باشید، بدرود و شب خوش _______________________________________________ @Syd@MohammadAli@Fajeeh@Opener@AlBeRT@Peiyman@ArmouR@NightWrath@Bogart@DoNaLd@Nigga@NeverKill@KrillZ@amir206rc@IceDragoN@EnDLeSe@Domino@CallMeDaddy@TeriYaki@iPending@Neymar@ShibeMarG@Olden دیگه کسی به ذهنم نمیرسه که تگ کنم عالی بود پسر نقل قول لینک به دیدگاه https://forum.arsacia.ir/topic/80501-%D8%AE%D8%A8%D8%B1%D9%86%DA%AF%D8%A7%D8%B1%D9%90-%D9%87%D8%B2%D8%A7%D8%B1-%DA%86%D9%87%D8%B1%D9%87-zilang/page/2/#findComment-854401 به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری...
Servinex ارسال شده در August 9 سازنده اشتراک گذاری ارسال شده در August 9 1 دقیقه قبل، Peiyman گفته است: عالی بود پسر ادامه بده خیلی ممنون از شما آقا پیمانِ گل 1 دقیقه قبل، Daniiyal گفته است: عالی بود پسر قربانِ شما 2 ساعت قبل، Hushang گفته است: صرفا جهت بهبود جمله‌های آتی شما نقاط ضعفتون رو گفتم ، در رابطه با سوالتون باید از قسمت سه نقطه مرورگرتون قسمت « سایت مخصوص رایانه » رو فعال کنید. بعد از فعال کردن این گزینه آموزش رنگی کردن متن ، در انجمن قرار دارد. اگر پیدا نکردید بگید که براتون ارسال کنم. پیداش کردم و فعالش کردم، حالا میرم آموزش رو میبینم اگه یاد نگرفتم شما رو تگ میکنم که تو پیام خصوصی بهم توضیح بدید. دمت گرم نقل قول لینک به دیدگاه https://forum.arsacia.ir/topic/80501-%D8%AE%D8%A8%D8%B1%D9%86%DA%AF%D8%A7%D8%B1%D9%90-%D9%87%D8%B2%D8%A7%D8%B1-%DA%86%D9%87%D8%B1%D9%87-zilang/page/2/#findComment-854402 به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری...
Hushang ارسال شده در August 9 اشتراک گذاری ارسال شده در August 9 15 دقیقه قبل، ZiLanG گفته است: خیلی ممنون از شما آقا پیمانِ گل قربانِ شما پیداش کردم و فعالش کردم، حالا میرم آموزش رو میبینم اگه یاد نگرفتم شما رو تگ میکنم که تو پیام خصوصی بهم توضیح بدید. دمت گرم خیلیم عالی نقل قول لینک به دیدگاه https://forum.arsacia.ir/topic/80501-%D8%AE%D8%A8%D8%B1%D9%86%DA%AF%D8%A7%D8%B1%D9%90-%D9%87%D8%B2%D8%A7%D8%B1-%DA%86%D9%87%D8%B1%D9%87-zilang/page/2/#findComment-854419 به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری...
Servinex ارسال شده در August 9 سازنده اشتراک گذاری ارسال شده در August 9 هم اکنون، Hushang گفته است: خیلیم عالی حالا چجوری متن رنگی کنم؟ @Hushang نقل قول لینک به دیدگاه https://forum.arsacia.ir/topic/80501-%D8%AE%D8%A8%D8%B1%D9%86%DA%AF%D8%A7%D8%B1%D9%90-%D9%87%D8%B2%D8%A7%D8%B1-%DA%86%D9%87%D8%B1%D9%87-zilang/page/2/#findComment-854423 به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری...
Hushang ارسال شده در August 9 اشتراک گذاری ارسال شده در August 9 8 دقیقه قبل، ZiLanG گفته است: حالا چجوری متن رنگی کنم؟ @Hushang توی تاپیکی که فرستادم آموزشش هست نقل قول لینک به دیدگاه https://forum.arsacia.ir/topic/80501-%D8%AE%D8%A8%D8%B1%D9%86%DA%AF%D8%A7%D8%B1%D9%90-%D9%87%D8%B2%D8%A7%D8%B1-%DA%86%D9%87%D8%B1%D9%87-zilang/page/2/#findComment-854438 به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری...
