-
تعداد ارسال ها
43 -
تاریخ عضویت
-
آخرین بازدید
نوع محتوا
نمایه ها
تالارهای گفتگو
ثبت نام ها
فروشگاه
وبلاگها
تقویم
Articles
تمامی مطالب نوشته شده توسط LarGeN
-
• عکس سایز کوچک از "اطلاعات کاربری" از طریق کنترل پنل: • سن واقعی:16 • اسم واقعی: ابوالفضل • در 30 کلمه خود را توصیف کنید: فعال و علاقه مند • روزانه چقدر بازی می کنید؟ معلوم نی • در چه ساعت هایی بازی می کنید؟ (مثلا 08:00 - 12:00): مشخص نیست • چرا شما فکشن قبلی را ترک کردید: برا امدادگر شدن • برای چه می خواهید به این فکشن بیایید؟ (حداقل 30 کلمه): علاقه • چرا فکر می کنید که این فکشن جای مناسبی برای شما هست؟ علاقه • روزانه چند بار انجمن را چک می کنید؟ 3
-
- عکس بخش "اطلاعات کاربری" در UCP: - آیا شما مطمئن هستید که می خواهید از اقلیت خارج شوید؟ بله - برای چه از اقلیت استعفاء می دهید؟ وقت نیست - پیشنهادات و انتقادات خود را راجع به اقلیت و Leader آن بنویسید: خوب بود تشکر
-
- عکس بخش "اطلاعات کاربری" در UCP: - آیا شما مطمئن هستید که می خواهید از اقلیت خارج شوید؟ اره - برای چه از اقلیت استعفاء می دهید؟ رفتن به دسته متوسط - پیشنهادات و انتقادات خود را راجع به اقلیت و Leader آن بنویسید: لیدر عالی بامرام
-
با سلام خدمت همکار های محترم و گرامی . بنده شکایت دارم از لیدر هیتمن اقای Alibozorg • عکس سایز کوچک شما از "اطلاعات کاربری" از طریق کنترل پنل: • عکس سایز کوچک کسی که از او شکایت دارید از "اطلاعات کاربری" از طریق کنترل پنل: • عکس سایز کوچک از "اطلاعات کاربری" از شاهدین از طریق کنترل پنل: اقای ماهان : اقای محمد: ---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- توضیحات : بسیاری از موارد هست که اگر بخواد طبق قانون رسیدگی بشه اقای Alibozorg دیگه جایی برای لیدری داخل هیتمن نداره از اول ماجرا شروع میکنیم برسیم به اخر ماجرا بنام خدا : مقدمه اولیه برای شروع مدارک : :اقای علی بزرگ یا همون لیدره هیتمن به بنده زنگ زدن و گفتن اسلوت هیتمن 14/15 شد ازتون تست میگیرم و بنده گفتم اوکی دستتون درد نکنه . و بعد پرسیدم چی شده که میخوایید از من تست بگیرید گفت که 14/15 شد تست میگیرم سوالی نیست ؟ گفتم خیر و گفتم میدونم که میخوای رد کنی و ایشون گفتن خیر من تست شمارو مثل تست های بقیه میگیرم گفتم اوکی خدا کنه اینجور باشه حالا تا اینجا هیچی نبود این برای اطلاع از قبل شروع مدارک اسلوت هیتمن خالی شد و به بنده زنگ زدن اماده برای تست گفتم اوکی رفتیم برای تست . ---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- شروع مدارک : 1 : طبق گفته ی ایشون گفتند که تستون رو مثل بقیه میگیرم و من میخوام بدونم این سوالات رو که از من پرسیده کجای فروم بوده و بجز من از کی پرسیده : #درخواست_فیلم . مدارک سوالات عجیب و غریب و نایاب در فروم و به دلیل تجربه بالای بنده و رفقای بنده این سوالات رو به دلیل اینکه تست منو رد نکنه مجبور به جواب دادن شدم . برای دیدن مدارک سوال عجیب غریب به ترتیب نگاه کنید : مورد اول : این سوالی که ایشون پرسیدن من درخواست دارم ببینم کجای فروم بوده لطفا زیر پست پاسخ بدند . و طبق قانون لیدر حق نداره غیر از فروم از خودش سوال بپرسه . مورد دوم : سوالات که #درخواست_فیلم کردم که ببینم ایا با بقیه دوستان هم یکسان بوده ؟ طبق گفته خودشون ؟ اصلا نمیشه استفاده کرد اما ایشون جوری میپرسه که انگار میشه استفاده کرد ( این ترفند یکی از ترفند های قدیمی سوال برای رد کردن افرادیه که نمیخوایید بیاریدشون فکشن ) مورد سوم : پرسیدن چند سوال در یک سوال اونم با تایم یکسان بقیه سوال ها ! از بنده کل دستورات هیتمن رو میخوان اونم تو یک دقیقه در صورتی که باید سوال رو به طور مثال : Cmd فلان چکار میکنه یا cmd فلان برای چیست بپرسه ولی کامل تو یه سوال میخواد اونم با تایم عادی ! و یکسان ! اگر سوالشون هم مشکلی نداره چرا تایم باید یکسان باشه ؟ خوب خوب اینا تا اینجا همش برای دست گرمی و تازه شناخت کمی از لیدر هیتمن اقای Alibozorg بود . ---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- حالا میریم سراغ بقیه مدارک : مدارک بعدی از تست duel بنده که با 1000 بدبختی و مشکلاتی که در سوالات هیتمن بود و ادمین @HadiNT در جریان هستند رفتیم سراغ تست Duel و به بنده بعد از اتمام سوالات گفتن خوشحال نباش duel مونده هنوز ! خوب میریم سراغ تست دوعل : طبق گفته اقای علی بزرگ که گفتن تست شما با بقیه یکسانه ایشون یه 5 6 دقیقه بین تست دوعل فاصله انداختن تا اقای Fang را برای تست دوعل اماده سازه کنند. چرا ؟ چون که دوعل خودشون خوب نبود و تنها راه رد کردن بنده که براشون مونده بود تست دوعل بود و به همین دلیل اقای فنگ که 2 روزه اومدن تو هیتمن رو برای تست دوعل اوردن حالا میریم سراغ مشکلات تست دوعل : مدارک : مورد اول : من به ایشون گفتم که داخل فروم نوشته ساب لیدر و لیدر میتونه تست بگیره ولی ایشون بنده رو تحدید کردن گفتن تست میدی یا ردت کنم ؟ خیلی واضح داخل مدارک معلومه ! من با اینکه به ایشون تذکر دادم رنک 1 نباید تست بگیره گفتن خیر میتونه تست میدی یا ردت کنم ؟ و پرسیدم اگه ندم رد میشم گفتند بله ! تو مدارک معلومه مشاهده کنید این خودش یه تحدیده و میخوام بدونم یعنی چی ؟ که من میگم باید بپرسم مطمعن شم و میگه تست میدی یان ؟ اینم مدارکی که نشون میده فنگ از من تست گرفته ! Id : FanG rank 1 Hitman و همه ی اینها به کنار بنده الان درخواست فیلم تست دوعل Fang رو هم دارم که ایشون تست گرفته پس باید فیلم هم بده . با تمام این مشکل ها و تحدید های بنده با امید خدا رفتم سراغ تست و رد شدم . و ایشون گفتند خداحافظ (جالب برام اینجاس شخصی که 2 روز میاد داخل هیتمن تست دوعل میگیره بازم رنک 3 4 5 میگرفت یچیزی ! ) و مثل اینکه دوستان به ایشون داخل چت اقلیت گفتن عزیزم اقای لیدر رنک 1 نباید تست بگیره و ایشون گفته کجا نوشته و تازه رفته چک کرده دیده که بله ! نباید رنک 1 میگرفته و زنگ زده به بنده گفته لیدر بیاد سوال میکنم دوباره تست میگیرم چه فایده ؟ ایشون مثلا #لیدر هستن ؟ لیدر این قانون عادی ساده سرور رو نباید بدونه ؟؟؟ اونم لیدر هیتمن ؟ فکشنی به این بزرگی ؟ و بعد از تخریب کردن من داخل تست بعد از اون همه سختی چه فایده داره که زنگ زدید میگید یبار دیه ؟ در صورتی که من بهتون گفتم رنک 1 نمیتونه ولی شما بنده رو تحدید کردید . این زنگ زدن شما جریان نوش دارو بعد مرگ سهراب رو داره و هیچ چیزی از جرم و ناعدالتی شما کم نمیکنه. ---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- چکیده = حرف دل تمامی اعضا فک نمیکنم با این همه مدارک این همه نارضایتی اعضای هیتمن از اقای alibozorg ایشون صلاحیت لیدری برای هیتمن داشته باشه . این رو من نمیگم میتونید مشاهده کنید از وقتی ایشون اومدن همش بحثه و اینکه خیلیا از این فکشن به دلیل لیدر شدن ایشون رفتن. ---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- ( با تشکر از همکاران گرامی که وقت میزارن این شکایت رو پیگیری کنند )
-
