من پذیرفتم شکست خویش را،?
پندهای عقل دوراندیش را،
من پذیرفتم که عشق افسانه است...
هر که ز عشقش دم زند مست یا دیوانه است
میروم شاید فراموشت کنم
با فراموشی هم آغوشت کنم
میروم از رفتن من شاد باش?
از عذاب دیدنم آزاد باش
گرچه تو تنهاتر از من میشوی
آرزو دارم شبی عاشق شوی?
آرزو دارم بفهمی درد را
تلخی برخوردهای سرد را
آرزو دارم خدا شادت کند
بعد شادی تشنه ی نامم کند
آرزو دارم شبی سردت کند
بعد آن شب همدم دردت کند
تا بفهمی با دلم بد کرده ای?
با وجود احتیاج دست مرا رد کرده ای......
می رسد روزی که بی من لحظه ها را سر کنی
می رسد روزی که مرگ عشق را باور کنی....
می رسد روزی که تنها در کنار عکس من
نامه های کهنه ام را مو به مو از بر کنی.....
..........................?
طرف تو سرور به یکی میگه عشقم.
به بقیه میگه آبجی...
خدا نکنه کسی بره سمت بقیه دخترای سرور انگار به ناموسش ت.ج.ا.و.ز شده.
بدبختیش اینجاست دختره هم که مثلا رلشه چیزی نمیگه.
#مخاطب_خاص
طرف یجوری میگه بای گیم و اونت گود بای میزاره و تمام حساب بانکیشو تخص میکنه بین بقیه.
فکر میکنی رفت تا دوسال دیگه.
ماه دیگه میبینیش ادمین 5 شده داری روزی 10 ساعت تایم میزنه.
امان از دست این دخترا?
#مخاطب_خاص
تُ, شخصیــ ترین حریمیـــ ! افرآطیــ ترین عقیدمیــــــ !
انگیزمی, بیشتر از ی نیمَمیــ !
دلیل اینکهـ الآن منطقیمیـــ !
هَمیشهــ چپ سینمیــــــ !
میتپیـــــــــــــ?