SEYEDMOHAMMADamin ارسال شده در August 9 اشتراک گذاری ارسال شده در August 9 ۱ ساعت قبل، Alonso گفته است: سلام و درود؛ مجله شما تایید شد. موفق باشید بسیار جالب بود. اونا رو میکشم پژمرده میشن بودجه نیست من چیکار کنم Alonso نقل قول My Account SEYEDMOHAMMADamin My Brother لینک به دیدگاه https://forum.arsacia.ir/topic/80501-%D8%AE%D8%A8%D8%B1%D9%86%DA%AF%D8%A7%D8%B1%D9%90-%D9%87%D8%B2%D8%A7%D8%B1-%DA%86%D9%87%D8%B1%D9%87-zilang/page/2/#findComment-854439 به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری...
Servinex ارسال شده در August 9 سازنده اشتراک گذاری ارسال شده در August 9 5 دقیقه قبل، Hushang گفته است: توی تاپیکی که فرستادم آموزشش هست هرچی به پاسخ های توی تاپیک نگاه میکنم نمیفهمم چجوریه کدی چیزی باید قبل و بعد متن بزارم تا رنگی شه؟ @Hushang نقل قول لینک به دیدگاه https://forum.arsacia.ir/topic/80501-%D8%AE%D8%A8%D8%B1%D9%86%DA%AF%D8%A7%D8%B1%D9%90-%D9%87%D8%B2%D8%A7%D8%B1-%DA%86%D9%87%D8%B1%D9%87-zilang/page/2/#findComment-854445 به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری...
Hushang ارسال شده در August 9 اشتراک گذاری ارسال شده در August 9 در ۱۴۰۳/۱۲/۱۲ در 22:19، Zulfaqar گفته است: داداش باید با کامپیوتر بری با مرور گر های مختلف بیای اون پایین توی کامنت یا نظر دادن توی تاپیک هایی که میخوای نظر بدی ی علامت اون پایین علامت A بزرگ هست اونجا رنگ رو انتخاب می کنی و وقتی می نویسی رنگی میشه ولی با اندروید من ۲ تا مرور گر امتحان کردن نشد و همون کامپیوتر بهترین گزینه ولی الان من بهت با اندروید پیام دادم بازم تو برو با همون کامپیوتر انجامش بده. 8 دقیقه قبل، ZiLanG گفته است: هرچی به پاسخ های توی تاپیک نگاه میکنم نمیفهمم چجوریه کدی چیزی باید قبل و بعد متن بزارم تا رنگی شه؟ @Hushang نقل قول لینک به دیدگاه https://forum.arsacia.ir/topic/80501-%D8%AE%D8%A8%D8%B1%D9%86%DA%AF%D8%A7%D8%B1%D9%90-%D9%87%D8%B2%D8%A7%D8%B1-%DA%86%D9%87%D8%B1%D9%87-zilang/page/2/#findComment-854453 به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری...
Servinex ارسال شده در August 9 سازنده اشتراک گذاری ارسال شده در August 9 (ویرایش شده) 7 دقیقه قبل، Hushang گفته است: یاد گرفتممم دمت گرم@Hushang ویرایش شده August 9 توسط ZiLanG نقل قول لینک به دیدگاه https://forum.arsacia.ir/topic/80501-%D8%AE%D8%A8%D8%B1%D9%86%DA%AF%D8%A7%D8%B1%D9%90-%D9%87%D8%B2%D8%A7%D8%B1-%DA%86%D9%87%D8%B1%D9%87-zilang/page/2/#findComment-854455 به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری...