• عکس سایز کوچک از "اطلاعات کاربری" از طریق کنترل پنل : • سن واقعی: 18 • اسم واقعی: احمد • در 30 کلمه خود را توصیف کنید : اروم خشن • روزانه چقدر بازی می کنید؟ بین 6 تا 7 ساعت • در چه ساعت هایی بازی می کنید؟ (مثلا 08:00 - 12:00): 15:00 23:00 • چرا شما فکشن قبلی را ترک کردید: همین بود میخواستم برم هیتمن نشد • برای چه می خواهید به این فکشن بیایید؟ (حداقل 30 کلمه): تجربه • چرا فکر می کنید که این فکشن جای مناسبی برای شما هست؟ تجربه دارم • روزانه چند بار انجمن را چک می کنید؟ 5 یا 6 بار
-
• عکس سایز کوچک از "اطلاعات کاربری" از طریق کنترل پنل : • سن واقعی: 25 • اسم واقعی: امیر • در 30 کلمه خود را توصیف کنید: آدم آرومی هستم ، اهل خشونت نیستم و دوست دارم همیشه یه چیزی یاد بگیرم ، اهل پیدا کردن دوست هستم روابط عمومیه بالایی دارم و با همه راحت ارتباط میگیرم و باهاشون دوست میشم و بهشون کمک میکنم ، دیر ناراحت میشم • روزانه چقدر بازی می کنید؟ بین 6 تا 7 ساعت • در چه ساعت هایی بازی می کنید؟ (مثلا 08:00 - 12:00): 15:00 23:00 • چرا شما فکشن قبلی را ترک کردید: برای اینکه این فکشن هیجان زیادی دارد • برای چه می خواهید به این فکشن بیایید؟ (حداقل 30 کلمه): چون به این فکشن علاقه دارم و دوست دارم هیجان داشته باشه ، در یک گروه بودن و باهم یک تیم شدن فوق العاده جذاب است ، حس میکنم هیجان داره و با توجه به علاقه ی من در قبال این فکشن ، حتما هیجان خواهد داشت • چرا فکر می کنید که این فکشن جای مناسبی برای شما هست؟ چون مهیج است • روزانه چند بار انجمن را چک می کنید؟ 5 یا 6 بار در پست قبل نام اکانت اشتباه شده بود.
-
• عکس سایز کوچک از "اطلاعات کاربری" از طریق کنترل پنل : • سن واقعی: 25 • اسم واقعی: امیر • در 30 کلمه خود را توصیف کنید: آدم آرومی هستم ، اهل خشونت نیستم و دوست دارم همیشه یه چیزی یاد بگیرم ، اهل پیدا کردن دوست هستم روابط عمومیه بالایی دارم و با همه راحت ارتباط میگیرم و باهاشون دوست میشم و بهشون کمک میکنم ، دیر ناراحت میشم • روزانه چقدر بازی می کنید؟ بین 6 تا 7 ساعت • در چه ساعت هایی بازی می کنید؟ (مثلا 08:00 - 12:00): 15:00 23:00 • چرا شما فکشن قبلی را ترک کردید: برای اینکه این فکشن هیجان زیادی دارد • برای چه می خواهید به این فکشن بیایید؟ (حداقل 30 کلمه): چون به این فکشن علاقه دارم و دوست دارم هیجان داشته باشه ، در یک گروه بودن و باهم یک تیم شدن فوق العاده جذاب است ، حس میکنم هیجان داره و با توجه به علاقه ی من در قبال این فکشن ، حتما هیجان خواهد داشت • چرا فکر می کنید که این فکشن جای مناسبی برای شما هست؟ چون مهیج است • روزانه چند بار انجمن را چک می کنید؟ 5 یا 6 بار
-
Judy جودی نویسنده: تام اِج | کارگردان: روپرت گولد بازیگران: رنه زلوگر، فین ویتراک میانگین نمرات فیلم در متاکریتیک: ۶۶ از ۱۰۰ | درصد رضایت منتقدهای جهانی در راتن تومیتوز: ۸۲ دوروثی جادوگر شهر اُز و استر در فیلم Meet Me in St.Louis دوتا از ماندگارترین نقش آفرینیهای جودی گارلند هستند که هیچگاه از ذهن نمیروند. ستاره مطرح اواخر دهه ۳۰ در شرکت مترو گلدن مایر، که از نوجوانی تصمیم گرفت معمولی نباشد و به سیاستهای هالیوود بله بگوید. هم ردیف او نیز میکی رونی، دیگر ستاره مطرح مترو گلدن مایر بود که پا به پای او بالا آمد اما به احساسات جودی اعتنایی نکرد. فیلم جودی فراتر از یک اثر بیوگرافی متداول، تمرکزش را بر اواخر زندگی جودی گارلند (یعنی اواخر دهه ۶۰) گذاشته تا از پسِ رنجهای او، به پشت صحنه هالیوود و نظام ستارهسازی آن بتازد. در راس خود، رنه زلوگری دارد که تمام درد و رنجهای جودی را در پشت چشمانش آورده تا با نمایش تجربههای عاطفی شکست خورده، فقر اقتصادی و بحران میانسالی این ستاره مشهور، به ما بفهماند که آدمهای این سیستم همچون یک کالا، تاریخ انقضا دارند. هرگاه زمانش برسد، به یکباره تمام میشوند و دیگر سیستم پذیرایشان نیست.
