یکی از غزلیات حافظ که واقعا ارزش حفظ کردنش رو داره که منو همیشه به فضای عشق و عاشقی شعری می بره.
امیدوارم با عشق بخونید و لذت ببرید ازش
زلفآشفته و خوی کرده و خندان لب و مست
پیرهن چاک و غزل خوان و صُراحی در دست
نرگسش عربده جوی و لبش افسوسکنان
نیم شب دوش به بالین من آمد بنشست
سر فرا گوش من آورد به آواز حزین
گفت ای عاشق دیرینهٔ من خوابت هست؟
یکی با چاقو نزدیکت میشه ولی طناب بسته شده به دست و پات رو باز میکنه، یکی با یه شاخه گل نزدیکت میشه، ولی با خار گلش تنت رو زخمی میکنه.
خیلیا اون چیزی که نشونت میدن نیستن، پس تا زمانی که خود واقعیشون رو ندیدی بهشون تکیه
نکن
خلاف کنید کلاس و درس رو دور بزنید
با پارتنرتون شب بزنید بیرون
شب خونه دوستاتون بمونید
پولاتون رو خرج کنید
لباس بخرید مسافرت برید
یک روز کامل استراحت کنید
هرکاری عشقتون میکشه انجام بدید
این دنیا تا چشمتون رو بهم بزنید تموم شده.