McQueen ارسال شده در August 9 اشتراک گذاری ارسال شده در August 9 5 ساعت قبل، ZiLanG گفته است: فدات ممد تریاکی وجود خارجی نداره، اره دیدی چقد کارش درسته جنس خواستی بیا یواشکی از خودم بگیر عی آدم دغل تریاک میفروشی با اینکه خبرنگاری؟ مچت رو گرفتم ممد تریاکی خودتی نقل قول 𝑴𝒚 𝑨𝒄𝒄𝒐𝒖𝒏𝒕 یّاّقّوّتّ لّبّ لّعّلّ تّوّ مّرّجّاّטّ مّرّاّ قّوّتّ یّاّقّوّتّ نّهّمّ نّاّمّ لّبّ لّعّلّ تّوّ یّاّ قّوّتّ قّرّبّاّטّ وّ؋ّـّاّتّمّ بّـّہّ وّ؋ّـّاّتّمّ گّذّرّےّ کّنّ تّاّبّوّتّ هّمّےّ بّشّنّوّمّ اّزّ رّخّنّـّہّ تّاّبّوّتّ لینک به دیدگاه https://forum.arsacia.ir/topic/80501-%D8%AE%D8%A8%D8%B1%D9%86%DA%AF%D8%A7%D8%B1%D9%90-%D9%87%D8%B2%D8%A7%D8%B1-%DA%86%D9%87%D8%B1%D9%87-zilang/page/2/#findComment-854833 به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری...
Servinex ارسال شده در August 10 سازنده اشتراک گذاری ارسال شده در August 10 5 ساعت قبل، McQueen گفته است: عی آدم دغل تریاک میفروشی با اینکه خبرنگاری؟ مچت رو گرفتم ممد تریاکی خودتی مگه نگفتم یواشکی بیاااااااا لو رفتیمممم نقل قول لینک به دیدگاه https://forum.arsacia.ir/topic/80501-%D8%AE%D8%A8%D8%B1%D9%86%DA%AF%D8%A7%D8%B1%D9%90-%D9%87%D8%B2%D8%A7%D8%B1-%DA%86%D9%87%D8%B1%D9%87-zilang/page/2/#findComment-854968 به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری...
TeriYaki ارسال شده در August 10 اشتراک گذاری ارسال شده در August 10 عالی بود. نقل قول Persion Gulf For Ever : My Account لینک به دیدگاه https://forum.arsacia.ir/topic/80501-%D8%AE%D8%A8%D8%B1%D9%86%DA%AF%D8%A7%D8%B1%D9%90-%D9%87%D8%B2%D8%A7%D8%B1-%DA%86%D9%87%D8%B1%D9%87-zilang/page/2/#findComment-855107 به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری...
Zulfaqar ارسال شده در August 10 اشتراک گذاری ارسال شده در August 10 4 ساعت قبل، ZiLanG گفته است: مگه نگفتم یواشکی بیاااااااا لو رفتیمممم من تَریاک میخوام داری بهم بدی میخوام برم فضا نوردی نقل قول ArSaCiA Game for ever My Account Zulfaqar: Zulfaqar لینک به دیدگاه https://forum.arsacia.ir/topic/80501-%D8%AE%D8%A8%D8%B1%D9%86%DA%AF%D8%A7%D8%B1%D9%90-%D9%87%D8%B2%D8%A7%D8%B1-%DA%86%D9%87%D8%B1%D9%87-zilang/page/2/#findComment-855110 به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری...
Servinex ارسال شده در August 10 سازنده اشتراک گذاری ارسال شده در August 10 11 دقیقه قبل، TeriYaki گفته است: عالی بود. تشکر از شما دوست عزیز 8 دقیقه قبل، Zulfaqar گفته است: من تَریاک میخوام داری بهم بدی میخوام برم فضا نوردی برو از ممد تریاکی بگیر نقل قول لینک به دیدگاه https://forum.arsacia.ir/topic/80501-%D8%AE%D8%A8%D8%B1%D9%86%DA%AF%D8%A7%D8%B1%D9%90-%D9%87%D8%B2%D8%A7%D8%B1-%DA%86%D9%87%D8%B1%D9%87-zilang/page/2/#findComment-855116 به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری...
Zulfaqar ارسال شده در August 10 اشتراک گذاری ارسال شده در August 10 ممد تریاکی اینجا کیه من تریاک میخوام گرمی چند میدی دادا؟! @TeriYaki نقل قول ArSaCiA Game for ever My Account Zulfaqar: Zulfaqar لینک به دیدگاه https://forum.arsacia.ir/topic/80501-%D8%AE%D8%A8%D8%B1%D9%86%DA%AF%D8%A7%D8%B1%D9%90-%D9%87%D8%B2%D8%A7%D8%B1-%DA%86%D9%87%D8%B1%D9%87-zilang/page/2/#findComment-855119 به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری...