-
High Life حیات والا نویسنده: کلر دنی، ژان پل فارگئو | کارگردان: کلر دنی بازیگران: رابرت پاتینسون، ژولیت بینوش میانگین نمرات فیلم در متاکریتیک: ۷۷ از ۱۰۰ | درصد رضایت منتقدهای جهانی در راتن تومیتوز: ۸۲ یک فضای اگزوتیک در بستر ژانر علمی خیالی به وجود آمده است تا به معنای واقعی در خلا بودن را به ما القا کند. میدانیم که در سینمای کلر دنی روند صحنهها بسیار کند است و اطلاعات کاملا قطره چکانی داده میشود. در پرداخت بسیار مینی مال عمل میکند و کاراکترها آگاهتر از ما هستند. شروع فیلم High Life هم همین است. رابرت پاتینسون با بازی کاملا کنترل شده و متعلق به فضای ذهنی کلر دنی را از همان ابتدا میبینیم که با کودکی صحبت میکند. رفته رفته میفهمیم آن کودک بچهاش است. ما کجاییم؟ در فضا؟ با چه موقعیتی؟ چقدر از زمین دوریم؟ باید صبوری کنیم تا اینها را بفهمیم. شکل روایت و شکست زمانیاش متناسب با همین فضای خلا است که در آن به سر میبریم. صدای پاتینسون قدری از گذشته برایمان اطلاعات میدهد و بعد هم در انتها به سالیان بعد منتقل میشویم.
-
Monos تکاوران نویسنده: آلخاندرو لاندس، آلکسیس دوس سانتوس | کارگردان: آلخاندرو لاندِس بازیگران: جولیان نیکولسون، مویزس آریاس میانگین نمرات فیلم در متاکریتیک: ۷۸ از ۱۰۰ | درصد رضایت منتقدهای جهانی در راتن تومیتوز: ۹۲ در بین معرفی بهترین فیلم های 2019 بر میخوریم به اثری که بیش از هرچیز، ما را در یک فضای اگزوتیک تنها میگذارد که نه جغرافیای آن را میدانیم و نه بازه زمانیاش را. تکلیفمان با آن روشن نیست. زیبایی شناسی قابهایش موجب میشود بهسادگی از آن نگذریم اما عدم مقدمه چینی و پرداخت وضعیتی که کاراکترهایش در آن به سر میبرند، ارتباط اصلی ما را با اثر قطع میکند. این فیلم مثال بسیار خوبیست برای آنکه بگوییم، بیش از آنکه محتویات فیلم بخواهند ما را پیش ببرند، فرم اثر باید در ابتدا ما را وارد جهان فیلم کند. وقتی هفت نوجوان در مکانی نامعلوم و در تاریخی نامشخص جلوی ما گذاشته میشود و هیچ کدامشان هم برایمان ویژه نمیشوند، نمیتوانیم خودمان را تنها با محتویاتی همچون ریشه یابی نظام تربیتی یک گروه خشن یا به تعبیر امروزی، تروریستی مشغول کنیم. در تمام مدت فیلم، این ابهام و این فاصله گذاری میان ما و کاراکترها، رهایمان نمیکند. این در حالیست که کاملا مشخص است فیلمساز برای جهان ذهنی خود تمهیداتی را در نظر گرفته و ما ارتباطشان را میبینیم. اما به خاطر کج نهادن همان خشت اول، همراهی صورت نمیگیرد. یا حداقل همراهی ما با فیلم بیشتر به لحاظ بصریست تا فیلمنامه.