Servinex ارسال شده در August 10 سازنده اشتراک گذاری ارسال شده در August 10 43 دقیقه قبل، Zulfaqar گفته است: ممد تریاکی اینجا کیه من تریاک میخوام گرمی چند میدی دادا؟! @TeriYaki فعععععکککک نکنممممممممم نقل قول لینک به دیدگاه https://forum.arsacia.ir/topic/80501-%D8%AE%D8%A8%D8%B1%D9%86%DA%AF%D8%A7%D8%B1%D9%90-%D9%87%D8%B2%D8%A7%D8%B1-%DA%86%D9%87%D8%B1%D9%87-zilang/page/2/#findComment-855150 به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری...
Hoosein ارسال شده در August 10 اشتراک گذاری ارسال شده در August 10 به به زیباست نقل قول . لینک به دیدگاه https://forum.arsacia.ir/topic/80501-%D8%AE%D8%A8%D8%B1%D9%86%DA%AF%D8%A7%D8%B1%D9%90-%D9%87%D8%B2%D8%A7%D8%B1-%DA%86%D9%87%D8%B1%D9%87-zilang/page/2/#findComment-855165 به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری...
McQueen ارسال شده در August 10 اشتراک گذاری ارسال شده در August 10 2 ساعت قبل، Zulfaqar گفته است: ممد تریاکی اینجا کیه من تریاک میخوام گرمی چند میدی دادا؟! @TeriYaki ممد تریاکی خود این @ZiLanG پوششش خبرنگاره گول نخور نقل قول 𝑴𝒚 𝑨𝒄𝒄𝒐𝒖𝒏𝒕 یّاّقّوّتّ لّبّ لّعّلّ تّوّ مّرّجّاّטّ مّرّاّ قّوّتّ یّاّقّوّتّ نّهّمّ نّاّمّ لّبّ لّعّلّ تّوّ یّاّ قّوّتّ قّرّبّاّטّ وّ؋ّـّاّتّمّ بّـّہّ وّ؋ّـّاّتّمّ گّذّرّےّ کّنّ تّاّبّوّتّ هّمّےّ بّشّنّوّمّ اّزّ رّخّنّـّہّ تّاّبّوّتّ لینک به دیدگاه https://forum.arsacia.ir/topic/80501-%D8%AE%D8%A8%D8%B1%D9%86%DA%AF%D8%A7%D8%B1%D9%90-%D9%87%D8%B2%D8%A7%D8%B1-%DA%86%D9%87%D8%B1%D9%87-zilang/page/2/#findComment-855217 به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری...
Hoosein ارسال شده در August 10 اشتراک گذاری ارسال شده در August 10 51 دقیقه قبل، McQueen گفته است: ممد تریاکی خود این @ZiLanG پوششش خبرنگاره گول نخور نقل قول . لینک به دیدگاه https://forum.arsacia.ir/topic/80501-%D8%AE%D8%A8%D8%B1%D9%86%DA%AF%D8%A7%D8%B1%D9%90-%D9%87%D8%B2%D8%A7%D8%B1-%DA%86%D9%87%D8%B1%D9%87-zilang/page/2/#findComment-855258 به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری...
Servinex ارسال شده در August 10 سازنده اشتراک گذاری ارسال شده در August 10 4 ساعت قبل، Khalu گفته است: به به زیباست تشکر از شما دوست عزیز 3 ساعت قبل، McQueen گفته است: ممد تریاکی خود این @ZiLanG پوششش خبرنگاره گول نخور نخیر من صابرم ممد نیستم نقل قول لینک به دیدگاه https://forum.arsacia.ir/topic/80501-%D8%AE%D8%A8%D8%B1%D9%86%DA%AF%D8%A7%D8%B1%D9%90-%D9%87%D8%B2%D8%A7%D8%B1-%DA%86%D9%87%D8%B1%D9%87-zilang/page/2/#findComment-855407 به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری...
Demise ارسال شده در August 11 اشتراک گذاری ارسال شده در August 11 عالی بود نقل قول My accounts: لینک به دیدگاه https://forum.arsacia.ir/topic/80501-%D8%AE%D8%A8%D8%B1%D9%86%DA%AF%D8%A7%D8%B1%D9%90-%D9%87%D8%B2%D8%A7%D8%B1-%DA%86%D9%87%D8%B1%D9%87-zilang/page/2/#findComment-856276 به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری...
Sarvar ارسال شده در August 14 اشتراک گذاری ارسال شده در August 14 در ۱۴۰۴/۵/۱۷ در 22:47، ZiLanG گفته است: درود و شب بخیر خدمت اعضای خبرنگار و پلیر های عزیز. خبرنگاران: طراح و نویسنده: @ZiLanG تصویر برداران: @ZiLanG , @Luckita مقدمه رو با توضیحاتی در مورد: "ارتباط موضوع با مجله" شروع میکنیم. در واقع خبرنگار هزار چهره خوده بنده هستم که تو این مجله پرورش دهنده گل و گیاه، تعمیر کار مبلمان و خبرنگار هستم.(خبرنگار هزار چهره: پرورش دهنده گل و گیاه، تعمیر کار مبلمان، خبرنگار). «بر روی تصاویر زده تا با کیفیتی عالی تماشا کنید» _______________________________________________________________ بعد از کلی کار کردن، فضولی تو کار مردم و پخش اخبار تصمیم گرفتم که به HQ برگردم و کمی استراحت کنم. وقتی وارد HQ شدم به ظاهر همه چی طبیعی به نظر میرسید اما در باطن اینطور نبود....! در حال نگاه کردن و بررسی اطراف بودم که ناگهان چشمم به موجودی عجیب افتاد. مشاهده همچین موجودی در HQ قابل قبول نبود، اما توجه نکردم و به بررسی ادامه دادم. بعد از کلی بررسی و فضولی، به سمت مبل ها رفتم تا کمی روی آنها استراحت کنم. در همین حین که به سمت مبل ها میرفتم ناگهان چشمم به گُلی زیبا و در عین حال پژمرده افتاد، با خودم گفتم: اینطور که پیداست برای ما خبرنگاران استراحت معنایی ندارد. بعد از گفتن این حرف صدایی در سالنِ HQ پیچید که میگفت: مرگ در انتظار تواست....! برای بار دوم باز هم توجهی نکردم و به کارم ادامه دادم. دونه دونه و با دقت تمامی گل های HQ را بررسی کردم، همه اونها پژمرده و بی آب بودند. با خودم گفتم: این گل های زیبا زیرِ دستِ متین حیف میشن. بیرون از HQ رفتم و سوار ماشینم (خر کُش) شدم. از پارکینگ HQ با خر کُش به سمت شهر رفتم. به مغازه "گل و گیاهِ ممد موتوری" رفتم و وسایل مورد نیاز رو خریداری کردم. بعد از خرید وسایل سریعاً به پارکینگ HQ برگشتم تا وسایل رو خالی کنم، همان موجود عجیب در آسمان توجهم را جلب کرد نگاهم به او افتاد و این بار واقعا ترسیده بودم، زانو هایم سست شده بود و دیگر جانی در بدن نداشتم. در فکر فرو رفتم و با خودم گفتم: شاید به خاطر تریاکی هست که قبل از شروع کار از ممد موتوری گرفتم، با این فکر کمی آروم تر شدم و دیگر به اون موجود توجهی نکردم. دوباره شروع به خالی کردنِ وسایل کردم، در همین حین، یادم به مبلغه زیادی که برای خرید آن ها پرداخت کرده بودم افتاد، همان موقع با خودم گفتم: لعنت بهت متین با این گل نگه داشتنت، پولشونو از حلقومت میکشم بیرون. بعد از خالی کردن وسایل، به داخل HQ اومدم و باز هم دونه دونه به گل ها آب، کود و در گلدون اونها پودر تقویتی ریختم. بعد از انجام این کار ها به سمت مبل ها رفتم و حدودا 2 ساعت استراحت کردم. « 2 ساعت بعد...... » با