-
متن آهنگ شبی گرگا » شهیدا لات بودن شهیدا لات بودن ♫!♭● اصلاً چرا خار داره گل راستی حیوون چارپا هم شاخ داره خب ♫!♭● ولی حتی فکر نمیکنم لات باشه گرگ مقابله به مثله یه حسه مشترک بین کرگدن و خرسه ♫!♭● از طبیعت یه ارثه وقتی حقوق بشره قصه عدالت یه ژسته طلسمه ♫!♭● حرصت درمیاد و لباسو جر میدی و اسلحهته جسمت... هیچکس
-
میگه که دنیا که جای رضلیه ♩♫ رابطه های این روزا مثل جام حذفیه ♩♫ اصولا اون كه واسه ى تو همه هستيه ♩♫ واسه يكى ديگه دم دستيه ♩♫ روزگار میگزره ورق میخوره ♩♫ قلب ما میشکنه ترک میخوره ♩♫ یکی سلامتی عشق عرق میخوره ♩♫ عشق زیر یکی دیگه عرق میکنه ♩♫ Mr.Yaser یاس ? تا زمانی که رسیدن به تو امکان دارد زندگی درد قشنگیست که جریان دارد! زندگی درد قشنگیست! به جز شبهایش؛ که بدون تو فقط خوابِ پریشان دارد یک نفر نیست تو را قسمت من گرداند؟! کار خیر است اگر این شهر مسلمان دارد… خواب بد دیده ام ای کاش خدا خیر کند… خواب دیدم که تو رفتی… بدنم جان دارد! شیخ و من هر دو طلبکارِ بهشتیم ولی من به تو او به نماز خودش ایمان دارد اینکه یک روز مهندس برود در پی شعر سر و سریست که با موی پریشان دارد! من از آن روز که در بند توام فهمیدم، زندگی درد قشنگیست که جریان دارد… خواننده : علی علیزاده
-
داستان سریال جومانجی : در جومانجی، این بازی قدرتمند چهار نوجوان را به درون دنیای جومانجی میکشاند، دنیایی خطرناک پر از جانوران مختلف و وحشی همراه با جنگلی انبوه و حاوی چندین مدل پازل و تله مرگبار. برای زنده ماندن، آنها باید بجای شخصیتهای گیم بازی کنند: اسپنسر تبدیل میشود به یک ماجراجوی عضلانی (دواین جانسون)، ورزشکار فوتبال تبدیل میشود به یک جانورشناس و متخصص سلاح (کوین هارت)، دختر محبوب بیتانی تبدیل میشود به یک پروفسور جوان (با بازی جک بلک) و مارتا تبدیل میشود به یک تکاور و مبارز رقصنده (کارن گیلان). چیزی که آنها کشف میکنند این است که فقط نمیتوانید جومانجی بازی کنید بلکه باید زنده بمانید و باید برای زندگی بجنگید. برای اتمام بازی و بازگشت به دنیای واقعی، آنها مجبورند پا به خطرناکترین ماجراجوییهای زندگی خودشان بگذارند… بازیگران : دواین جانسون در نقش دکتر اسمالدر بریوستون جک بلک در نقش پروفسور شلدون اوبرون کوین هارت در نقش فرانکلین فینبار کارن گیلان در نقش روبی راندهاوس نیک جوناس در نقش جفرسون مک دانف الکس وولف در نقش اسپنسر گیلپین سرداریوس بلین در نقش آنتونی «فریج» جانسون مورگان ترنر در نقش مارتا کاپلی مدیسون آیسمن در نقش بتانی واکر بابی کاناوله در نقش فن پلت مارک اون جکسون در نقش شخصیت داستانی ریس داربی در نقش نایجل بیلینگسلی اتمام ...
-
دلنوشته : لنگه های چوبی درب حیاطمان گرچه کهنه اند و جیرجیر می کنند ولی خوش به حالشان که لنگه ی همند… استاد بزرگ و چهره ماندگار : حسین پناهی روحش شاد ?
-
ابررایانههایی را که در دههٔ ۱۹۶۰ ساخته و ارائه شدند سیمور کری از بنگاه کنترل اطلاعات (CDC) طراحی کرده بود و تا دههٔ ۱۹۹۰ هم بازار در دست این ابررایانهها بود. زمانی که سیمور کری جدا شد و رفت تا شرکت خودش به نام تحقیقات سیمور را راهاندازی و اداره کند با طرحهای جدیدش بازار ابررایانهها را در دست گرفت و تا پنج سال (۱۹۸۵–۱۹۹۰) یکهتاز بازار ابر محاسبه بود. خود کری هرگز واژهٔ ابررایانه را استفاده نکرد و کمتر کسی به خاطر دارد که او تنها کلمهٔ رایانه را استفاده میکرد. در سال ۱۹۸۰ همزمان با ظهور بازار رایانههای کوچک که یک دهه قبل به وجود آمده بودند تعداد زیادی رقبای کوچک وارد بازار شدند. اما بسیاری از اینها در دههٔ ۱۹۹۰ با بروز مبارزات بازار ابررایانه حذف شدند. امروزه ابررایانهها طراحیهای سفارشی کمنظیری هستند که شرکتهای صنعتی مثل آیبیام و اچپی تولید میکنند. همان شرکتهایی که بسیاری از شرکتهای دههٔ ۱۹۹۰ را خریدند تا از تجربهشان استفاده کنند. البته بنگاه کری هنوز به صورت حرفهای به ساخت ابررایانه ادامه میدهد. اصطلاح ابررایانه چندان پایدار و ثابت نیست. ممکن است ابررایانه امروز فردا تبدیل به یک رایانه معمولی شود. اولین دستگاههای CDC پردازندههای نردهای (اسکالر) خیلی سریع بودند؛ ده برابر سریعتر از سریعترین ماشینهای سایر شرکتها. در دههٔ ۱۹۷۰ اکثر ابررایانهها به انجام محاسبات برداری پرداختند و بسیاری رقبا و تولیدکنندگان جدید پردازندههای خودشان را با قیمت پایین با همان روش کار به بازار ارائه کردند تا در بازار حاضر شوند. در ابتدا و میانهٔ دههٔ ۱۹۸۰ ماشینهایی با پردازندههای اندک برداری که به صورت موازی کار میکردند تبدیل به استاندارد شدند. هر ماشینی معمولاً چهارده تا شانزده پردازندهٔ برداری داشت. در اواخر دهٔ ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ دوباره توجهها از پردازندههای برداری به سیستمهای پردازندهٔ موازی معمول معطوف شد که هزاران ریزپردازنده معمولی داشتند و برخی از آنها نمونههای آماده و برخی هم سفارشهای مشتریان بودند (در اصطلاح کاری، این را حملهٔ میکروهای کشنده مینامند). امروزه طرحهای موازی بر اساس ریزپردازندههای آمادهٔ نوع سرور ساخته میشوند از جمله Power PC, Itanium, x۸۶–۶۴ و مدرنترین ابررایانهها بسته (کلاستر)های رایانهای با تنظیمات دقیق هستند که پردازندههای کم حجم و رابطهای داخلی سفارشی و بسته به مورد دارند.
-
تاریخچه شرکت راک استار گیمز در ماه می سال 1998، شرکت تیک تو اینتراکتیو داراییهای شرکت بریتانیایی بی ام جی اینتراکتیو (BMG Interactive) را از شرکت مادر آن، یعنی بی ام جی اینترتینمنت در ازا 1.85 میلیون سهم، خریداری کرد. از این طریق، تیک تو حقوق آیپیهای این شرکت شامل Grand Theft Auto را به دست آورد. مدیران اجرایی بی ام جی اینتراکتیو یعنی دن هاوزر، سم هاوزر، جیمی کینگ و تری دانووان به نیویورک نقل مکان کردند تا برای تیک تو کار کنند. در دسامبر 1998، این چهار نفر شرکت راک استار گیمز را به عنوان زیر مجموعهای از تیک تو تاسیس کردند. این امر به طور رسمی در 33 ژانویه 1999 اعلام شد.