صدایی وحشتناک از خواب پریدم، این صدا همان صدا بود: مرگ در انتظار تواست....! از جام بلند شدم، ایندفعه یه فوش به ممد موتوری دادم با این اجناسش. به سمت درِ خروج حرکت کردم. اواسط سالن چشمم به مبل هایی داغون و خراب افتاد. باز هم به متین لعنتی فرستادم، و بعد جعبه ابزارم رو آوردم و شروع به تعمیر کردم. بعد از نیم ساعت تلاش، تازه تونستم یکی از مبل هارو تعمیر کنم. با خودم گفتم: اینطوری نمیشه. با دوستم تماس گرفتم و صفر تا صده جریان رو براش تعریف کردم. او کمی مکث کرد و پاسخ داد: حدود چند ساعت پیش در میتینگ من هم همچین موجودی مشاهده کردم اما فکر میکردم اثرِ تریاک هایه ممده، اما حالا که تو اینجوری میگی واقعا شک برانگیزه. حالا این بحث هارو ول کن.... الان به HQ میام و باهم مبل هارو تعمیر میکنیم. « 15 دقیقه بعد.... » Burosli: اوه... آخرین مبل هم تمام شد، واقعا کار خسته کننده ای بود اره واقعا کار سختی بود، هفته ی دیگه حقوقه بیشتری از حلقوم متین میکشیم بیرون. Burosli: آره آره، حتما بعد از اتمام تمامی این کار ها با دوستم گوشه ای از سالن نشستیم، در مورد یک سفرِ ساحلی صحبت میکردیم که گوشی دوستم زنگ خورد. +الو سلام جانم بفرمایید؟ -سلام، شما همکاره آقایه @Alonso هستید؟ +بله درست تماس گرفتید، امرتون؟ -متاسفم اما، آقای @Alonso 4 ساعت پیش در گذشتند. +وای نه این خبره خیلی بدی بود -لطفا به همکارانش اطلاع بدید، خدانگهدار +وای صابر، از بیمارستان بود، میگفت @Alonso 4 ساعت پیش درگذشته. ++ ای وای این خیلی بده، تا فردا نزار کسی بفهمه، تو روحیه همکارانمون اثر میزاره. ++راستی نکنه این موجود عجیب، روح متین بوده باشه؟ +نه بابا متین تو میتینگ بودش. ++اگه اصلا میتینگی وجود نداشته باشه و اینا همش خیال باشه چی؟ + ............... ______________________________________________ دوستان عزیز جا داره که تشکر ویژه کنم ازتون که وقت گذاشتید و مجله بنده رو خوندید، اگر طولانی بود و حوصلتون سر رفت خیلی عذر میخوام، مجله های بعدی رو استاندار تر طراحی میکنم و آقای @Alonso اگر در مجله شوخی صورت گرفت، صرفا جهت فان شدنِ مجله بود. و در آخر تشکر از آقای @Luckita بابت کمکی که به بنده کرد _______________ تا مجله ای دیگر یزدان پشت و پناهتان. مراقبِ زیبایی هاتون باشید، بدرود و شب خوش _______________________________________________ @Syd@MohammadAli@Fajeeh@Opener@AlBeRT@Peiyman@ArmouR@NightWrath@Bogart@DoNaLd@Nigga@NeverKill@KrillZ@amir206rc@IceDragoN@EnDLeSe@Domino@CallMeDaddy@TeriYaki@iPending@Neymar@ShibeMarG@Olden دیگه کسی به ذهنم نمیرسه که تگ کنم مطالعه این متن یه تجربه عالی بود خسته نباشید. نقل قول لینک به دیدگاه https://forum.arsacia.ir/topic/80501-%D8%AE%D8%A8%D8%B1%D9%86%DA%AF%D8%A7%D8%B1%D9%90-%D9%87%D8%B2%D8%A7%D8%B1-%DA%86%D9%87%D8%B1%D9%87-zilang/page/2/#findComment-859634 به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری...
ارسال‌های توصیه شده
به گفتگو بپیوندید
هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید.
توجه: مطلب ارسالی شما پس از تایید مدیریت برای همه قابل رویت خواهد بود.