-
کارل جانسون (CJ) بخاطر تماسی از برادرش سوییت مبنی بر این که مادرش مرده است بعد از پنج سال به شهر خود لاس سانتوس بازمیگردد. وقتی کارل وارد خانه اش می شود با دیدن عکس مادرش یاد گذشته تلخ خود می افتد. در این هنگام دوستش بیگ اسموک که در خانه او زندگی می کند به طرفش حمله می کند و وقتی متوجه می شود که او کارل است خوشحال می شود و با هم تصمیم می گیرند که قاتل مادر کارل را پیدا کنند. در این حین، کارل متوجه می شود که باندشان به نام "خانواده خیابان گراو" که قبلاً توسط کارل و دوستانش ساخته شده بود، بعد از رفتن کارل از لاس سانتوس، دچار فروپاشی شده و اعضای آن از هم جدا شده اند و دیگر مانند قبل در شهر قدرتی ندارند. بیشتر بازیکنان با انجام مأموریتها در شهر لاس سانتوس، به سی جی کمک میکنند تا قدرت و اتحاد قبلی خیابان گراو را بازگرداند. کارل از طریق دوست پسرِ خواهرش کندل، به نام سیزار ویلپاندو، متوجه می شود ماشین سبز رنگی که به نظر می آید قاتل مادر کارل باشد، در نقطهای از شهر پیدا شده و تعدادی از مأمورهای پلیس که با باند Ballas (که دشمن خانواده خیابان گراو است) همدست هستند و مخفیانه کارهای غیرقانونی انجام می دهند و دوستان نزدیک کارل و تعدادی از افراد باند خانواده خیابان گراو نیز در کنار ماشین هستند، در این اینجا کارل متوجه می شود قتل مادرش توسط همین مأمورهای پلیس و باند Ballas و حتی چند نفر از افراد باند خودش انجام شده است و جان بقیه افراد خانواده خیابان گراو بخاطر خیانت بیگ اسموک و رایدر از سران و بزرگان خانواده خیابان گراو درخطر است، در حین یکی از درگیریهای خانواده خیابان گراو با Ballas، برادر کارل، سوییت، تیر می خورد و کمی بعد پلیس سر می رسد. تمپنی، رئیس پلیس لاس سانتوس، سوییت را به زندان می فرستد ولی کارل را بعد از دستگیری به یک جای نامعلوم می فرستد. کارل در همانجا با چند نفر از آشنایانش مأموریتهایی انجام میدهد. مدتی بعد به شهر San Fierro میرود و با Cesar یک گاراژ در این شهر درست میکند. همه چیز به خوبی پیش میرود تا اینکه یک روز کارل تماسی از یک فرد ناشناس دریافت میکند. آن فرد ناشناس به کارل میگوید که اطلاعاتی دربارهٔ برادرش در زندان دارد. اگر کارل قبول کند که برای آن فرد ناشناس کار کند، برادرش به زودی از زندان آزاد خواهد شد. در غیر این صورت برادرش را خواهد کشت. کارل وقتی پیش آن فرد ناشناس میرود متوجه میشود Mike Toreno(مایک تورینو) صاحب آن صدای ناشناس است. Mike Toreno در واقع یک مأمور دولتی است. Mike Toreno در ازای آزادی برادرش، از کارل میخواهد تا در انجام چند کار به او کمک کند. بعد از انجام مأموریتهای Mike Toreno کارل از یکی از دوستانش، Wu Zi Mu پیشنهادی دریافت میکند. Wu Zi Mu به او پیشنهاد میدهد با هم در کازینوی او کار کنند. کارل هم به شهرLas venturas میرود و با Wu Zi Mu همکاری میکند.. بعد از مدتی کارل از Mike Toreno پیامی میگیرد. بعد از اینکه کارل پیش Mike Toreno میرود متوجه میشود برادرش از زندان آزاد شدهاست. پس کارل به Los santos بازمیگردد تا برادرش را ببیند. پس از آزادی Sweet، او و کارل متوجه میشوند که در مدتی که Sweet در زندان بوده، باند Grove street family دوباره ضعیف شده و در حال فروپاشی است. پس با برادرش تصمیم میگیرند تا مبارزه کنند و قدرت را به Grove street family برگردانند. بعد از تلاشهای این دو برادر و قدرتمند شدن دوباره Grove Street Family، کارل Big smoke و Ryder که قبلاً به کارل و باندش خیانت کرده بودند و مادرش را کشته بودند را پیدا میکند و آنها را میکُشد. سپس با کمک یکدیگر تمپنی را از میان برمیدارند و داستان بازی به پایان میرسد.
-
بازآی و دل تنگ مرا مونس جان باش وین سوخته را محرم اسرار نهان باش زان باده که در میکده عشق فروشند ما را دو سه ساغر بده و گو رمضان باش در خرقه چو آتش زدی اي عارف سالک جهدی کن و سرحلقه رندان جهان باش دلدار که گفتا به توام دل نگران است گو می رسم اینک به سلامت نگران باش خون شد دلم از حسرت ان لعل روان بخش اي درج محبت به همان مهر و نشان باش تا بر دلش از غصه غباری ننشیند اي سیل سرشک از عقب نامه روان باش حافظ که هوس میکندش جام جهان بین گو درنظر آصف جمشید مکان باش حافظ
-
• عکس سایز کوچک از "اطلاعات کاربری" از طریق کنترل پنل: • سن واقعی: 18 • اسم واقعی: امیر • در 30 کلمه خود را توصیف کنید: یه فرد معمولی با مرام و مشتی • روزانه چقدر بازی می کنید؟ 10 • در چه ساعت هایی بازی می کنید؟ (مثلا 08:00 - 12:00): (14:30-18:00)و(19:00-24:00) • چرا شما فکشن قبلی را ترک کردید:ندارم • برای چه می خواهید به این فکشن بیایید؟ (حداقل 30 کلمه): همینجوری • چرا فکر می کنید که این فکشن جای مناسبی برای شما هست؟ باحاله • روزانه چند بار انجمن را چک می کنید؟ 4-5
-
• عکس سایز کوچک از "اطلاعات کاربری" از طریق کنترل پنل: • سن واقعی: 18 • اسم واقعی: امیر • در 30 کلمه خود را توصیف کنید: یه فرد معمولی با مرام و مشتی • روزانه چقدر بازی می کنید؟ 10 • در چه ساعت هایی بازی می کنید؟ (مثلا 08:00 - 12:00): (14:30-18:00)و(19:00-24:00) • چرا شما فکشن قبلی را ترک کردید:ندارم • برای چه می خواهید به این فکشن بیایید؟ (حداقل 30 کلمه): همینجوری • چرا فکر می کنید که این فکشن جای مناسبی برای شما هست؟ باحاله • روزانه چند بار انجمن را چک می کنید؟ 4-5
-
• عکس سایز کوچک از "اطلاعات کاربری" از طریق کنترل پنل: • سن واقعی: 18 • اسم واقعی: امیر • در 30 کلمه خود را توصیف کنید: یه فرد معمولی با مرام و مشتی • روزانه چقدر بازی می کنید؟ 10 • در چه ساعت هایی بازی می کنید؟ (مثلا 08:00 - 12:00): (14:30-18:00)و(19:00-24:00) • چرا شما فکشن قبلی را ترک کردید:ندارم • برای چه می خواهید به این فکشن بیایید؟ (حداقل 30 کلمه): همینجوری • چرا فکر می کنید که این فکشن جای مناسبی برای شما هست؟ باحاله • روزانه چند بار انجمن را چک می کنید؟ 4-5
-
• عکس سایز کوچک از "اطلاعات کاربری" از طریق کنترل پنل: • سن واقعی: 18 • اسم واقعی: امیر • در 30 کلمه خود را توصیف کنید: یه فرد معمولی با مرام و مشتی • روزانه چقدر بازی می کنید؟ 10 • در چه ساعت هایی بازی می کنید؟ (مثلا 08:00 - 12:00): (14:30-18:00)و(19:00-24:00) • چرا شما فکشن قبلی را ترک کردید:ندارم • برای چه می خواهید به این فکشن بیایید؟ (حداقل 30 کلمه): همینجوری • چرا فکر می کنید که این فکشن جای مناسبی برای شما هست؟ باحاله • روزانه چند بار انجمن را چک می کنید؟ 4-5
-
منابع خبری از کرهی جنوبی گزارش میدهند که سامسونگ تصمیم دارد تا در گوشی گلکسی فولد ۲ از شیشهی فوق نازک (UTG) استفاده کند. تا پیش از این، شایعههای متعددی پیرامون جنس نمایشگر گوشی تاشدنی بعدی سامسونگ در رسانهها مطرح شده بود و ظاهرا خبر اخیر، استفاده از UTG را تأیید میکند. آنها تاکنون سفارشهایی را برای شیشهی مذکور در شرکتهای Dowoo Insys و Schott ثبت کردهاند. شرکتهایی که شیشهی UTG را برای گلکسی Z فلیپ هم تولید کرده بودند. سامسونگ باوجود همکاری نزدیک با چند تولیدکننده، تصمیم دارد تا هزینههای تولید UTG را کاهش دهد. آنها قرارداد همکاری جدیدی با کورنینگ (Corning) سازندهی مشهور گوریلا گلس امضا کردهاند که منجر به همکاری در تولید شیشههای مخصوص میشود. دو شرکت تصمیم دارند تا علاوه بر تسریع در فرایند طراحی و توسعه، یک زنجیرهی تأمین هم در ایالات متحده راهاندازی کنند. برنامهی اول سامسونگ و کورنینگ این است که برای گوشیهای تاشدنی سال آینده، از شیشههای UTG تولید شرکت آمریکایی استفاده شود. به زودی وارد بازار خواهد شد...